روی نیمکت سینما مایاک

عزت‌الله انتظامی در نمایی از فیلم خانه‌ای روی آب

زیر بغل‌اش را می‌گیرم و تا داخل موزه‌ی سینما همراهی‌اش می‌کنم. روی تنها نیمکت باقی‌مانده از سینما مایاک می‌نشیند تا نفس تازه کند. این افتخار را پیدا می‌کنم تا به دعوت او کنارش بنشینم. می‌گویم: «خود این نیمکت، شاهد خاموش تاریخ سینمای ماست. خیلی‌ها روی آن نشسته و فیلم تماشا کرده‌اند.» نگاه مرطوب‌اش می‌چرخد به سوی قاب عکس‌های نصب شده روی دیوار. نفس در سینه‌اش ذوب می‌شود و قطره‌های اشک به پشت پلک‌هایش می‌دود. می‌گوید: «وقتی میام این‌جا و می‌بینم همه رفته‌ان...» بغض به گلویش چنگ می‌اندازد. مثل همیشه وقتی ریزش اشک‌های کسی را می‌بینم، خودم هم گریه‌ام می‌گیرد. به سختی سعی می‌کنم خودم را کنترل کنم اما صدای لرزان استاد، تیر خلاص را شلیک می‌کند: «دلم می‌گیره...فقط من مونده‌م. تقریباً همه دوست‌هام رفته‌ن...فقط من مونده‌م.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

گمنام و تاثیرگذار/گزارشی از نمایش فیلم «موسیو آرسن»

پوستر فیلم موسیو آرسنبعدازظهر روز یک‌شنبه بیست و هشت مردادماه ابتدا مستند «موسیو آرسن» به کارگردانی عبدالستار کاکایی در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نمایش درآمد و سپس جلسه‌ی نقد و بررسی این فیلم با حضور روبرت صافاریان به‌عنوان منتقد مهمان برگزار شد.
در ابتدای این جلسه، عبدالستار کاکایی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم مرکز) درباره‌ی دلیل انتخاب این سوژه‌ برای فیلم تازه‌ی خود گفت: «معمولاً سعی می‌کنم شخصیت‌هایی را انتخاب کنم که گمنام باشند. به عنوان مثال در مستندهایی که درباره‌ی قهرمانان جنگ ساختم، به جای آن که از شخصیت‌های معروف و شناخته شده سراغ بگیرم به سراغ افرادی حاشیه‌ای رفتم که کم‌تر کسی درباره‌ی آن‌ها چیزی می‌دانست.»
کاکایی که در فیلم خود به زندگی یک هم‌وطن نیکوکار مسیحی به نام آرسن میناسیان پرداخت گفت: «از نویسنده‌ی کار خواسته بودم تا شخصیت‌های گمنام اما تاثیرگذار را به من معرفی کند؛ و در میان سوژه‌هایی که او برایم پیدا کرد موسیو آرسنِ ارمنی‌تبار از همه برجسته‌تر بود.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

مقدمه‌ای بر موسیقی لُری / گزارشی از نمایش فیلم «به روایت کمانچه»

پوستر فیلم به روایت کمانچهبعدازظهر روز یک‌شنبه بیست و یکم مردادماه مستند «به روایت کمانچه» ساخته‌ی کیوان کیانی در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نمایش درآمد و سپس نقد و بررسی این فیلم با حضور محسن شهرنازدار انجام شد. 
در ابتدای این جلسه کیوان کیانی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان، مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم درباره‌ی نحوه‌ی ساخت فیلم خود گفت: «طرح این فیلم را در سال 94 و پس از مشاوره‌ با فرهاد ورهرام به مرکز گسترش [سینمای مستند و تجربی] ارائه دادم. پژوهش‌ مکتوب برای ساخت این فیلم نیز پس از تصویب طرح به جریان افتاد و تولید آن شکل جدی‌تری به خود گرفت.»
وی گفت: «تمام سعی‌ام را به کار بردم تا عوامل ساخت این فیلم را از بین نیروهای محلی انتخاب کنم و برای مشاوره در زمینه‌ی موسیقی لرستان از کسانی دعوت به همکاری کنم که با موسیقی این استان زندگی کرده و نسبت به آن اطلاع کافی داشته باشند.»
کیانی سپس با اشاره به این که قصدش از ساخت این فیلم «تبار شناسی موسیقی لرستان» بوده گفت: «برای انجام این کار از سازهای کوبه‌ای و بادی شروع کردم؛ و به کمانچه رسیدم که اصلی‌ترین ساز این منطقه و مهم‌ترین شخصیت این فیلم به حساب می‌آید.» بقیه‌ی گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

فیل در تاریکی/ نقد فیلم مستند «رابین ویلیامز: به درون ذهن من بیا»

رابین ویلیامزرابین ویلیامز: به درون ذهن من بیا چنان که از عنوان‌اش هم پیداست می‌کوشد تا مخاطب را در سفر به عمق ذهن و هزارتوی سلول‌های مغز رابین ویلیامز همراهی کند. بازیگری که خبر درگذشت او (در یازدهم آگوست 2014) بیش از آن که به داستان نخ‌نما شده و تکراری شده‌ی خودکشی بر اثر ابتلا به افسردگی اشاره داشته باشد، نشان‌دهنده‌ی مسیر لغزنده افراد (در این‌جا: کمدین‌های همیشه خندان) در عبور از مرز ناامیدی و پذیرش تباهی است. خطر روبه‌رو شدن با یک «بن‌بست» کامل که به شهادتِ همین فیلم، توانایی آن را دارد تا بازیگر پرانرژی، طناز و بی‌قراری با ویژگی‌های رابین ویلیامز را نیز به ورطه سقوط و نابودی بکشاند. متن کامل این نوشته در ادامه‌ی مطلب قابل مطالعه است.

ادامه نوشته

بغض فروخفته/ گزارشی از نمایش فیلم «در گرداب انقراض»

پوستر فیلم در گرداب انقراضشامگاه یک‌شنبه 14 مردادماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، شاهد استقبال قابل توجه علاقه‌مندان از نمایش و سپس نقد و بررسی «در گرداب انقراض» به کارگردانی فتح‌الله امیری بود.
در ابتدای این جلسه که با حضور محمدرضا مقدسیان به عنوان منتقد مهمان برگزار شد، امیری در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان، مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم درباره‌ی نحوه‌ی ساخت این فیلم گفت: «همیشه آرزو داشتم درباره‌ی وضعیت یوزپلنگ ایرانی فیلم بسازم اما به دلیل زمان‌بر و پر هزینه بودن چنین پروژه‌ای موفق نمی‌شدم بودجه‌ی ساخت آن را تامین کنم. تا این که دکتر نظامی (پژوهشگر فیلم) سرانجام موفق شد نظر مدیران شرکت هواپیمایی معراج را برای سرمایه‌گذاری روی این پروژه جلب کند؛ و کار به جریان افتاد.»
امیری که در فیلم خود به خطر انقراض یوزپلنگ ایرانی پرداخته افزود: «وجود زیستگاه‌های حیات وحش در وسعتی نزدیک به هفت میلیون هکتار و در هشت استان کشور، اطلاعات نسبتاً ناقص درباره‌ی سوژه‌ی اصلی و نصب ده‌ها دوربین برای ضبط تصویر حیوانات این زیستگاه‌ها، تنها بخشی از دشواری‌های تولید این فیلم بود.» متن کامل گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

مستند در مستند/ گزارشی از نمایش فیلم «نجات»

نمایی از فیلم مستند نجاتبعدازظهر روز یک‌شنبه هفتم مردادماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، شاهد نمایش و سپس نقد و بررسی مستند «نجات» به کارگردانی امیرحسین نوروزی بود.
این فیلم که نخستین نمایش خود را با حضور محمدمهدی طباطبایی‌نژاد، مدیرعامل و مرتضی رزاق‌کریمی، معاون مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی پشت سر گذاشت با استقبال چشم‌گیر تماشاگران و مخاطبان سینمای مستند روبه‌رو شده بود و سالن تخصصی سینماحقیقت با ظرفیت کامل اقدام به نمایش آن نمود.
در ابتدای این جلسه که با حضور رضا صائمی به‌عنوان منتقد مهمان برگزار شد،‌ امیرحسین نوروزی، کارگردان مستند یاد شده در پاسخ به نکته‌ی مطرح شده از سوی ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم) مبنی بر لزوم برخورداری از تخصص در کنار اجرای تعهد در ساخت فیلم‌های مستند گفت: «اتفاقاً به همین دلیل پس از تحصیل در رشته‌ی سینما و ادامه‌ی مطالعات در زمینه‌ی ادبیات نمایشی، در زمینه‌ی ساخت فیلم‌های مستند مشغول کار شدم.»
وی که در فیلم خود به موضوع نجات برخی شهروندان غیرنظامی توسط تعدادی از رزمنده‌های درگیر نبرد با داعش پرداخته، ضمن اشاره به سابقه‌ی فعالیت خود در گروه تلویزیونی «روایت فتح» گفت: «اغلب فیلم‌هایی که تا به حال ساخته‌ام در حوزه‌ی انقلاب و دفاع مقدس بوده و فیلم‌های «پل»، «خوابِ خوشِ بیداری» و «نجات» عمده‌ترین آن‌هاست.» متن کامل این گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

پازلی با قطعه‌های گمشده‌/ نگاهی به کتاب «خانه دوطبقه خیابان سنایی»

روی جلد کتاب خانه‌ی دوطبقه‌ی خیابان سناییخانه‌ی دوطبقه خیابان سنایی در نگاه نخست به یک مجموعه داستان شبیه است؛ و این حس، جدا از غیبت عکس در آن‌ که معمولاً جزء تفکیک‌ناپذیر کتاب‌های خاطرات یا زندگی‌نامه‌ای‌ است، از تصویر روی جلد آن برمی‌آید که بیش‌تر به کار یک مجموعه داستان یا رمان می‌آید؛ و احتمالاً باید کارِ خودِ نویسنده باشد (دوستان و همکاران مطبوعاتی که صافاریان را می‌شناسند می‌دانند او جدا از ترجمه متون و نگارش یادداشت‌ها و مطالب متنوع و گسترده در زمینه‌های مختلف، دستی هم بر عکاسی و مستندسازی دارد و از سال‌ها پیش عکس‌هایش را در برخی شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارد) اما سطرهای آغازین خانه‌ی دوطبقه...‌ تکلیف را یک‌سره می‌کند و نشان می‌دهد این کتاب بیش از هر چیز مجموعه‌ای از خاطره‌هاست. خاطراتی که اتفاقاً به شکلی طبیعی از دوران کودکی نویسنده آغاز می‌شود: «به دنیا آمدنم را که طبیعتاً یادم نیست. اما می‌توانم تصور کنم مادرم و پدرم را وقتی که من به دنیا آمدم. زن و شوهری جوان، هر دو از اهالی روستای لیلان دهستان کمره، نزدیک خمین.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

زندگی زیر سایه‌ی جنگ/گزارشی از نمایش فیلم «زنانی با گوشواره‌های باروتی»

پوستر فیلم زنانی با گوشواره‌های باروتیبعدازظهر روز یک‌شنبه سی و یکم تیرماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، شاهد نمایش و سپس نقد و بررسی مستند «زنانی با گوشواره‌های باروتی» به کارگردانی رضا فرهمند بود.
گفتنی است استقبال تماشاگران و مخاطبان سینمای مستند از این اثر تحسین شده به حدی بود که هر دو سالن با ظرفیت کامل اقدام به نمایش این فیلم کردند.
در ابتدای جلسه‌ی نقد و بررسی، رضا فرهمند در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان، مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم درباره‌ی نحوه‌ی ساخته شدن این فیلم گفت: «این نخستین‌بار بود که تصمیم گرفته بودم در عراق فیلم بسازم و با هماهنگی تهیه‌کننده‌ی فیلم (مرتضی شعبانی) قرار بود اگر به سوژه‌ای برخورد کردم که جذاب بود آن را بسازم.»
وی که در این فیلم به برش‌هایی از فعالیت یک زن خبرنگار در جریان نبرد سربازان عراقی با نیروهای داعش پرداخته گفت: «با توجه به این که تعدادی از فیلم‌های قبلی‌ام را درباره‌ی موضوع‌های مربوط به زنان ساخته بودم تصمیم داشتم همین مسیر را ادامه دهم و در این فیلم هم به چنین موضوع‌هایی بپردازم. البته می‌دانستم که در عراق، صحبت کردن با زن‌ها مشکلات و دشواری‌های خاص خود را دارد. با این وجود وقتی برای تحقیقات اولیه به این کشور رفته بودم با خبرنگاری به‌نام «نور الحلی» برخورد کردم و تصمیم گرفتم در این فیلم به عملکرد او در بطن جنگ با داعش بپردازم.»
فرهمند افزود: «زمانی که ایشان را ملاقات کردم، تابوی صحبت کردن با زن‌های عراقی شکسته شد و ما خیلی زود موفق شدیم برای همکاری در ساخت این فیلم به نتیجه برسیم.» متن کامل این گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته