مرگ و زندگی، روبه‌روی هم/ گزارش نمایش و نقد و بررسی «تمام چیزهایی که جایشان خالی‌ست»

تمام چیزهایی که جایشان خالی‌ست

کانون فیلم سینماحقیقت که روزهای دوشنبه در سالن نمایش مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برگزار می‌شود، این هفته به نمایش و نقد و بررسی «تمام چیزهایی که جایشان خالی‌ست» ساخته‌ی زینب تبریزی اختصاص داشت.
در ابتدای این برنامه که دکتر مصطفی جلالی‌فخر به عنوان منتقد مهمان در آن حضور داشت، زینب تبریزی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم) درباره‌ی علت «پررنگ‌تر بودن عناصر داستانی فیلم نسبت به وجه استنادی آن» که به گفته‌ی او «این فیلم را به یک اتفاق ویژه در سینمای مستند تبدیل کرده» گفت: «وقتی می‌خواستم این فیلم را بسازم با خودم فکر کردم تا به حال فیلم‌های بسیاری درباره‌ی بیماران مبتلا به سرطان ساخته شده که در برخی موارد، تماشاگران از دیدن آن‌ها گریزان هستند؛ و از آن‌جا که به داستان‌گویی خیلی علاقه دارم تصمیم گرفتم این‌بار زندگی را روبه‌روی مرگ قرار دهم و بار دراماتیکی که می‌توان به وجه مستندگونه‌ی فیلم اضافه کرد را تا حد امکان تقویت کنم.»
وی گفت: «با خودم فکر کردم این‌طوری احتمالاً مخاطب تا انتها به تماشای فیلم خواهد نشست. آن‌هم فیلمی که موضوع تلخی را برای پرداختن و نمایش به مخاطب انتخاب کرده است.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.
 

ادامه نوشته

از دل تاریخ سینما و تئاتر/ گزارشی از تحلیل آثار و نکوداشت منوچهر فرید در خانه سینما

تازه‌ترین برنامه‌ی کانون فیلم خانه سینما که بعدازظهر روز یک‌شنبه بیست و ششم خرداد در سالن سیف‌الله داد برگزار شد به تحلیل آثار و نکوداشت منوچهر فرید، بازیگر قدیمی تئاتر و سینمای ایران اختصاص داشت.
در ابتدای این برنامه که با استقبال چشم‌گیر مخاطبان همراه بود، ناصر صفاریان، دبیر کانون فیلم با اشاره به برنامه‌ی قدردانی از هنرمندان شاخص در زمینه‌ی سینما که از این پس تحت عنوان «گوشه‌های کم‌پیدای سینمای ایران» برگزار خواهد شد گفت: «از چندماه پیش قصد داشتیم این برنامه را برگزار کنیم اما متاسفانه فرصتی برای انجام این کار فراهم نمی‌شد. با این حال خوش‌حالیم که نخستین جلسه از این سری برنامه‌ها که از این پس در خانه سینما برگزار خواهد شد به هنرمند ارزنده‌ی کشورمان، منوچهر فرید اختصاص دارد.»
وی افزود: «امیدواریم سایر عناوین این سری برنامه‌ها که با هدف قدردانی از چهره‌های شاخص سینما انجام خواهد شد، در دوره‌ی آینده‌ی کانون فیلم برگزار شود.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

سینما در آتش/ نقد کتاب «سینماسوزی در ایران» نوشته‌ی عباس بهارلو

کتاب سینماسوزی در ایران

سینماسوزی در ایران واپسین اثر مکتوبِ عباس بهارلو، محقق و تاریخ‌نگار پرسابقه‌ی ادبیات سینمایی، مثل سایر کتاب‌های او سرشار از کنکاش در تاریخ، وسواس در تدوین اطلاعات و البته دقت به جزییاتی است که از دهه‌ها قبل در حافظه‌ی سینمای ایران جا مانده اما به مدد کوشش‌های نویسنده (یا به قول خود او: در برابر جست‌وجو و شکیبایی) «تاب مقاوت» را از دست داده و از ورای دالان‌های تودرتوی فراموشی و عمق تاریکی، به‌سوی روشنایی و حال حاضر قدم برداشته است. یک تحقیق نسبتاً کامل که از دلِ پژوهش سترگ و طولانی‌مدت او (تحت عنوان سالن‌های سینما در تهران) بیرون آمده و شامل اسناد، منابع و در حال حاضر تنها مستندات به جا مانده از «رویدادهای ناخوشایند سینماسوزی» است. رویدادهایی که بهارلو، خود در مقدمه‌ی کتاب نوشته: «بیش از مواردی است که در این کتاب به آن‌ها اشاره شده» و «چه‌بسا نمونه‌ها و حوادثِ مورد اشاره به‌مراتب کم‌تر از نمونه‌ها و حوادثِ پیش‌آمده باشد.» نکته‌ای که به «کمبود منابع و پراکندگی اطلاعات» در این زمینه اشاره دارد و از همه‌ مهم‌تر «اخبار و گزارش‌های نامطمئن و ضد و نقیضی» که به گفته‌ی او «ادعای روایت تمام و کمال را ناممکن می‌سازد؛ به‌ویژه که در مواردی پای منافع و مقاصد آشکار و پنهان نهادها و مقام‌های خاصی نیز در میان بوده باشد.» با این همه، کتاب سینماسوزی در ایران می‌کوشد راویِ حسرت‌آلودِ رخنه‌ها‌ی آتش به تالارهای کوچک و بزرگِ‌ رویا باشد. حادثه‌هایی که متاسفانه گاهی (نظیر آتش‌سوزی سینما «رکس» آبادان) با مرگ دل‌خراش جمعی از تماشاگران در کام آتش همراه بوده و البته در این کتاب از سوختن چراغ «سینوماتوگراف» (در «تماشاخانه‌ی ناصریه» به عنوان نخستین سالن نمایش فیلم در ایران) تا آخرین موردِ گزارش و ثبت شده در این زمینه (که به افتادن جرقه‌ی آتش در سینما «جمهوری» تهران اشاره دارد) را نیز در بر گرفته است. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

یکی از آن هنرآفرینان/ نگاهی به مجموعه مستند «صنایع دستی ایران» ساخته‌ی حمید سهیلی

مجموعه‌ی مستند «دیدار از کارگاه‌های صنایع دستی» را می‌توان یکی از ارزشمندترین یادگار‌های حمید سهیلی شاید حتی برای نسل و نسل‌های بعد به شمار آورد. مجموعه‌ای کم‌نظیر که البته سال‌ها قبل درباره‌ی هنری سودآور و بومی با ویژگی‌های صنایع دستی ساخته شده و در آن تصویرهایی به ثبت رسیده که باید پذیرفت یا امکان تکرار آن‌ها وجود ندارد و یا به‌ندرت تکرارشدنی است. این مجموعه‌ی مستند، در بر گیرنده‌ی دورانی (شاید بتوان گفت نسبتاً دور) و زمانی است که شهر زیبای اصفهان و در قلب آن، میدان تاریخیِ نقش‌ جهان، مهد بی‌همتای این دست‌ساخته‌های هنرمندان و صنایع‌کاران ایرانی بود و خوش‌بختانه برخلاف امروز که در شیشه‌بندِ برخی فروشگاه‌ها نمونه‌هایی از صنایع دستیِ هندوستان، چین و حتی اروپا دیده می‌شود، ارائه‌ی محصولاتی از این کشورها در آن محدوده جایی نداشت.
سهیلی در این مجموعه تلاش می‌کند تا در حد بضاعت خود و البته زمان قسمت‌های مختلف آن به گوناگونی، تنوع و جلوه‌گریِ محصولات صنایع دستی ایران در زندگی روزمّره‌ی مردم ایران بپردازد. به همین خاطر در ابتدای این مسیر و در بخش «دیدار از کارگاه‌های صنایع دستی» بی آن که ترتیب یا تقدم و تاخر خاصی در نظر بگیرد، از سفال‌گری و نساجی و طراحی کاشی هفت‌رنگ و معرق گرفته تا هنرِ نساجی و در نهایت، گلچینی از دست‌بافت‌های ایرانی را در قاب تصویر به مخاطبان فیلم خود عرضه می‌کند. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید. 

ادامه نوشته

فرزند شایسته‌ی ایران/ گزارشی از نکوداشت حمید سهیلی در خانه سینما

پوستر نکوداشت حمید سهیلی

سالن سیف‌الله داد خانه سینما بعدازظهر سه‌شنبه بیست و یکم خردادماه، میزبان مراسم نکوداشت حمید سهیلی، مستندساز پیش‌کسوت و پرسابقه‌ بود.
این نکوداشت که انجمن صنفی کارگردانان سینمای ایران میزبانی آن را برعهده داشت در حالی برگزار شد که مجموعه‌ی مستند و ارزشمند «معماری ایرانی» به تازگی توسط سازمان یونسکو مورد ثبت جهانی قرار گرفته است.
در ابتدای این مراسم، همایون امامی که اجرای برنامه را برعهده داشت ضمن اشاره به فرازهای برجسته‌ای از زندگی هنری و شخصی حمید سهیلی گفت: «این مستندساز بیش از چهل سال به فرهنگ و هنر سرزمین ما یاری رسانده و این نکته‌ای است که شاید تنها به گفتن ساده باشد.»
وی گفت: «وقتی فعالیت‌های فرهنگی و سینمایی این فیلم‌ساز را ارزیابی می‌کنیم تازه متوجه می‌شویم چه گوهر بی‌بدیل و گران‌بهایی را در کنار خود داریم و به همین خاطر چه‌قدر باید خداوند را شاکر باشیم.»
در ادامه‌ی برنامه و پس از پخش یک فیلم کوتاه درباره‌ی حمید سهیلی، این مستندساز ارزنده‌ی کشورمان به جمع علاقه‌مندان خود پیوست و به همین خاطر حاضران در مراسم، دقایقی از روی صندلی‌های خود برخواسته و به صورت ایستاده ایشان را مورد تشویق قرار دادند. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

روایت روح‌های آسیب‌دیده/گزارشی از نمایش فیلم‌های کوتاه قصیده گلمکانی در کانون فیلم خانه سینما

واپسین برنامه‌ی کانون فیلم خانه سینما که دیروز (یک‌شنبه نوزدهم خردادماه) برگزار شد، به نمایش و نقد و بررسی هفت فیلم کوتاه از ساخته‌های قصیده گلمکانی اختصاص داشت.
در این برنامه که با استقبال چشم‌گیر مخاطبان و علاقه‌مندان سینما همراه بود ابتدا فیلم‌های «دعوت به چای» (1394)، «برزخ» (1395)، «مراقبت از ژوناس» (1395)، «آگهی فروش» (1395)، «بوق ممتد» (1396) و «بارانی آبی» (1398) به نمایش درآمد و سپس نقد و بررسی این آثار با حضور نیما عباس‌پور برگزار شد.
در آغاز این جلسه، قصیده گلمکانی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (دبیر کانون فیلم خانه سینما) درباره‌ی نقش و تاثیر پدر خود در حضور و همکاری عوامل حرفه‌ای سینما که به گفته‌ی او بخش عمده‌ای از آن‌ها به دشواری حاضر به همکاری در ساخت فیلم‌های کوتاه می‌شوند گفت: «این پرسشی تکراری است که در تمام جلسه‌های نمایش فیلم‌هایم از من پرسیده می‌شود و پاسخ به آن، دیگر برایم خسته‌کننده شده است.»
وی گفت: «من آدم پرتلاشی هستم و صبح تا شب،‌ در حال دویدن. به همین دلیل در طول سال‌های گذشته که مشغول ساخت فیلم‌های کوتاه بوده‌ام، طرح این پرسش همواره باعث آزردگی‌ام شده است. اما وقتی به این موضوع فکر می‌کنم می‌بینم شاید طرح چنین پرسشی طبیعی است.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

تقابل سور و سوگ/ گزارش نمایش «خُرامان» در کانون فیلم خانه سینما

خرامان (آرش اسحاقی)

در تازه‌ترین برنامه‌ از کانون فیلم خانه سینما که بعدازظهر دیروز (شنبه هجدهم خرداد) با مشارکت انجمن کارگردانان سینمای مستند برگزار شد ابتدا مستند «خُرامان» ساخته‌ی آرش اسحاقی به نمایش درآمد و سپس نشست پرسش و پاسخ با حضور سازنده‌ی این فیلم برگزار شد.
در ابتدای این نشست که مصطفی شیری اجرای آن را برعهده داشت، آرش اسحاقی در پاسخ به پرسشی درباره‌ی تلفظ صحیح نام فیلم خود گفت: «تلفظ این واژه با ضمّه‌ی حرف «خ» درست است و ریشه‌ی ‌ساخت این کلمه از خورایان می‌آید که در واژه‌هایی نظیر خراسان نیز به کار رفته است.»
وی گفت: «این اصطلاح به معنای آمدن خورشید است که یکی از واژگان کلیدیِ رامشگری و رقص است. شامل خور به معنای خورشید (در تکواژ نخست) و آیان به معنای آمدن است.»   
اسحاقی هم‌چنین با تشکر از شخصیت محوری فیلم خود گفت: «او حدود سه سال حضور من را در زندگی خود تحمل کرد و این مستند بیش‌تر از آن که فیلم من باشد اثری از اوست. خوش‌حالم که این اعتماد به فیلمی تبدیل شده که امروز و در این جلسه مورد قضاوت تماشاگران قرار می‌گیرد.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

یک فیلم نفیس درباره‌ی مناسک حج/ گزارش نمایش «خانه‌ی خدا» در کانون فیلم خانه سینما

تبلیغ مطبوعاتی «خانه‌ی خدا»

سالن سیف‌الله داد خانه سینما بعدازظهر روز یک‌شنبه دوازدهم خرداد، شاهد نمایش و سپس نقد و بررسی نسخه‌ی ترمیم شده‌ی فیلم «خانه‌ی خدا» بود.
در ابتدای این جلسه که با حضور منتقدان مهمان، محمد تهامی‌نژاد و رضا درستکار برگزار شد، ناصر صفاریان، دبیر کانون فیلم خانه سینما با اشاره به این که فیلم مورد بحث در سی‌ام آذرماه 1345 و به شکل عجیبی هم‌زمان با ماه مبارک رمضان به نمایش گذاشته شده گفت: «نمایش «خانه‌ی خدا» در بیش از ده سینمای تهران باعث شده بود کسانی که حتی کم‌ترین علاقه‌ای به سینما نداشتند برای تماشای این فیلم به سالن‌های نمایش‌دهنده‌ی آن قدم بگذارند.»
وی گفت: «اکران گسترده‌ی «خانه‌ی خدا» که به غیر از تهران، در حدود هشت شهر بزرگ ایران نیز در جریان بود بخش عمده‌ای از افراد مذهبی این شهرها را به خود جلب کرد و جالب این که در شرایط متفاوتی که برای نمایش عمومی این فیلم در نظر گرفته شد،‌ برخلاف رسم آن سال‌ها سرود شاهنشاهی در ابتدای فیلم پخش نشد و برای رعایت حال افراد مذهبی، عکس‌هایی که در سالن انتظار سینماها به نمایش برنامه‌ی آینده اختصاص داشت نیز جمع‌‌آوری شد.»
صفاریان افزود: «فیلم «خانه‌ی خدا» را می‌توان یکی از نخستین مستندهای ایرانی دانست که به اکران عمومی راه پیدا کرده و با فروش قابل توجهی هم روبه‌رو شده است.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

از یک جغرافیای شگفت‌انگیز/ گزارش نمایش «صدسالگی» در کانون فیلم خانه سینما

صدسالگی (منوچهر مشیری)

بعدازظهر شنبه یازدهم خردادماه و در تازه‌ترین برنامه از کانون فیلم خانه سینما که با همکاری انجمن کارگردانان سینمای مستند برگزار می‌شود ابتدا مستند «صدسالگی» به کارگردانی منوچهر مشیری به نمایش درآمد و سپس نشست پرسش و پاسخ با حضور سازنده‌ی این فیلم برگزار شد.
در ابتدای این جلسه که مصطفی شیری اجرای آن را برعهده داشت، منوچهر مشیری درباره‌ی ایده‌ی ساخت این فیلم گفت: «نخستین‌بار در سال 1341 و زمانی که دانش‌آموز دبستانی بودم با نام دکتر گنجی آشنا شدم. آن‌وقت‌ها در مدرسه‌ی ما کلاس پنجمی‌ها کتاب خیلی خاصی را که طراحی، کاغذ و حتی قطع نامتعارفی داشت به شیوه‌ی جالبی با خود حمل می‌کردند و همین نکته نشان می‌داد آن‌ها با افتخار این کار را انجام می‌دهند.»
وی که در فیلم خود برش‌هایی از زندگی محمدحسن گنجی، پیش‌کسوت عرصه‌ی جغرافیا و پیش‌بینی وضع هوا را به نمایش گذاشته گفت: «این کتابی بود که تا آن زمان مشابهش وجود نداشت و من که در سال‌های قبل از پنجم دبستان بودم آرزو می‌کردم هرچه زودتر بزرگ شوم تا بتوانم آن را از نزدیک ببینم. بعدها متوجه شدم این کتاب «جغرافیا» است و در آن به موضوع‌های پراکنده اما بسیار جذابی در این‌باره پرداخت شده است.»
مشیری افزود: «وقتی کتاب را ورق می‌زدیم تا اسم نویسندگان آن را ببینیم یکی از کسانی که تحت عنوان نویسنده‌ قید شده بود محمدحسن گنجی بود که ظاهراً در آن دوران هنوز به مقطع دکترا نرسیده بود؛ و این نام به‌عنوان یک خاطره‌ی خوش از دوران تحصیل در دبستان برای همیشه در ذهنم ثبت شد.»
وی گفت: «آن کتاب به قدری برایم عزیز بود که برخلاف سایر کتاب‌های درسی آن را نگهداشتم و تا سالیان سال آن را حفظ کردم.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.
 

ادامه نوشته