غفلت از وجوه عمیق انسانی/گزارشی از نمایش فیلم «نود و دو منهای یک»
بعدازظهر روز یکشنبه نوزدهم شهریورماه تازهترین مستند فرشاد فداییان بهنام «نود و دو منهای یک» برای نخستینبار در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نمایش درآمد و سپس جلسهی نقد و بررسی این فیلم با حضور مهدی رفیع بهعنوان کارشناس مهمان برگزار شد.
در ابتدای جلسه، کارگردان فیلم به همراه دکتر عاطفه خوشآیین و همسرشان مهندس شعبان نوروزی (از مدیران موسسهی مهرگان که در شمال کشور برای نگهداری از افراد کمتوان ذهنی تاسیس شده) در سالن حاضر شدند و ضمن عرض خیرمقدم به تماشاگران، آنها را به تماشای این مستند دعوت کردند.
پس از پایان نمایش فیلم، فرشاد فداییان در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسههای نمایش فیلم) دربارهی نحوهی آشنایی خود با این مرکز نگهداری از افراد کمتوان ذهنی گفت: «از طریق یکی از آشنایان که دوست مشترک دکتر خوشآیین و مهندس نوروزی بود با موسسهی مهرگان آشنا شدم. اما محیط و فضای این مرکز بهقدری صمیمانه و دوستانه بود که این دوستان، خیلی زود مرا بهعنوان یکی از اعضای خانوادهی خود پذیرفتند و کار به جریان افتاد.»
وی با اشاره به این که مرحلهی آمادهسازی شرایط برای ساخت این فیلم، حدود سه سال طول کشیده گفت: «هر وقت برای تکمیل سایر پروژههایم به شمال میرفتم سری به این دوستان میزدم تا هم شرایط را برای ساخت فیلمی دربارهی آنها مهیا کنم و هم فضایی ایجاد کنم تا بیماران حاضر در این موسسه با من احساس راحتی پیدا کنند.»
بخش بعدی جلسه به صحبتهای منتقد مهمان جلسه اختصاص داشت. در این بخش، مهدی رفیع در پاسخ به پرسش مجری برنامه دربارهی جایگاه «نود و دو منهای یک» در بین مستندهای فرشاد فداییان گفت: «با وجود این که مستند مورد بحث، یک فیلم مستقل به حساب میآید اما نمیتوان آن را یک اثر جدا از کارنامهی فعالیت فداییان دانست.»
وی این فیلم را در راستای سایر مستندهای ساخته شده توسط این فیلمساز دانست و افزود: «اگر بپذیریم تصویر آدمهای معمولی جامعه و افرادی که در هنر و فلسفهی مسلط جایی ندارند فقط در فیلمهای مورد علاقهی اقلیت ساخته میشود، باید گفت فیلمهای فرشاد فداییان در زیرمجموعهی این دستهبندی قرار میگیرند. به همین دلیل در فیلمهای این فیلمساز با موضوعهایی روبهرو هستیم که «بیشتر از خود سینما» جلوه کرده و وجههی حقیقی زندگی را آشکارتر میکنند.»
مهدی رفیع «آشکار کردن مازاد زندگی» را «بخشی از دنیای ذهنی فداییان در فیلمهایش» توصیف کرد و با اشاره به «تلاشهای هنرمند معاصر برای رسیدن به روشنی» که به گفتهی او «وصف حالِ ساختههای این فیلمساز به حساب میآید» گفت: «بررسی اغلب سوژههای مورد علاقهی فداییان نشان از آن دارد که این سوژهها در نگاه نخست میتوانند تاریک و ناامیدکننده باشند. اما موضوع تازهترین فیلم او دربارهی «حدود شناخت عقل» است و این پرسش را مطرح میکند که عقل تا کجا میتواند مانع وحدت جامعه و جهان انسانی باشد.»
وی «کاهش خِرَد را عامل گسترش آن» دانست و در پاسخ به پرسش مجری برنامه دربارهی نگاه تمثیلی فیلم به جامعهی پیرامون خود گفت: «اساساً هیچکدام از فیلمهای فرشاد فداییان تمثیلی نیست اما گاهی موفق میشود از بطن تصویر و رابطهای که با جهان انسانی برقرار میکند ابعادی فراتر از موضوع خود پیدا کند. چنان که مستند «نود و دو منهای یک» در ظاهر دربارهی تعدادی از افراد توانخواه و ساکن در یک موسسهی توانبخشی است اما در عمل، جنبههایی از وجود انسانی را به نمایش میگذارد که اغلب ما از آن غافلیم.»
رفیع همچنین گفت: «مستند مورد بحث تلاش میکند این پرسش را مطرح کند که «عقل، کجا مانع وحدت جهان انسانی است؟» اما دستکم با این نقطهی شروع به تماشاگران خود میگوید: «عقل تا زمانی که از یک منطق محاسباتی تبعیت میکند نه تنها میتواند مانع وحدت باشد بلکه قادر است پراکندگیهای وجودی هم به وجود بیاورد.»»
وی نام فیلم را یک عنوان هوشمندانه توصیف کرد و افزود: ««نود و دو منهای یک» نشان میدهد حتی از طریق کمشدن و حذف یک عضو انسانی هم میتوان جمعی عاطفی را شکل داد. در حقیقت، از طریق کم شدن عضو انسانی است که جمعی از افراد به هم میپیوندند و یک «کومون» انسانی را تشکیل میدهند.»
در ادامهی جلسه، فرشاد فداییان در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان دربارهی نوع استفاده از موسیقی در فیلمهای خود گفت: «ایدهی من پرداختن به زندگی دو آدم بود که در گذر از روزمرّگیها، چرخدندههای زندگی را به حرکت وامیدارند. اما نمیخواستم موسیقی فیلم، این تکرار را القاء کند و بیشتر دلم میخواست عنصر حیات در آن موج بزند. همین ایده، آهنگساز فیلم را به دردسر انداخت و ایشان را مجبور کرد چندبار در موسیقی آن تغییر ایجاد کند.»
وی گفت: «مثل همیشه دلم میخواست از موسیقی فقط در لحظههای پایانی فیلم استفاده کنم اما بهرهگیری از موسیقی در طول فیلم، پیشنهاد پسرم بود که باعث شد وجه شادابی فیلم تقویت شود؛ و به همین دلیل باعث شد در دیدگاهم نسبت به کاربرد موسیقی در فیلمهای مستند، کمی تغییر ایجاد کنم.»
فداییان گفت: «عدم تمایل شخصیتهای فیلم به خواب و قطع فعالیت روزانهی خود، ایدهی مرکزی «نود و دو منهای یک» را تشکیل داده؛ و همین نکته باعث شده بود زمانی که مراحل آمادهسازی این فیلم جریان داشت، برخی از همکاران من نسبت به روحیهی مقاوم و خستگیناپذیر شخصیتهای اصلی این فیلم حسودی کنند!»
فداییان «سرخوشی موجود در زندگی روزمرهی شخصیتهای فیلم» را به دلیل «یک مدیریت خوب و مناسب» دانست و افزود: «مهر و مهربانی خاصی که در این موسسه و اعضای اصلی آن موج میزند بیسابقه است؛ و به همین دلیل کسانی که در طول نوزده سال گذشته (از زمان تاسیس این مرکز تا کنون) به آن پیوستهاند، بدون اغراق به عضوی از این خانوادهی موفق و دوستداشتنی تبدیل شدهاند.»
در ادامهی جلسه، دکتر عاطفه خوشآیین، موسس این مرکز نگهداری از افراد کمتوان ذهنی «نمایش و اشاره به جریان روح زندگی» را مهمترین ویژگی «نود و دو منهای یک» برشمرد و گفت: «این نکتهای بود که همیشه دلمان میخواست در فیلم القا شود تا مخاطب، ضمن درک این نکته متوجه شود که اندوه، شادی، سختی، آسایش، فراز، نشیب و سایر زوایای زندگی در موسسهی مهرگان نیز بهصورت عادی جریان دارد.»
وی گفت: «امیدوارم حمل بر خودستایی نشود اما من به خودم و همسرم میبالم که در میانِ بیش از هزار مرکز شبانهروزیِ نگهداری از افراد کمتوان که در سراسر کشور وجود دارد موفق شدیم چنین فضایی به وجود بیاوریم.»
دکتر خوشآیین گفت: «من و همسرم دلمان میخواست این موسسه یک خانهی بزرگ برای تامین آسایش حدود صد نفر کمتوان ذهنی باشد. اما واقعیت این است که تا پیش از این فیلم، تصوری از کاری که انجام دادهایم و ابعاد آن نداشتیم. به همین دلیل زمانی که آقای فداییان از موسسهی مهرگان تصویربرداری کردند، تازه متوجه شدیم چه کار انجام دادهایم و اصلاً در کجا کار و فعالیت میکنیم!»
مهندس شعبان نوروزی، دیگر عضو موسس این مرکز نیز گفت: «در طول سالهای گذشته تنها سعی ما این بود که برای افرادی که والدینشان قادر به نگهداری از آنها نیستند یک زندگی انسانی به وجود بیاوریم.»
وی «تلاش برای حفظ هویت افراد» را یکی از اصلیترین دلایل تاسیس این مرکز دانست و افزود: «در این موسسه، افراد کمتوان ذهنی که در سنین مختلفی هستند زندگی عادی و روزمرهی خود را دارند. افرادی که شاید حتی در حال طی کردن هفتمین دههی عمر خود باشند اما با وجود حرکات و رفتار کودکانهای که دارند در کنار خانوادهی ما (در این موسسه) به زندگی طبیعی خود ادامه میدهند.»
بخش پایانی این جلسهی نقد و بررسی به صحبتهای مهدی رفیع، اختصاص داشت. این کارشناسِ مهمان برنامه، سکانس انتقال توانخواهان ذهنی به ساحل دریا را یکی از زیباترین صحنههای «نود و دو منهای یک» توصیف کرد و افزود: «این بخش از فیلم بسیار یادآور یکی از داستانهای ساموئل بکت و اشتیاقِ شخصیتهای شیزوفِرِن به بیرون رفتن از محل نگهداری از آنهاست.»
وی گفت: «فداییان در این بخش از فیلم به خوبی موفق شده مفهوم ارتباط با محیطی فارغ از یک محیط بسته را به نمایش بگذارد. ایدهای فلسفی دربارهی مفهوم ارتباط با خارج از محیط زندگی که در این فیلم به شکلی بسیار زیبا به تصویر آورده شده است.»

این وبلاگ تلاش ناچیزیست برای انتشار نوشتههایی دربارهي سینما، تلویزیون و ادبیات.