حماسه‌ی کار و تقابل سنت و مدرنیته/  گزارشی از نمایش مستندهای ابراهیم گلستان در خانه سینما

ابراهیم گلستان

کانون فیلم خانه سینما در تازه‌ترین برنامه‌ی خود که شامگاه یک‌شنبه بیست و هفتم بهمن‌ماه برگزار شد مستندهای «گنجینه‌های گوهر»، «موج و مرجان و خارا» و «خرمن بذر» (از ساخته‌های ابراهیم گلستان) را به نمایش گذاشت.‌
در ابتدای جلسه‌ی نقد و بررسی این فیلم‌ها که با حضور همایون امامی و پرویز جاهد برگزار شد، ناصر صفاریان، دبیر کانون فیلم با تشکر از سامان بیات که به گفته‌ی او نسخه‌های با کیفیت و قابل قبول این مستندها را در اختیار خانه سینما گذاشته بود گفت: «یکی از ویژگی‌های ابراهیم گلستان استفاده از نماهای طولانی و تقطیع آن‌ها در هنگام تدوین فیلم‌هاست که در کنار گفتار متن فیلم‌های او به شناسنامه و مُهر او تبدیل شده است.»
صفاریان سپس با اشاره به «ویژگی‌های خاص گفتار متن در فیلم‌های ابراهیم گلستان» گفت: «در آثار او گفتار متن در حکم توضیح یا توصیف صحنه‌ها نیست. به این ترتیب با متن‌هایی روبه‌رو هستیم که گلستان در برخی از آن‌ها از زبان کنایه بهره برده است. کنایه‌هایی که گاهی باعث شده حتی از وزن تصویرها نیز کاسته شود.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

در ستایش مهر مادری/ گزارش «پس از هفده روز» در کانون فیلم خانه سینما

مهدی باقری و بابک بهرام‌بیگی در جلسه‌ی نقد و بررسی «پس از هفده روز»

تازه‌ترین برنامه‌ی کانون فیلم خانه سینما که بعدازظهر شنبه بیست و ششم بهمن و هم‌زمان با روز مادر برگزار شد به نمایش و نقد و بررسی مستند «پس از هفده روز» با موضوع مهر مادری اختصاص داشت.
در ابتدای این برنامه که مهدی باقری اجرای آن را برعهده داشت، بابک بهرام‌بیگی، کارگردان مستند مورد بحث در پاسخ به پرسشی درباره‌ی نحوه‌ی آشنایی خود با شخصیت محوری فیلم گفت: «این شخصیت و خانواده‌ی او را یکی از دوستان به من معرفی کرد و در این میان نکته‌ای که برایم جذابیت داشت این بود که مادر یک خانواده با وجود مشکلات و گرفتاری‌های مالی و با وجود این که او و خانواده‌اش در فضای محدودی زندگی می‌کردند ایثار بزرگی کرده و دختر خانواده‌‌ی دیگری را نیز به فرزندی پذیرفته بود.»
وی سپس با اشاره به این که «پس از هفده روز» در حدود ده سال پیش تولید شده گفت: «این فیلم که موضوعی انسانی داشت نخستین تجربه‌ی من در زمینه‌ی مستندسازی به حساب می‌آمد و به همین دلیل می‌توان گفت خودم هم درگیر ماجراهای آن شده بودم.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

خسی در میقات/ گزارش نمایش «خانه‌ی خدا» در کانون فیلم خانه سینما

سالن سیف‌الله داد خانه سینما بعدازظهر سه‌شنبه هشتم بهمن، بار دیگر شاهد نمایش و نقد و بررسی مستند «خانه‌ی خدا» محصول سال 1345 بود.

نقد و بررسی این فیلم با حضور دکتر حمید دهقان‌پور (مدرس) و غلام‌عباس فاضلی (منتقد سینما) برگزار شد و ناصر صفاریان (دبیر کانون فیلم خانه سینما) در ابتدای این جلسه با اشاره به نخستین نمایش آن (در سی‌ام آذرماه 1345 در سینماهای تهران، شیراز، تبریز، آبادان، مشهد و همدان) که باعث شد جمعیت زیادی از قشر مخالف سینما در آن سال‌ها به سالن‌ سینماها راه پیدا کنند گفت: «این فیلم که نمایشی از آیین و مناسک سفر روحانیِ حج به حساب می‌آید، با همراهی و حمایت وزارت فرهنگ و هنرِ وقت به نمایش درآمد و در هنگام اکران عمومی آن به احترام تماشاگران مذهبی و گروه‌های معتقد به دین اسلام، ضمن صرف‌نظر از پخش سرود شاهنشاهی، از نصب اعلان و تبلیغات سایر فیلم‌های جریان اصلی نیز چشم‌پوشی شد که در نوع خود و به عنوان تمهیدی برای جذب این دسته از تماشاگران بی‌سابقه بود.»
وی سپس با اشاره به تصحیح و بازسازی نسخه‌ی فیلم مورد بحث در فیلم‌خانه‌ی ملی ایران گفت: «متاسفانه نگاتیوهای فیلم «خانه خدا» در طول سال‌های گذشته از بین رفته و مرحله‌ی دشوارِ ترمیم و تصحیح آن پس از بازبینی و بررسی کیفی دو نسخه پزتیو (یکی با حاشیه‌ی صوتی اپتیک و دیگری مگنت) و سپس تهیه‌ی یک نسخه‌ی اینترمدیا از روی آن انجام شده که خوش‌بختانه نسخه آماده شده، از کیفیت بسیار خوبی برخوردار است.»
صفاریان هم‌چنین با تشکر از همکاری مدیریت فیلم‌خانه‌ی ملی ایران در برگزاری جلسه‌هایی نظیر نمایش این فیلم گفت: «بر اساس اطلاعات موجود در نشریات آن دوران و هم‌چنین تبلیغات میدانی، مدت زمان این فیلم ظاهراً دو ساعت بوده در حالی که نسخه‌ی فعلی،‌ حدود صد دقیقه است و به همین خاطر معلوم نیست بیست دقیقه‌ای که محل اختلاف میان مدت زمان این دو نسخه است چه سرنوشتی پیدا کرده است.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

ادای دین به یکی از خالقان «ای ایران»/ گزارش نمایش «گل‌گلاب به روایت هما» در کانون فیلم خانه سینما

شامگاه یک‌شنبه ششم بهمن، سالن سیف‌الله داد خانه سینما میزبان نخستین نمایش و سپس نقد و بررسی مستند «گل‌گلاب به روایت هما» به کارگردانی هومن ظریف بود.
در ابتدای این برنامه که با حضور رضا صائمی (منتقد سینما) و دکتر فرهاد ممتاز (کارشناس موسیقی) برگزار شد، ناصر صفاریان، دبیر کانون فیلم خانه سینما گفت: «مستند مورد بحث، در کنار فیلم قبلی این فیلم‌ساز (یعنی «مرز پرگهر») می‌کوشد مجموعه‌ای از اطلاعات مربوط به دکتر حسین گل‌گلاب را در اختیار مخاطب قرار دهد. نویسنده و شاعر ارزنده‌ای که با سرود ملی «ای ایران» شناخته می‌شود اما به روایت همین فیلم، فعالیت‌های متعدد و گسترده‌ای داشته است.»
وی گفت: «در حقیقت می‌توان گفت این فیلم درباره‌ی استاد حسین گل‌گلاب، سراینده‌ی این سرود معروف ملی و میهنی است؛ و با وجود مشکلاتی در ضرباهنگ تدوین، خوش‌بختانه لکنتی در زمینه‌ی معرفی این شخصیت معتبر فرهنگی نداشته است.»
در ادامه‌ی جلسه، هومن ظریف در پاسخ به پرسش صفاریان درباره‌ی دلیل علاقه به طرح موضوع‌های ملی میهنی در قالب فیلم مستند گفت: «از آن‌جا که اغلب سازمان‌ها و مراکز دولتی تولید فیلم در این زمینه کم‌کاری دارند، به ذهنم رسید که کاری کنم تا دست‌کم به سهم خودم بخشی از این خلاء را جبران کنم؛ و ساخت مستند «گل‌گلاب به روایت هما» تنها یکی از این فعالیت‌هاست.»
وی سپس با انتقاد از کم‌رنگ شدن نقش و جایگاه مام میهن در زندگی روزمره‌ی ایرانیان گفت: «چند سال پیش زمانی که مستند «مرز پرگهر» را ساختم متوجه لکنت‌هایی در آن فیلم شدم که از در اختیار نداشتن برخی سندها ناشی شده بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم در فیلم دیگری این نقطه‌ضعف را برطرف کنم که حاصل‌اش «گل‌گلاب به روایت هما» است.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.
 

ادامه نوشته

جادوی روایت‌هایی از یک جنگ مهیب / گزارش نمایش «مُلف گند» در کانون فیلم خانه سینما

در تازه‌ترین برنامه از کانون فیلم خانه سینما که بعدازظهر دوشنبه سی‌ام دی‌ماه برگزار شد ابتدا مستند «مُلف گند» ساخته‌ی محمود رحمانی به نمایش درآمد و سپس این فیلم با حضور خسرو دهقان و ایلیا محمدی‌نیا مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
در ابتدای جلسه‌ی نقد و بررسی، محمود رحمانی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (دبیر کانون فیلم خانه سینما) درباره‌ی نحوه‌ی آشنایی خود با شخصیت اصلی این فیلم گفت: «مدت‌ها قبل از ساخته شدن فیلم، زمانی که از راهروی یکی از اداره‌های دولتی عبور می‌کردم، برای نخستین‌بار این شخصیت (محمد غدیرزاده) را دیدم. او در حال صحبت با دوستان و همکارانش بود اما نحوه‌ی بیان کردن حرف‌ها و جوش و خروشی که داشت به گونه‌ای بود که احساس کردم در حال اجرای بخشی از یک نمایش‌نامه است!»
وی گفت: «خیلی زود متوجه شدم او در حال تعریف کردن خاطره‌هایی برای دوستانش است و نحوه‌ی روایت خاطره‌ها به قدری برایم جذاب بود که همان‌ لحظه تصمیم گرفتم تصویرش را در یک فیلم به ثبت برسانم اما هیچ تصوری از حاصل کار نداشتم.»
رحمانی افزود: «با خودم فکر ‌کردم شاید بتوانم در یک نمای طولانی و ده پانزده دقیقه‌ای از این شخصیت تصویر بگیرم و از این طریق بخشی از خاطرات او را ثبت کنم. برای انجام این کار با او دوست شدم و حدود شش هفت ماه به او نزدیک شدم تا بتوانم اعتمادش را برای ساخت فیلم جلب کنم.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

از تعلق خاطر به یک نویسنده‌ی شریف/ گزارش نمایش «احمد محمود؛ همسایه‌ی ابدی ما»

احمد محمود؛ همسایه‌ی ابدی ما

سالن سیف‌الله داد خانه سینما بعدازظهر یک‌شنبه بیست و نهم دی‌ماه،‌ میزبان نخستین نمایش و سپس نقد و بررسی «احمد محمود؛ همسایه‌ی ابدی ما» به کارگردانی محمدعلی سجادی بود.
در این برنامه که با وجود سرمای هوا و بارش برف در تهران با استقبال چشم‌گیر مخاطبان همراه بود میترا الیاتی و دکتر فرزاد کریمی به‌عنوان کارشناس مهمان حضور داشتند و بعد از نمایش فیلم، از زوایای مختلف به تحلیل آن پرداختند.
در ابتدای جلسه، محمدعلی سجادی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (دبیر کانون فیلم خانه سینما) درباره‌ی دلیل ساخته شدن این مستند گفت: «به نظر می‌رسد خودِ مستند، پاسخ چنین پرسشی را داده و نشان می‌دهد ساخته شدن آن، حاصل تعلق خاطر عقلی و قلبیِ سازنده‌‌ی فیلم به یک نویسنده‌ی شریف بوده است. نویسنده‌ی بزرگی که شریف و جزو معدود انسان‌هایی بود که عمل‌‌ و نوشتن‌اش به‌شدت با زندگی‌اش همگن بود.»
وی گفت: «احمد محمود از جمله نویسنده‌هایی بود که در زندگی‌اش حاشیه نداشت و من از آن‌جا که او را خیلی دوست داشتم همیشه دلم می‌خواست درباره‌ی او فیلم بسازم. اما از آن‌جا که بهمن مقصودلو در حال ساخت مستندی درباره‌ی او بود از انجام این کار منصرف شدم.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

لاله‌زار؛ دروازه‌ی ورود به جهان مدرن/ گزارش نمایش «زمستان است» در کانون فیلم خانه سینما

پوستر فیلم زمستان است

تازه‌ترین برنامه‌ی کانون فیلم خانه سینما که به روال شنبه‌های گذشته با همکاری انجمن کارگردانان مستند برگزار می‌شود به نمایش و نقد و بررسی مستند «زمستان است» ساخته‌ی مهرداد زاهدیان اختصاص داشت.
در این برنامه که شامگاه بیست و هشتم دی‌ماه در سالن سیف‌الله داد برگزار شد جدا از کارگردان فیلم، محمدرضا حائری (معمار و پژوهش‌گر) نیز به عنوان کارشناس مهمان در جلسه حضور داشت و در پایان نیز نشست پرسش و پاسخ میان سازنده‌ی فیلم و حاضران در سالن برگزار شد.
در ابتدای جلسه، مهرداد زاهدیان در پاسخ به مصطفی شیری (مجری برنامه) درباره‌ی انتخاب خیابان لاله‌زار تهران برای ساخت فیلم مستند گفت: «موضوع تاریخ معاصر همواره برایم اهمیت داشته و توجهم را برانگیخته است. ساخت مستندهای «حلقه‌های گمشده» و «خاطره روی شیشه» (درباره‌ی ورود سینما و عکاسی به ایران) و هم‌چنین «میدان بی‌حصار» (درباره‌ی میدان توپخانه) نیز تاییدکننده‌ی همین نکته است.»
وی گفت: «آن‌چه که زندگی امروز ما را می‌سازد، جدا از اتفاق‌هایی که در یک دوره‌ی گذار بسیار طولانی رخ داده، چگونگی واکنش و شیوه‌ی برخورد ما با جهان مدرن، محیط شهری، خاطره و معناهایی است که از دل این مفهوم بیرون می‌آید. جهانی که در کشور ما خیابان لاله‌زار دروازه‌ی ورود به آن به حساب می‌آید و عناصر مدرن و بی‌سابقه‌ی شهری (نظیر سینما، تئاتر، کافه‌نشینی، کنسرت موسیقی و...) نیز در دل آن شکل گرفته است.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

از قلعه‌ی پرتغالی‌ها تا کوه بیستون/ گزارشی از نمایش مستندهای «پرنیان» و «پسر ویشتاسپ»

از راست: عباس صاحب، علی‌اکبر ولدبیگی و اُرُد عطارپور

کانون فیلم خانه سینما در تازه‌ترین برنامه‌ی خود که با همکاری انجمن کارگردانان مستند برگزار شد شاهد نمایش و نقد و بررسی فیلم‌های «پرنیان» (به‌ کارگردانی اُرُد عطارپور) و «پسر ویشتاسپ» (ساخته‌ی عباس صاحب) بود.
در ابتدای این برنامه که بعدازظهر شنبه بیست و یکم دی‌ماه برگزار شد مصطفی شیری به نمایندگی از انجمن کارگردانان مستند، سانحه‌ی دردناک سقوط هواپیمای اکراینی که به مرگ یک‌صد و هفتاد و شش سرنشین آن منجر شد را تسلیت گفت و سپس از علی‌اکبر ولدبیگی دعوت کرد تا به عنوان کارشناس، مهمان این نشست نقد و بررسی باشد.
ولدبیگی نیز در ابتدای صحبت‌های خود فیلم‌های به نمایش درآمده را «از جمله مستندهای دوست‌داشتنی سال‌های اخیر» توصیف کرد و ضمن اشاره به «باستان‌شناسی» به عنوان «موضوع و دغدغه‌ی مشترک این دو فیلم» گفت: «در فیلم «پرنیان» با برشی از زندگی و شخصیت دکتر اسماعیل یغمایی (باستان‌شناس کهنه‌کار و قدیمی) روبه‌رو هستیم که دامنه‌ی فعالیت بسیار گسترده‌ای دارد و یکی از تاثیرگذارترین باستان‌شناسان کشور ما به حساب می‌آید.»
وی که خود، فیلم‌برداری فیلم «پرنیان» را نیز برعهده داشته، در ادامه‌ی صحبت‌های خود با اشاره به شخصیت محوری این فیلم به عنوان جذاب‌ترین عنصر وجودی «پرنیان» گفت: «دوربین در این فیلم هرگز اغواگری نمی‌کند و تنها در دو بخش از آن با حرکت تصویر روبه‌رو هستیم که جزو نیازهای فیلم به حساب می‌آید.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

حافظه‌ی ماندگار زمین/ گزارش نمایش «ایران فراسو» در کانون فیلم خانه سینما

پوستر «ایران فراسو»

تازه‌ترین برنامه‌ی کانون فیلم خانه سینما که با مشارکت انجمن کارگردانان مستند برگزار شد، به نمایش و نقد و بررسی دو قسمت از مجموعه مستند «ایران فراسو» ساخته‌ی علی‌اکبر ولدبیگی اختصاص داشت.
در ابتدای این نشست که مهرداد فراهانی به عنوان منتقد مهمان در آن حضور داشت، ولدبیگی در پاسخ به پرسش مجری برنامه (محسن سخا) درباره‌ی انتخاب بناهای تاریخی برای سوژه‌ی فیلم خود گفت: «بیش از دو دهه است که فیلم‌های تاریخی می‌سازم. در حقیقت، زندگی من مثل آن‌چه که اورهان پاموک در کتاب «روزگار نو» نوشته با مطالعه‌ی یک کتاب متحول شد و از آن به بعد هراس این را داشتم که مثل او از فضای خاص آن کتاب بیرون بیایم. به تعبیری بهتر تاریخ همواره برایم چنین جاذبه‌ای داشته است.»
 وی هم‌چنین گفت: «به همین دلیل وقتی وارد سایت‌های تاریخی می‌شوم گویی وارد مکانی می‌شوم که مرا در خود می‌بلعد. سایت‌هایی که مثل موزه‌ها محل دفن اشیاء به حساب می‌آیند و اجازه می‌دهند تا آدم‌ها خود را در زیر سایه‌ی تاریخ رها کنند.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

داستان تراژیک جام اسطوره‌ای /گزارش نمایش مستندهای «جام حسنلو» و «این جام جهان‌بین»

دکتر طباطبایی، مصطفی شیری و محمدرضا اصلانی

تازه‌ترین برنامه‌ی کانون فیلم خانه سینما که شامگاه شنبه هفتم دی‌ماه برگزار شد، به نمایش و تحلیل دو مستند از ساخته‌های محمدرضا اصلانی اختصاص داشت.
در این برنامه که با مشارکت انجمن کارگردانان مستند برگزار شد ابتدا فیلم‌های «جام حسنلو؛ داستان کسی که می‌پرسد» و نیز «این جام جهان‌بین» به نمایش درآمد و سپس نشست بررسی این دو فیلم با حضور دکتر احمد محیط‌طباطبایی، کارشناس باستان‌شناسی برگزار شد.
در ابتدای این نشست که مصطفی شیری اجرای آن را برعهده داشت محمدرضا اصلانی در پاسخ به پرسشی درباره‌ی نحوه‌ی ساخته شدن فیلم «جام حسنلو» گفت: «در این زمینه آن‌چه که بیش از چگونگی ایده‌ی ساخته شدن فیلم اهمیت دارد، اشاره به شکل خاصی از مدیریت فرهنگی است که در زمان ساخته شدن این مستند به من به عنوان یک جوان تقریباً بیست ساله اعتماد کرد و اجازه داد شهامت کارگردانی چنین فیلمی را پیدا کنم.»
وی گفت: «آن سال‌ها تلویزیون ملی ایران یک بخش پژوهشی داشت که رییس آن، فریدون رهنما بود؛ یک شاعر و فیلم‌ساز بسیار پیشرفته‌ی جهانی که نوعی برنامه‌ریزی فرهنگی را شکل داد و شرایط خاصی فراهم کرد تا ناصر تقوایی، پرویز کیمیاوی و دیگران بتوانند فیلم‌های اولیه‌ی خود را بسازند.»

ادامه نوشته

امکان تجربه‌ی چهره‌ی شاملو / گزارش نمایش و نقد و بررسی «این بامداد خسته» در کانون فیلم خانه سینما

این بامداد خسته

کانون فیلم خانه سینما، بعدازظهر چهارشنبه بیست و هفتم آذرماه، میزبان نمایش مجدد «این بامداد خسته» به کارگردانی فرشاد فداییان بود.
پس از نمایش این فیلم که در آن به برش‌هایی از زندگی و آثار زنده‌یاد احمد شاملو پرداخته شده، ناصر صفاریان (دبیر کانون فیلم خانه سینما) از علی یحیایی دعوت کرد تا بخشی از پژوهش خود درباره‌ی سینمای فرشاد فداییان که به این فیلم اختصاص داشت را برای حاضران قرائت کند.
این نویسنده در ابتدای صحبت‌های خود با اشاره به این که پژوهش مورد بحث فقط درباره‌ی این فیلم و ساختار آن است گفت: «تلاش بر این است تا در این جلسه بین تفکرات یک فیلسوف لیتوانی‌تبارِ فرانسوی به نام امانوئل لِویناس و ساختار دکوپاژ و ریخت‌شناسی مستند «این بامداد خسته» تطبیق ایجاد شود.»
وی سپس «لِویناس» را «یک فیلسوف پدیدارشناس» توصیف کرد و افزود: «یکی از مهم‌ترین موضوع‌هایی که این فیلسوف در مباحث فلسفی خود مطرح کرده موضوعی به نام چهره است که برای او از نگاه و تعریف مشخصی برخوردار است. برای او چهره اصلاً معنی صورت و لب و بینی و چشم را نمی‌دهد. در حقیقت او به فهمی از چهره اعتقاد دارد که طبق این گفته، به واسطه‌ی آن می‌توان چهره‌ی افراد را مورد بازخوانی قرار داد. به عبارتی دیگر هرکدام از ما به واسطه‌ی چهره‌ی خود درک و در این جهان حاضر می‌شویم.»
 یحیایی هم‌چنین گفت: «برای این فیلسوف، چهره یک وضعیت متافیزیکی دارد و بیش‌تر شبیه وضعیتی سیال و پلاسمایی برای درک شدن است؛ و این مشابه تشریح وضعیت عاشق شدن به صورت یا تصویر زیبایی است. وضعیتی که طبق تعریف لویناس، کسی عاشق صورت طرف مقابل خود نمی‌شود بلکه به چهره‌ی او علاقه‌مند می‌شود. چهره‌ای که البته تعریف آن به آسانی میسر نیست.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

محیط‌بانی در قالب مستندسازی/ گزارش نمایش «عروس بوکان» و «محیط‌بان و پلنگ»

پوستر فیلم‌های عروس بوکان و محیط‌بان و پلنگ

در تازه‌ترین برنامه‌ی کانون فیلم خانه سینما که بعدازظهر شنبه شانزدهم آذرماه و با مشارکت انجمن کارگردانان سینمای مستند برگزار شد، ابتدا فیلم‌های «عروس بوکان» (ساخته‌ی نیما عسگری) و «محیط‌بان و پلنگ» (ساخته‌ی مشترک فتح‌الله امیری و نیما عسگری) به نمایش درآمد و سپس جلسه‌ی بررسی این دو مستند با حضور آیدا اژدری، از کارشناسان محیط زیست برگزار شد.
در ابتدای این برنامه که مصطفی شیری اجرای آن را برعهده داشت، نیما عسگری درباره‌ی نحوه‌ی شکل‌گیری ایده‌ی «عروس بوکان» گفت: «این ایده زمانی به ذهنم رسید که دانشجو بودم و سر کلاس پرنده‌شناسی نشسته بودم. وقتی استادم درباره‌ی پرنده‌ای به نام میش‌مرغ صحبت کرد، از چنین موضوعی خوشم آمد؛ خصوصاً وقتی فهمیدم از این گونه‌ی جانوری فقط حدود سی و پنج پرنده باقی مانده.»
وی افزود: «وقتی برای ساخته شدن فیلمی درباره‌ی میش‌مرغ‌ها با دوستم فتح‌الله امیری مشورت کردم او هم از این موضوع استقبال کرد. به همین دلیل با هم‌دیگر به استان کردستان سفر و از منطقه بازدید کردیم و به این ترتیب تولید «عروس بوکان» به جریان افتاد.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

داستان یک پرنده‌ی قلمروطلب/ گزارشی از نمایش فیلم «آواز جغد کوچک» در کانون فیلم سینماحقیقت

آواز جغد کوچک

تازه‌ترین برنامه‌ی کانون فیلم سینماحقیقت که بعدازظهر دوشنبه چهارم شهریور برگزار شد، به نمایش و نقد و بررسی فیلم «آواز جغد کوچک» ساخته‌ی مهدی نورمحمدی اختصاص داشت.
در ابتدای این برنامه که مهرداد فراهانی به عنوان منتقد مهمان در آن حضور داشت، ناصر صفاریان، مجری و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم، طفره رفتن برخی منتقدان از صحبت کردن درباره‌ی مستندهای حیات وحش را یکی از موانع و دشواری‌ها در بررسی این‌گونه فیلم‌ها عنوان کرد و افزود: «خوش‌بختانه مستند «آواز جغد کوچک» از آن فیلم‌هاست که مخاطبان خود را راضی نگه می‌دارد و کاری می‌کند که آن‌ها تا انتها از تماشای آن راضی باشند.»
وی گفت: «تشویق تماشاگران در پایان فیلم ثابت می‌کند که اشاره به جذابیت‌های عمومی چنین فیلمی واقعیت دارد و فقط یک ادعا نیست.»
در ادامه‌ی جلسه، مهدی نورمحمدی در پاسخ به پرسش مجری برنامه درباره‌ی دلیل علاقه‌مندی خود به مستندهای حیات وحش که در این فیلم و فیلم قبلی او (در پناه بلوط) نمود چشم‌گیری دارد گفت: «در حال حاضر سال‌هاست فیلم و فیلم مستند می‌سازم اما در سال‌های اخیر به دلیل علاقه به طبیعت و محیط زیست، تمایل پیدا کردم تا مستندهای حیات وحش بسازم.» 
وی هم‌چنین در پاسخ به نکته‌ی مطرح شده از سوی ناصر صفاریان درباره‌ی طراحی خط داستان برای تصویرهای موجود از حیوانات و ارتباط آن با مقوله‌ی پژوهش گفت: «طراحی ماجرا برای پیوند دادن تصویر حیوانات به همدیگر قطعاً به پژوهش درباره‌ی رفتار آن‌ها نیاز دارد. در غیر این صورت ثبت تصویر آن‌ها در قالب فیلم به رخدادی غیرمنطقی و غیرواقعی تبدیل می‌شود.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.
 

ادامه نوشته

آینه‌ای رو به پدرسالاری/ گزارشی از نمایش مستند «روابط خانوادگی» در کانون فیلم سینماحقیقت

روابط خانوادگی (ناصر ضمیری)

در تازه‌ترین برنامه از کانون فیلم سینماحقیقت که بعدازظهر دوشنبه بیست و هشتم مرداد ماه برگزار شد، ابتدا مستند «روابط خانوادگی» به کارگردانی ناصر ضمیری به نمایش درآمد و سپس نقد و بررسی این فیلم با حضور رضا صائمی، منتقد سینما برگزار شد.
در ابتدای این جلسه، ناصر ضمیری در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه‌و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم مرکز) درباره‌ی نحوه‌ی آشنایی خود با حاجی‌بابا که شخصیت اصلی فیلم «روابط خانوادگی» به حساب می‌آید گفت: «روستایی که فیلم‌برداری این فیلم در آن انجام شده، روستای اجدادی من است و از آن‌جا که از دوران کودکی‌ بارها به آن منطقه سفر کرده‌ام، نه تنها این شخصیت بلکه حاجی‌باباهای فراوانی را در این روستا می‌شناختم.»
وی هم‌چنین با تشکر از همسر خود که به گفته‌ی این کارگردان، تولید فیلم «روابط خانوادگی» حاصل دو سال همراهی اوست گفت: «شخصیت اصلی این فیلم را از سال‌ها قبل می‌شناختم و نسبت به روابط او با اعضای خانواده‌اش اطلاعات و آگاهی کامل داشتم.»
ضمیری سپس در پاسخ به نکته‌ی مطرح شده از سوی ناصر صفاریان درباره‌ی مرزبندی‌های موجود در سینمای مستند و داستانی گفت: «اعتقادی به این خط‌کشی‌ها ندارم و به نظرم مهم، اثری است که ساخته می‌شود؛ و البته حرفی که در آن زده می‌شود.»
وی گفت: «در ساخت این فیلم سعی کردم خودم را رها کرده و به این خط‌کشی‌ها توجه نداشته باشم. اما تلاش کردم در حکم یک آینه‌ باشم و روبه‌روی شخصیت‌های فیلم قرار بگیرم تا آن‌ها را به خودشان نشان دهم.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

فرزند زمان خود/ گزارش نمایش «مثل سایه، مثل خیال» در کانون فیلم سینماحقیقت

سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، بعدازظهر دوشنبه چهاردهم مرداد، شاهد رونمایی و سپس نقد و بررسی فیلم مستند «مثل سایه،‌ مثل خیال» ساخته‌ی حمیدرضا زینالی بود.
در ابتدای این جلسه که حافظ روحانی به عنوان منتقد و کارشناس هنرهای تجسمی در آن حضور داشت، حمیدرضا زینالی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم مرکز) درباره‌ی دلیل دل‌بستگی به سوژه‌ی فیلم خود و پرداختن به آن در قالب فیلم مستند گفت: «اولین‌بار دوستم آلبرت کوچاریان اطلاعات جالبی درباره‌ی این نقاش به من داد. زمانی که درباره‌ی او اطلاعات بیش‌تری پیدا کردم از شخصیتش خوشم آمد و تصمیم گرفتم درباره‌اش یک فیلم مستند بسازم.»
وی که در فیلم خود به فرازهایی از زندگی مارکو گریگوریان (نقاشِ برجسته و ارمنی‌تبار ایرانی) پرداخته هم‌چنین گفت: «شاید زمان فیلم کمی طولانی به نظر برسد اما چاره‌ی دیگری نبود. مارکو گریگوریان شخصیتی چند وجهی داشت که لازم بود در قالب یک فیلم مستند به تمام آن‌ها پرداخته شود.» 
زینالی هم‌چنین با اشاره به تولید مستقل «مثل سایه، مثل خیال» گفت: «ساخت این فیلم بودجه‌ی فراوانی می‌طلبید که بخشی از آن شامل هزینه‌های فیلم‌برداری در ایران و ارمنستان بود.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

حضور پررنگ یک همیشه غایب/ گزارش نمایش «بازگشت به خانه» در کانون فیلم سینماحقیقت

در تازه‌ترین برنامه از کانون فیلم سینماحقیقت که بعدازظهر دوشنبه هفتم مرداد برگزار شد ابتدا مستند «بازگشت به خانه» ساخته‌ی سمیه اشتری به نمایش درآمد و سپس جلسه‌ی نقد و بررسی این فیلم با حضور امید نجوان به عنوان منتقد مهمان برگزار شد.
در ابتدای این برنامه، ناصر صفاریان، مسئول جلسه‌های نمایش فیلم و مجری برنامه، «فیلم به نمایش درآمده» را «یکی از مستندهای خودبیانگر یا خودافشاگرانه در سال‌های اخیر»‌ توصیف کرد و گفت: «با وجود تغییراتی که جامعه‌ی سنتی ایران در دهه‌های اخیر با آن روبه‌رو شده اما هنوز هم بسیاری افراد از صحبت کردن درباره‌ی خود یا مشکلاتی که با آن دست به گریبان هستند ابا دارند.»
وی افزود: «فراموش نباید کرد که انتخاب سوژه‌ی مناسب، نیمی از ساخت یک فیلم به حساب می‌آید و مرحله‌ی بعدی، شامل روبه‌رو کردن فیلم با واکنش‌های تماشاگرانی است که هرکدام با ذائقه‌‌های مختلفی به تماشای آن می‌نشینند.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.
 

ادامه نوشته

زندگی در گذشته/ گزارش نمایش «دلبند» در کانون فیلم سینماحقیقت

دلبند ساخته‌ی یاسر طالبی
دلبند (یاسر طالبی)

تازه‌ترین برنامه‌ی کانون فیلم سینماحقیقت که بعدازظهر دوشنبه سی‌ و یکم تیرماه برگزار شد به نمایش و نقد و بررسی مستند «دلبند» ساخته‌ی یاسر طالبی اختصاص داشت.
در ابتدای این برنامه که نیما عباس‌پور به عنوان منتقد مهمان در آن حضور داشت، یاسر طالبی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم) درباره‌ی نحوه‌ی ساخت فیلم خود گفت: «اگر به گذشته برگردم، تنها جمله‌ای که درباره‌ی «دلبند» می‌توانم بگویم این است که این فیلم کاملاً دلی ساخته شد.»
وی با اشاره به این که فیلم‌برداری «دلبند» حدود دو سال طول کشیده گفت: «حدود شصت درصد از کار پیش رفته بود که با همکاری تهیه‌کننده‌ی فیلم تصمیم گرفتیم برای آن سرمایه‌گذار پیدا کنیم و خوش‌بختانه در این زمینه با مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نتیجه رسیدیم.»
وی هم‌چنین درباره‌ی شکل‌گیری ایده‌ی ساخت «دلبند» گفت: «مدت‌ها پیش از آن که این فیلم را بسازم دلم می‌خواست درباره‌ی مادربزرگ خودم یک مستند بسازم اما متاسفانه این ایده‌ی ذهنی با مرگ مادربزرگ متوقف ماند. تا این که شخصیت اصلی این فیلم (فیروزه خورشیدی) را دیدم و احساس کردم مادربزرگم دوباره زنده شده. همه‌ی این‌ها به اضافه‌ی ایده‌ی پرداختن به نسل‌های از یاد رفته و فراموش شده باعث شد ایده‌ی ساخت فیلم درباره‌ی این شخصیت به ذهنم برسد.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

تصویری تکرارنشدنی از یک انسان شاعر/ گزارش نمایش «این بامداد خسته» در کانون فیلم خانه سینما

واپسین برنامه‌ی کانون فیلم خانه سینما که شامگاه یک‌شنبه سی‌ام تیرماه در سالن سیف‌الله داد برگزار شد، به نمایش و بررسی مستند «این بامداد خسته» به کارگردانی فرشاد فداییان اختصاص داشت.
در این برنامه که با استقبال چشم‌گیر مخاطبان و علاقه‌مندان سینمای مستند همراه بود ابتدا فیلم مورد بحث به نمایش درآمد و سپس بررسی آن با حضور علی یحیایی انجام شد.
در ابتدای این برنامه، ناصر صفاریان، دبیر کانون فیلم خانه سینما با اشاره به نمایش «این بامداد خسته» به عنوان آخرین برنامه‌ی این کانون تا پیش از آغاز داوری‌های جشن سینمای ایران گفت: «به این ترتیب، برنامه‌های بعدی کانون فیلم از اواخر شهریورماه آغاز خواهد شد.»
وی با اشاره به این که اطلاع‌رسانی درباره‌ی دور تازه‌ی جلسات نمایش فیلم، در ماه‌های آینده آغاز خواهد شد گفت: «امیدواریم برنامه‌های بعدی کانون فیلم نیز با استقبال خوب و چشم‌گیر مخاطبان و علاقه‌مندان سینما همراه باشد.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

نقد خشونت، در حد فاصل روشنی و تاریکی/ گزارش نمایش «دم صبح» در کانون فیلم خانه سینما

واپسین برنامه‌ی نمایش فیلم‌های مستند که با همکاری کانون فیلم خانه سینما و انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند برگزار می‌شود، به نمایش فیلم «دم صبح» ساخته‌ی محسن استادعلی اختصاص داشت. در این برنامه که شامگاه شنبه بیست و نهم تیرماه در سالن سیف‌الله داد خانه سینما برگزار شد ابتدا مستند مورد بحث به نمایش درآمد و سپس نشست پرسش و پاسخ با حضور سازنده‌ی این فیلم برگزار شد. در ابتدای جلسه، محسن استادعلی در پاسخ به پرسش مصطفی شیری (مجری برنامه) درباره‌ی نحوه‌ی آشنایی خود با شخصیت محوری این فیلم گفت: «حدود هفت سال پیش، زمانی که درگیر ساخت مستند «سکوت» درباره‌ی قتل‌های خانوادگی بودم با شخصیت اصلی این فیلم آشنا شدم و احساس کردم ماجرای زندگی او قابلیت ساخته شدن در قالب یک فیلم مستقل را دارد.» استادعلی هم‌چنین گفت: «تصویربرداری و تحقیق درباره‌ی فراز و نشیب زندگی این شخصیت حدود چهارده ماه طول کشید و «دم صبح» سرانجام آماده‌ی نمایش شد.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

راز و رمز یک مراسم آیینی/ گزارش نمایش «باد» در کانون فیلم سینماحقیقت

تازه‌ترین برنامه‌ی کانون فیلم سینماحقیقت که دوشنبه بیست و چهارم تیرماه برگزار شد، به نمایش و نقد و بررسی فیلم مستند «باد» تازه‌ترین ساخته‌ی حمید جعفری اختصاص داشت.
در این برنامه‌ی نمایش فیلم که با استقبال چشم‌گیر مخاطبان سینمای مستند همراه بود، رامتین شهبازی به عنوان منتقد مهمان حضور داشت و در ادامه‌ی جلسه به نقد و بررسی این مستند پرداخت.
در ابتدای جلسه، حمید جعفری در پاسخ به نکته‌ی مطرح شده از سوی ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم مرکز) که فیلم «باد» را شاعرانه و فرم‌گرا توصیف کرده بود گفت: «سینمایی که من به آن علاقه‌مند هستم اتفاقاً از همین نوع است.»
وی گفت: «من پیش از ساخت این مستند و هم‌چنین فیلم قبلی‌ام (بَرد) فیلم‌های دیگری ساخته بودم که در همین سبک کار شده است. اما این که آن‌ها را شاعرانه یا فرم‌گرا بدانم، خودم در این‌باره نظری ندارم.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

داستان بی‌پایان/ گزارش نمایش «ده برادر» در کانون فیلم سینماحقیقت

سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، بعدازظهر دوشنبه هفدهم تیرماه، شاهد نمایش و نقد و بررسی فیلم «ده برادر» ساخته‌ی محسن علیدادی بود.
در ابتدای این برنامه‌ که سعید قطبی‌زاده به عنوان منتقد مهمان در آن حضور داشت، محسن علیدادی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم مرکز) درباره‌ی نحوه‌ی آشنایی با خانواده‌ی محور این فیلم و جلب اعتماد آن‌ها برای تصویربرداری و ساخت فیلم گفت: «زمانی که این سوژه را پیدا کردم، نزدیک به سه سال بود که درگیر ساخت فیلم درباره‌ی موضوع اعتیاد بودم و در این مسیر، به دلیل نزدیک شدن به برخی کلیشه‌ها، کار روی سوژه‌های مختلفی را رها کردم. تا این که در جست‌وجوهایم با این خانواده و مشکلات‌‌شان آشنا شدم و تصمیم گرفتم درباره‌ی آن‌ها فیلم بسازم.»
علیدادی که در «ده برادر» به معضل اعتیاد در بین بخش عمده‌ای از افراد یک خانواده پرداخته گفت: «برای انجام این کار سعی کردم با یکی از برادرها که شخصیت محوری فیلم نیز هست دوست شدم و بعد از شش هفت ماه رفت و آمد، موضوع ساخت فیلم را مطرح کردم که به صورت طبیعی ابتدا با مخالفت آن‌ها مواجه شد. در نهایت به آن‌ها گفتم تمام تلاش‌ام این است که فیلم شرافتمندانه‌ای بسازم و کاری کنم که به حیثیت خانواده‌ی شما هیچ لطمه‌ای وارد نشود.»
وی گفت: «تصویربرداری این فیلم حدود هفت ماه طول کشید که ماه‌های ابتدایی آن بیش‌تر برای جلب اعتماد و ایجاد فضایی برای کمک به ایجاد حس راحتی میان آن‌ها و دوربین تصویربرداری بود.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

دیدار شهروندان بدون مرز، به لطف رسانه‌ی سینما/ گزارش نمایش «روزی روزگاری در مراکش»

عباس کیارستمی و مارتین اسکورسیزی

بعدازظهر شنبه پانزدهم تیرماه، سالن سیف‌الله داد خانه سینما، شاهد نمایش «روزی روزگاری در مراکش» و نشست پرسش و پاسخ با حضور سازندگان این فیلم مستند بود.
در ابتدای این برنامه که با مشارکت انجمن کارگردانان سینمای مستند برگزار شد،‌ سیف‌الله صمدیان، کارگردان فیلم مورد بحث، در پاسخ به پرسشی درباره‌ی نحوه‌ی تولید این فیلم گفت: «سال 2005 مدیران بنیاد فیلم ترایبیکا از من خواستند تا درباره‌ی کارگاه فیلم‌سازی مشترک میان عباس کیارستمی و مارتین اسکورسیزی که در مراکش برگزار می‌شد یک فیلم بسازم. برای انجام این کار هشت فیلم‌ساز جوان انتخاب شده بودند و قرار بود فیلم نهایی، گزارشی از این رویداد مهم سینمایی باشد.»
وی گفت: «زمانی که می‌خواستم این فیلم را بسازم به این فکر می‌کردم که متاسفانه در عالَم سیاست، کم‌تر سیاستمداری را می‌توان پیدا کرد که بتواند با حرف‌های سیاسی روابط انسانی میان افراد کشورهای مختلف را تقویت کند و به همین دلیل در همان ابتدای فیلم از حرف‌های تهییج‌کننده‌ی جرج بوش علیه ایران و سوریه استفاده کردم. حرف‌های به‌ظاهر تعیین‌کننده‌ای که در حال حاضر حدود سیزده سال از ابراز آن‌ها می‌گذرد؛ اما تا کنون هیچ نتیجه‌ای نداشته است.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

موزون و متقارن/ گزارش نمایش مستندهای «باغ‌های گم‌شده» «صفِ سلام» در کانون فیلم سینماحقیقت

تازه‌ترین برنامه‌ی کانون فیلم سینماحقیقت که بعدازظهر دوشنبه دهم تیرماه برگزار شد، به نمایش و نقد و بررسی مستندهای «باغ‌های گم‌شده» و «صفِ سلام» از ساخته‌های هادی آفریده اختصاص داشت.
در ابتدای این جلسه که اردوان وزیری به عنوان منتقد مهمان در آن حضور داشت،‌ هادی آفریده در پاسخ به نکته‌ی مطرح شده از سوی ناصر صفاریان (مسئول جلسه‌های نمایش فیلم مرکز و مجری برنامه) که به تمرکز اغلب فیلم‌های این فیلم‌ساز بر تهران و مسائل شهرنشینی اشاره کرده و سپس انگیزه‌ی آن را جویا شده بود گفت: «ساخت این فیلم‌ها نوعی واکنش ناخودآگاه نسبت به شرایطی است که ما به‌عنوان شهروندان تهرانی در آن قرار گرفته‌ایم. واکنش نسبت به معضلات فرهنگی و گرفتاری‌هایی که این روزها دچار آن هستیم.»
وی گفت: «در اغلب این فیلم‌ها چند دوره‌ی تاریخی‌ که به فراز و فرودهای تاریخ معاصر ایران اشاره دارند مورد بررسی قرار گرفته است. دوره‌هایی که منشاء تحولات و دگرگونی‌های فراوانی بوده اما متاسفانه و‌ برخلاف تصور، خسارت‌هایی را هم به فرهنگ و میراث فرهنگی ما وارد کرده است.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

نوشتن با دوربین؛ برای ثبت در تاریخ/ «هشتاد سال کامران شیردل» در کانون فیلم سینماحقیقت

کامران شیردل
کامران شیردل

بعدازظهر دوشنبه سوم تیرماه، سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، شاهد مرور بر مستندهای کامران شیردل و برگزاری مراسم گرامی‌داشت این مستندساز پرسابقه و پیش‌کسوت بود.
در این برنامه، ابتدا 9 فیلم از آثار شیردل،‌ در قالب دو سانس جداگانه به نمایش درآمد و سپس با برگزاری جشن تولد هشتادمین زادروز این مستندساز پیش‌کسوت، از جایگاه ارزنده‌‌ و قابل ستایش او در عرصه‌ی سینمای مستند ایران قدردانی به عمل آمد.
در مراسم هشتادمین زادروز کامران شیردل که با تقدیم لوح یادبود و هدایایی از سوی انجمن تهیه‌کنندگان سینمای مستند همراه بود، تماشاگران حاضر در سالن به احترام بیش از شش دهه حضور و فعالیت کامران شیردل به پا خواستند و این فیلم‌ساز ارزنده‌ی سینمای ایران را به‌شدت مورد تشویق قرار دادند.
شیردل در حاشیه‌ی مراسم هشتادمین زادروز خود که محمدمهدی طباطبایی‌نژاد و مصطفی رزاق‌کریمی، مدیرعامل و قائم‌مقام مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، و هم‌چنین جمعی از مستندسازان و علاقه‌مندان سینمای مستند در آن حضور داشتند، از صبر و حوصله‌ی تماشاگرانی که در دو سانس فشرده به تماشای فیلم‌های او نشسته بودند تشکر کرد و گفت: «به‌هرحال بخش نخست فیلم‌های به نمایش درآمده، مستندهای تلخ و سیاهی هستند که به یک دوران خاص تاریخی اشاره دارند و تحمل آن‌ها خصوصاً پس از این همه سال که از ساخته شدن آن‌ها گذشته چندان آسان نیست.»
وی گفت: «بخش عمده‌ای از این فیلم‌ها حدود نیم‌قرن پیش ساخته شده؛ و این حتی برای خود من که در بیست و شش سالگی فیلم‌سازی را آغاز کرده‌ام چندان باورکردنی نیست.»
شیردل افزود: «امشب برای من شب خاصی است و باید اعتراف کنم در طول عمرم و در داخل کشور با چنین استقبالی مواجه نشده بودم.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

یک شهادت تاریخی درباره‌ی اوضاع امروز/گزارشی از نمایش فیلم «گزارش چهار شب و یک روز»

مراسم تشییع پیکر عباس کیارستمی

سالن سیف‌الله داد خانه سینما بعدازظهر یک‌شنبه دوم تیرماه، شاهد ویژه برنامه‌ی کانون فیلم خانه سینما برای عباس کیارستمی بود.
در این برنامه که هم‌زمان با فرا رسیدن سالروز تولد این فیلم‌ساز فقید سینمای ایران برگزار شد ابتدا مستند «گزارش چهار شب و یک روز» ساخته‌ی محمدعلی سجادی به نمایش درآمد و سپس این فیلم با حضور پرویز جاهد مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
در ابتدای جلسه‌ی نقد و بررسی، ناصر صفاریان، دبیر کانون فیلم خانه سینما، مستند «گزارش چهار شب و یک روز» را فیلمی توصیف کرد که قصد ندارد تماشاگر خود را درگیر احساسات کند ولی موضوع فیلم که درباره‌ی سه سال پیش و حوادث منجر به از دست دادن عباس کیارستمی است، به اندازه‌ی کافی غم‌انگیز و تاثیرگذار هست.»
وی سپس «ثبت یک واقعه‌ی تاثیرگذار تاریخی» را «نقطه‌ قوت آثاری از این دست» توصیف کرد و افزود: «عنوانِ فیلم نیز که گزارشی درباره‌ی روزهای منتهی به از دست دادن کیارستمیِ بزرگ است نیز این نکته را تایید می‌کند.»
محمدعلی سجادی در تشریح این نکته گفت: «من این فیلم را به یاد عباس کیارستمی و به قصد ثبت یک موقعیت تاریخی ساختم. اما با وجود این که هدفم از ساخت این فیلم، ارائه‌ی یک گزارش بود سعی کردم سلیقه و دانش خودم درباره‌ی سینما را نیز به آن اضافه کنم.»
وی گفت: «روزی که این اتفاق تلخ رخ داد، از سوی خانه سینما قرار شد کمیته‌ای برای بدرقه‌ی کیارستمی نازنین تشکیل شود و من هم به نمایندگی از شورای مرکزی کانون کارگردانان، یکی از اعضای این کمیته بودم. ایده‌ی کلی و اولیه‌ی «گزارش...» همان‌ موقع به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم به قصد ثبت تصویری وقایع، این فیلم را بسازم.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

تخیّل در روایت/ گزارش نمایش «در جست‌وجوی خانه‌ی خورشید» در کانون فیلم خانه سینما

در جست‌وجوی خانه‌ی خورشید

در تازه‌ترین برنامه‌ از کانون فیلم خانه سینما که روز شنبه اول تیرماه در سالن سیف‌الله داد خانه سینما برگزار شد، ابتدا فیلم «در جست‌وجوی خانه‌ی خورشید» ساخته‌ی مهدی باقری به نمایش درآمد و سپس نشست پرسش و پاسخ با حضور سازنده‌ی این فیلم برگزار شد.
در ابتدای این جلسه‌ که با مشارکت انجمن کارگردانان سینمای مستند برگزار شد، مهدی باقری در پاسخ به پرسش مصطفی شیری (مجری برنامه) در خصوص انتخاب خیابان ناصر خسرو برای ساخت فیلم گفت: «ابتدا تصمیم داشتم به بهانه‌ی پرداختن به تهران، سه مستند درباره‌ی سه خیابان مهم این شهر (لاله‌زار، ناصرخسرو و سی تیر) بسازم و «اهالی خیابان یک‌طرفه» اولین فیلم این مجموعه بود که با محوریت خیابان سی تیر ساخته شد.»
وی گفت: «از آن‌جا که شنیدم همکار عزیزم مهرداد زاهدیان در حال ساخت مستندی درباره‌ی لاله‌زار است، من از کار روی این سوژه منصرف و به جای آن بر ساخت مستندی درباره‌ی خیابان ناصرخسرو متمرکز شدم.»
باقری هم‌چنین گفت: «در فیلم «در جست‌وجوی خانه‌ی خورشید» تماشاگر با یک کلان‌روایت روبه‌رو است و به همین دلیل باید به مخاطب پاسخ دهد که چرا ناصرخسرو در شهر تهران، خیابان مهمی است. خیابانی که بخش مهمی از تاریخ ایران و تهران را در خود جای داده است.»
وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود «ناصرخسرو» را «یک خیابان باهوش» توصیف کرد و افزود: «اساساً سرمایه باهوش است و می‌داند چه طور باید خود را حفظ کند. این خیابان اگر قرار بود تنها یک کاربری داشته باشد شاید دچار بلایی می‌شد که بر سر لاله‌زار نازل شد. ناصرخسرو زنده‌ است و خیابانی است که نمی‌خواهد بمیرد.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.
 

ادامه نوشته

مرگ و زندگی، روبه‌روی هم/ گزارش نمایش و نقد و بررسی «تمام چیزهایی که جایشان خالی‌ست»

تمام چیزهایی که جایشان خالی‌ست

کانون فیلم سینماحقیقت که روزهای دوشنبه در سالن نمایش مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برگزار می‌شود، این هفته به نمایش و نقد و بررسی «تمام چیزهایی که جایشان خالی‌ست» ساخته‌ی زینب تبریزی اختصاص داشت.
در ابتدای این برنامه که دکتر مصطفی جلالی‌فخر به عنوان منتقد مهمان در آن حضور داشت، زینب تبریزی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم) درباره‌ی علت «پررنگ‌تر بودن عناصر داستانی فیلم نسبت به وجه استنادی آن» که به گفته‌ی او «این فیلم را به یک اتفاق ویژه در سینمای مستند تبدیل کرده» گفت: «وقتی می‌خواستم این فیلم را بسازم با خودم فکر کردم تا به حال فیلم‌های بسیاری درباره‌ی بیماران مبتلا به سرطان ساخته شده که در برخی موارد، تماشاگران از دیدن آن‌ها گریزان هستند؛ و از آن‌جا که به داستان‌گویی خیلی علاقه دارم تصمیم گرفتم این‌بار زندگی را روبه‌روی مرگ قرار دهم و بار دراماتیکی که می‌توان به وجه مستندگونه‌ی فیلم اضافه کرد را تا حد امکان تقویت کنم.»
وی گفت: «با خودم فکر کردم این‌طوری احتمالاً مخاطب تا انتها به تماشای فیلم خواهد نشست. آن‌هم فیلمی که موضوع تلخی را برای پرداختن و نمایش به مخاطب انتخاب کرده است.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.
 

ادامه نوشته

یکی از آن هنرآفرینان/ نگاهی به مجموعه مستند «صنایع دستی ایران» ساخته‌ی حمید سهیلی

مجموعه‌ی مستند «دیدار از کارگاه‌های صنایع دستی» را می‌توان یکی از ارزشمندترین یادگار‌های حمید سهیلی شاید حتی برای نسل و نسل‌های بعد به شمار آورد. مجموعه‌ای کم‌نظیر که البته سال‌ها قبل درباره‌ی هنری سودآور و بومی با ویژگی‌های صنایع دستی ساخته شده و در آن تصویرهایی به ثبت رسیده که باید پذیرفت یا امکان تکرار آن‌ها وجود ندارد و یا به‌ندرت تکرارشدنی است. این مجموعه‌ی مستند، در بر گیرنده‌ی دورانی (شاید بتوان گفت نسبتاً دور) و زمانی است که شهر زیبای اصفهان و در قلب آن، میدان تاریخیِ نقش‌ جهان، مهد بی‌همتای این دست‌ساخته‌های هنرمندان و صنایع‌کاران ایرانی بود و خوش‌بختانه برخلاف امروز که در شیشه‌بندِ برخی فروشگاه‌ها نمونه‌هایی از صنایع دستیِ هندوستان، چین و حتی اروپا دیده می‌شود، ارائه‌ی محصولاتی از این کشورها در آن محدوده جایی نداشت.
سهیلی در این مجموعه تلاش می‌کند تا در حد بضاعت خود و البته زمان قسمت‌های مختلف آن به گوناگونی، تنوع و جلوه‌گریِ محصولات صنایع دستی ایران در زندگی روزمّره‌ی مردم ایران بپردازد. به همین خاطر در ابتدای این مسیر و در بخش «دیدار از کارگاه‌های صنایع دستی» بی آن که ترتیب یا تقدم و تاخر خاصی در نظر بگیرد، از سفال‌گری و نساجی و طراحی کاشی هفت‌رنگ و معرق گرفته تا هنرِ نساجی و در نهایت، گلچینی از دست‌بافت‌های ایرانی را در قاب تصویر به مخاطبان فیلم خود عرضه می‌کند. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید. 

ادامه نوشته

تقابل سور و سوگ/ گزارش نمایش «خُرامان» در کانون فیلم خانه سینما

خرامان (آرش اسحاقی)

در تازه‌ترین برنامه‌ از کانون فیلم خانه سینما که بعدازظهر دیروز (شنبه هجدهم خرداد) با مشارکت انجمن کارگردانان سینمای مستند برگزار شد ابتدا مستند «خُرامان» ساخته‌ی آرش اسحاقی به نمایش درآمد و سپس نشست پرسش و پاسخ با حضور سازنده‌ی این فیلم برگزار شد.
در ابتدای این نشست که مصطفی شیری اجرای آن را برعهده داشت، آرش اسحاقی در پاسخ به پرسشی درباره‌ی تلفظ صحیح نام فیلم خود گفت: «تلفظ این واژه با ضمّه‌ی حرف «خ» درست است و ریشه‌ی ‌ساخت این کلمه از خورایان می‌آید که در واژه‌هایی نظیر خراسان نیز به کار رفته است.»
وی گفت: «این اصطلاح به معنای آمدن خورشید است که یکی از واژگان کلیدیِ رامشگری و رقص است. شامل خور به معنای خورشید (در تکواژ نخست) و آیان به معنای آمدن است.»   
اسحاقی هم‌چنین با تشکر از شخصیت محوری فیلم خود گفت: «او حدود سه سال حضور من را در زندگی خود تحمل کرد و این مستند بیش‌تر از آن که فیلم من باشد اثری از اوست. خوش‌حالم که این اعتماد به فیلمی تبدیل شده که امروز و در این جلسه مورد قضاوت تماشاگران قرار می‌گیرد.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

یک فیلم نفیس درباره‌ی مناسک حج/ گزارش نمایش «خانه‌ی خدا» در کانون فیلم خانه سینما

تبلیغ مطبوعاتی «خانه‌ی خدا»

سالن سیف‌الله داد خانه سینما بعدازظهر روز یک‌شنبه دوازدهم خرداد، شاهد نمایش و سپس نقد و بررسی نسخه‌ی ترمیم شده‌ی فیلم «خانه‌ی خدا» بود.
در ابتدای این جلسه که با حضور منتقدان مهمان، محمد تهامی‌نژاد و رضا درستکار برگزار شد، ناصر صفاریان، دبیر کانون فیلم خانه سینما با اشاره به این که فیلم مورد بحث در سی‌ام آذرماه 1345 و به شکل عجیبی هم‌زمان با ماه مبارک رمضان به نمایش گذاشته شده گفت: «نمایش «خانه‌ی خدا» در بیش از ده سینمای تهران باعث شده بود کسانی که حتی کم‌ترین علاقه‌ای به سینما نداشتند برای تماشای این فیلم به سالن‌های نمایش‌دهنده‌ی آن قدم بگذارند.»
وی گفت: «اکران گسترده‌ی «خانه‌ی خدا» که به غیر از تهران، در حدود هشت شهر بزرگ ایران نیز در جریان بود بخش عمده‌ای از افراد مذهبی این شهرها را به خود جلب کرد و جالب این که در شرایط متفاوتی که برای نمایش عمومی این فیلم در نظر گرفته شد،‌ برخلاف رسم آن سال‌ها سرود شاهنشاهی در ابتدای فیلم پخش نشد و برای رعایت حال افراد مذهبی، عکس‌هایی که در سالن انتظار سینماها به نمایش برنامه‌ی آینده اختصاص داشت نیز جمع‌‌آوری شد.»
صفاریان افزود: «فیلم «خانه‌ی خدا» را می‌توان یکی از نخستین مستندهای ایرانی دانست که به اکران عمومی راه پیدا کرده و با فروش قابل توجهی هم روبه‌رو شده است.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

از یک جغرافیای شگفت‌انگیز/ گزارش نمایش «صدسالگی» در کانون فیلم خانه سینما

صدسالگی (منوچهر مشیری)

بعدازظهر شنبه یازدهم خردادماه و در تازه‌ترین برنامه از کانون فیلم خانه سینما که با همکاری انجمن کارگردانان سینمای مستند برگزار می‌شود ابتدا مستند «صدسالگی» به کارگردانی منوچهر مشیری به نمایش درآمد و سپس نشست پرسش و پاسخ با حضور سازنده‌ی این فیلم برگزار شد.
در ابتدای این جلسه که مصطفی شیری اجرای آن را برعهده داشت، منوچهر مشیری درباره‌ی ایده‌ی ساخت این فیلم گفت: «نخستین‌بار در سال 1341 و زمانی که دانش‌آموز دبستانی بودم با نام دکتر گنجی آشنا شدم. آن‌وقت‌ها در مدرسه‌ی ما کلاس پنجمی‌ها کتاب خیلی خاصی را که طراحی، کاغذ و حتی قطع نامتعارفی داشت به شیوه‌ی جالبی با خود حمل می‌کردند و همین نکته نشان می‌داد آن‌ها با افتخار این کار را انجام می‌دهند.»
وی که در فیلم خود برش‌هایی از زندگی محمدحسن گنجی، پیش‌کسوت عرصه‌ی جغرافیا و پیش‌بینی وضع هوا را به نمایش گذاشته گفت: «این کتابی بود که تا آن زمان مشابهش وجود نداشت و من که در سال‌های قبل از پنجم دبستان بودم آرزو می‌کردم هرچه زودتر بزرگ شوم تا بتوانم آن را از نزدیک ببینم. بعدها متوجه شدم این کتاب «جغرافیا» است و در آن به موضوع‌های پراکنده اما بسیار جذابی در این‌باره پرداخت شده است.»
مشیری افزود: «وقتی کتاب را ورق می‌زدیم تا اسم نویسندگان آن را ببینیم یکی از کسانی که تحت عنوان نویسنده‌ قید شده بود محمدحسن گنجی بود که ظاهراً در آن دوران هنوز به مقطع دکترا نرسیده بود؛ و این نام به‌عنوان یک خاطره‌ی خوش از دوران تحصیل در دبستان برای همیشه در ذهنم ثبت شد.»
وی گفت: «آن کتاب به قدری برایم عزیز بود که برخلاف سایر کتاب‌های درسی آن را نگهداشتم و تا سالیان سال آن را حفظ کردم.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.
 

ادامه نوشته

خاطره‌های مشترک/گزارش نمایش «330 سی‌سی خاطره» در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی

پوستر فیلم 330 سی‌سی خاطره

تازه‌ترین جلسه‌ی نمایش فیلم مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که بعدازظهر دوشنبه سی‌ام اردیبهشت‌ماه در سالن سینماحقیقت این مرکز برگزار شد به نمایش و نقد و بررسی فیلم مستند «330 سی‌سی خاطره» به کارگردانی الهام معروفی اختصاص داشت.
در ابتدای این جلسه که سحر عصرآزاد به عنوان منتقد مهمان در آن حضور داشت، الهام معروفی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم) درباره‌ی نحوه‌ی ساخت «330 سی‌سی خاطره» گفت: «این فیلم بر اساس خاطرات شخصی خودم ساخته شد و برخلاف تصور، ساخت آن اصلاً سفارشی نبود.»
وی گفت: «ماجرای فرار مردم از آبادانِ در حال سقوط که در بخشی از فیلم به آن اشاره می‌شود بر اساس خاطره‌ای است که خودم در کودکی آن را تجربه کرده بودم. وقتی تصمیم گرفتم این فیلم را بسازم دنبال مواد تصویری برای ساخت آن خاطره می‌گشتم اما در فیلم‌های آرشیویِ موجود موفق به پیدا کردن تصویرهای مورد نظر نشدم. به همین خاطر تصمیم گرفتم فیلم‌نامه‌ را بنویسم و در جشنواره‌های فیلم‌نامه‌نویسی شرکت دهم.»
معروفی که در فیلم خود به مرور برخی خاطرات خانوادگی در آبادان دهه‌های اخیر پرداخته هم‌چنین گفت: «زمانی که برای گرفتن جایزه از جشنواره‌ی منطقه‌ای سینمای جوان در آبادان روی صحنه رفتم خطاب به مدیران مربوطه گفتم: «امیدوارم مثل قولی که برای حمایت از فیلم‌نامه‌های برگزیده می‌دهید، از ساخت آن‌ها نیز حمایت کنید.» و بعد از این که از روی صحنه پایین آمدم مجری برنامه اعلام کرد مدیرعامل منطقه‌ی آزاد اروند برای حمایت از ساخت این فیلم اعلام آمادگی کرده‌ است. خوش‌بختانه شرکت در آن جشنواره و دریافت آن جایزه باعث شد بتوانم برای سوژه‌ی مورد علاقه‌ام حامی مالی پیدا کنم و آن را بسازم.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

پرهیز از قضاوت شخصی/ گزارش نمایش «اصفهان در بوق کارخانه‌ها» در کانون فیلم خانه سینما

اصفهان در بوق کارخانه‌ها

در تازه‌ترین برنامه از کانون فیلم خانه سینما که روز شنبه بیست و هشتم اردیبهشت‌ماه و با مشارکت انجمن کارگردانان سینمای مستند برگزار شد ابتدا مستند «اصفهان در بوق کارخانه‌ها» ساخته‌ی بهروز ملبوس‌باف به نمایش درآمد و سپس جلسه‌ی پرسش و پاسخ با حضور سازنده‌ی این فیلم برگزار شد.
در ابتدای این برنامه که مصطفی شیری به نمایندگی از کارگروه نمایش انجمن کارگردانان سینمای مستند اجرای آن را برعهده داشت بهروز ملبوس‌باف در پاسخ به پرسشی درباره‌ی نحوه‌ی تولید فیلم خود گفت: «تدوین نسخه‌ی چهل دقیقه‌ای این فیلم که قرار بود بعدها گسترش پیدا کند در زمستان سال 91 به پایان رسید. در حقیقت فیلم فعلی که هفتاد دقیقه است نسخه‌ی گسترش‌یافته‌ی همان طرح قبلی است و بد نیست بدانید تسویه‌حساب نهایی این فیلم، سرانجام، ماه گذشته و هفت سال پس از پایان تولید آن انجام شد!»
ملبوس‌باف که این فیلم را درباره‌ی حیات اجتماعی صنعت در اصفهان ساخته گفت: «مستند «اصفهان در بوق کارخانه‌ها» یکی از قسمت‌های مجموعه‌ای است که در صدا و سیمای مرکز اصفهان تولید شد. نسخه‌ی اولیه‌ی این فیلم چهل دقیقه بود و قرار بود بعد از ساخته شدن این قسمت، سایر قسمت‌های پیشنهادی نیز ساخته شود که بنا به دلایلی این اتفاق نیفتاد.»
وی گفت: «طرح اولیه‌ی من شامل سه قسمت بود که بخش اول به کارخانه‌ها در اصفهان می‌پرداخت و قسمت دوم و سوم آن که ساخته نشد قرار بود به ذوب آهن اصفهان و شرکت فولاد مبارکه بپردازد.»
ملبوس‌باف هم‌چنین درباره‌ی نمایش‌های محدود «اصفهان در بوق کارخانه‌ها» گفت: «این فیلم سال 92 در جشنواره‌ی سینماحقیقت نامزد دریافت یکی از جوایز جنبی بود و تا جایی که خبر دارم جدا از نمایش‌های محدودی که در این جشنواره داشت فقط یک‌بار از شبکه‌ی تلویزیونی «شما» پخش شده است.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

شکستن طلسم تنهایی/ گزارش نمایش «جای خالی دوست» در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی

پوستر فیلم جای خالی دوست
جای خالی دوست (محمدعلی طالبی)

تازه‌ترین برنامه‌ی نمایش فیلم که شامگاه دوشنبه بیست و سوم اردیبهشت‌ماه و در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برگزار شد، به نمایش و نقد و بررسی مستند «جای خالی دوست» ساخته‌ی محمدعلی طالبی اختصاص داشت.
در ابتدای این برنامه که با حضور دکتر ارسیا تقوا (روان‌پزشک و منتقد سینما) و ریحانه عابدنیا (روان‌شناس و منتقد سینما) برگزار شد، محمدعلی طالبی در یک پیام ویدئویی که به مناسبت نمایش «جای خالی دوست» ارسال شده بود گفت: «یک سال و نیم پیش، زمانی که در حال نظارت بر تدوین یکی از فیلم‌هایم بودم، دوست تدوینگرم روی تلفن همراهش یک فایل ویدئویی نشانم داد که شامل حرف‌های شاد و سرخوشانه‌ی دو دختر نوجوان اصفهانی قبل از اقدام به خودکشی بود. فیلم کوتاهی که حیرت‌انگیز بود و من نظیر آن را در تمام عمرم ندیده بودم.»
طالبی که به دلیل حضور در خارج از کشور به صورت ویدئویی با مخاطبان خود سخن می‌گفت افزود: «وقتی این فایل را دیدم بلافاصله به دوستی که تدوین فیلمم را برعهده داشت گفتم مجبورم کار را همین‌جا تعطیل کنم و به عنوان یک آدم کنجکاو سراغ این قضیه بروم تا بفهمم ماجرا چیست و چرا این دو دختر پس از ضبط چنین فایلی اقدام به خودکشی کرده‌اند.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

شهرت در هشتاد سالگی/گزارش نمایش فیلم «منیر» در کانون فیلم خانه سینما

منیر فرمانفرماییان

بعدازظهر روز شنبه بیست و یکم اردیبهشت‌ماه و در تازه‌ترین برنامه از کانون فیلم خانه سینما، فیلم مستند «منیر» ساخته‌ی بهمن کیارستمی به نمایش درآمد و سپس نشست پرسش و پاسخ با حضور سازنده‌ی این فیلم برگزار شد. 
در ابتدای این جلسه که با همکاری انجمن کارگردانان سینمای مستند و با مشارکت کارگروه نمایشِ این انجمن برگزار شد، بهمن کیارستمی در پاسخ به پرسش مصطفی شیری (مجری برنامه) درباره‌ی ایده‌ی ساخت «منیر» گفت: «این فیلم به منظور نمایش در حاشیه‌ی نمایشگاهی از آثار منیر فرمانفرماییان که سال 2014 در موزه‌ی گوگنهایم به نمایش درآمد ساخته شد و در طول ماه‌هایی که این نمایشگاه برگزار می‌شد بارها به نمایش گذاشته شد.»
کیارستمی که در «منیر» به برش‌هایی از زندگی و فعالیت‌های منیر فرمانفرماییان، هنرمند فقید عرصه‌ی هنرهای تجسمی پرداخته هم‌چنین درباره‌ی نمایش این فیلم بدون زیرنویس فارسی گفت: «امروز، نخستین نمایش رسمی این فیلم به حساب می‌آید و متاسفانه‌ی نسخه‌‌ای از این فیلم که زیرنویس فارسی داشته باشد هنوز آماده نشده است.»
کیارستمی سپس با اشاره به این که مستند «منیر» حدود پنج سال قبل از درگذشت منیر فرمانفرماییان (در فروردین‌ماه گذشته) ساخته شده گفت: «تصویری که از خانم فرمانفرماییان در این فیلم ثبت شده نشان می‌دهد او آدم بسته‌ای بود. جلسه‌ی اول فیلم‌برداری، همان سکانس آغاز فیلم بود که در آن می‌گوید اصلاً دلش نمی‌خواهد در فیلم حضور داشته باشد و از جلوی دوربین کنار می‌رود. متاسفانه ایشان حتی تا آخرین روز تصویربرداری که حدود یک‌‌سال و نیم طول کشید هم با حضور در مقابل دوربین راحت نبود و از انجام این کار سر باز می‌زد.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

شور حضور و اشتیاق به زندگی/ گزارش نمایش «فریاد رو به باد» در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی

پوستر فیلم فریاد رو به باد
 فریاد رو به باد

سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، بعدازظهر دوشنبه شانزدهم اردیبهشت میزبان نمایش و سپس نقد و بررسی فیلم مستند «فریاد رو به باد» ساخته‌ی مشترک سیاوش جمالی و عطا مهراد بود.
استقبال چشم‌گیر مخاطبان از این فیلم به گونه‌ای بود که هر دو سالن نمایش فیلم مرکز گسترش پر از تماشاگر بود و با ظرفیت کامل اقدام به نمایش این فیلم کرد.
در ابتدای این جلسه که پیروز کلانتری به عنوان منتقد مهمان در آن حضور داشت، سیاوش جمالی (یکی از کارگردان‌های فیلم مورد بحث) در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مسئول جلسه‌های نمایش فیلم و مجری برنامه) درباره‌ی نحوه‌ی آشنایی خود و همکارش با شخصیت محوری فیلم گفت: «ما در سال 1391 زمانی که در محله‌ی دروازه‌غار تهران مشغول کار بودیم با میثم آشنا شدیم. او به دفتری که ما در آن‌جا کار می‌کردیم رفت و آمد داشت و معمولاً یکی از دوستانش به‌نام محمد نیز همراهی‌اش می‌کرد.»
جمالی که همراه با عطا مهراد، به روایت تلاش‌های یک نوجوان برای فراگیری موسیقی راک پرداخته هم‌چنین گفت: «میثم، نوجوان بسیار فعالی بود و به محیط اطراف خود خیلی اهمیت می‌داد. او و محمد خیلی دل‌شان می‌خواست تغییراتی در محل زندگی خود به وجود بیاورند. در حقیقت، انگیزه و اراده‌ی میثم برای تغییر محیط اطراف خود، ما را جذب شخصیت او کرد و تصمیم گرفتیم درباره‌اش فیلم بسازیم.»
وی هم‌چنین گفت: «در سال 1393 وقتی میثم تصمیم گرفت یک کنسرت خانگی برگزار کرده و در آن آواز بخواند، با دوستم عطا مهراد به این نتیجه رسیدیم که می‌توان از حضور این شخصیت پر انگیزه در محله‌ی دروازه‌غار تهران فیلم ساخت.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

روایتی از آخرین ساکنان هور/ گزارش نمایش مستند «ایران؛ جنوب غربی»

ایران؛ جنوب غربی
پوستر فیلم ایران؛ جنوب غربی

در تازه‌ترین برنامه از کانون فیلم خانه سینما که شامگاه شنبه چهاردهم اردیبهشت‌ با مشارکت انجمن کارگردانان سینمای مستند برگزار شد ابتدا فیلم مستند «ایران؛ جنوب غربی» ساخته‌ی محمدرضا فرطوسی به نمایش درآمد و سپس نشست پرسش و پاسخ با حضور سازنده‌ی این فیلم برگزار شد.
در ابتدای این جلسه که مصطفی شیری از اعضای انجمن کارگردانان سینمای مستند اجرای آن را برعهده داشت محمدرضا فرطوسی گفت: «خوش‌حالم که فیلم «ایران؛ جنوب غربی» ده سال پس از تولید، هنوز ارزش تماشا کردن دارد و همین که بعد از مدت‌ها دوباره به نمایش گذاشته شده این نکته را ثابت می‌کند.»
وی گفت: «البته وجه ناراحت کننده‌ی ماجرا این‌جاست که متاسفانه نمایش این فیلم‌ها چندان تاثیرگذار نیست و بخش عمده‌ای از این مشکل به وضعیت توزیع و نمایش پراکنده‌ی این فیلم‌ها برمی‌گردد که باعث می‌شود تقریباً کم‌تر کسی آن‌ها را ببیند.»
فرطوسی که در فیلم خود به وضعیت بحرانی هورالعظیم در استان خوزستان پرداخته هم‌چنین گفت: «به عنوان کسی که در جنوب کشور زاده شده احساس می‌کردم موقعیت دردناک هورالعظیم و خشک شدن تدریجی آن موضوعی جدی است اما نکته این‌جاست که متاسفانه به دلیل شرایط خاصی که وجود داشت حتی در استان خوزستان نیز خیلی‌ها از وضعیت بحرانی هورالعظیم خبر نداشتند.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

از قلب روایت‌های باستان‌شناسی/گزارش نمایش «تخت سلیمان»

تخت سلیمان

تازه‌ترین برنامه‌ی نمایش فیلم که بعدازظهر روز دوشنبه نهم اردیبهشت‌ماه در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برگزار شد به نمایش و سپس نقد و بررسی مستند «تخت سلیمان» اختصاص داشت.
در ابتدای این جلسه که پژمان مظاهری‌پور، کارگردان مستند مورد بحث و اُرُد عطارپور، کارشناس مهمان این برنامه در آن حضور داشتند ناصر صفاریان، مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم مرکز با اشاره به اجتناب منتقدان و کارشناسان مطبوعاتی از صحبت درباره‌ی فیلم‌هایی با موضوع‌های باستان‌شناسی که به گفته‌ی او از عدم تسلط کافی بر موضوع و هم‌چنین دشواری‌های انجام این کار ناشی می‌شود گفت: «به همین خاطر سنت‌شکنی کردیم و به جای دعوت از یکی از منتقدان، از اُرُد عطارپور که سال‌هاست در عرصه‌ی سینمای مستند فعالیت دارد به عنوان کارشناس دعوت کردیم.»
وی گفت: «دلیل دیگر این اتفاق، شناخت آقای عطارپور از کارنامه و فعالیت فیلم‌سازی پژمان مظاهری‌پور و هم‌چنین تسلط ایشان بر موضوع سینمای مستند و دشواری‌های این‌گونه مستندسازی است.»
در ادامه‌ی جلسه، کارگردان مستند «تخت سلیمان» در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان درباره‌ی دلیل علاقه‌ی خود به ساخت فیلم‌هایی با موضوع‌های باستان‌شناسی گفت: «شاید بتوان گفت مهم‌ترین دلیل این اتفاق، همکاری با خودِ باستان‌شناس‌ها بود. افرادی که در کار خود از مستندنگاری صحبت به میان می‌آورند ولی در زمان کاوش، این کار را با دوربین انجام نمی‌دهند و در مقابل سعی می‌کنند با ثبت مکتوبِ فعالیت خود به چنین نتیجه‌ای برسند.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

تمرکز پررنگ بر زندگی/ گزارش نمایش «خانه‌ای برای تو» در مرکز گسترش

خانه‌ای برای تو

بعدازظهر روز دوشنبه دوم اردیبهشت‌ماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی شاهد نمایش و سپس نقد و بررسی فیلم «خانه‌ای برای تو» ساخته‌ی مهدی بخشی‌مقدم بود.
در ابتدای این جلسه که همایون امامی به عنوان منتقد مهمان در آن حضور داشت مهدی بخشی‌مقدم در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم) درباره‌ی نحوه‌ی طرح ایده‌ی اولیه و شروع ساخت این فیلم گفت: «اولین‌بار ایده‌ی کلی این فیلم را که درباره‌ی آخرین روزهای زندگی چند نفر بود با محسن یزدی، مدیر مرکز مستند سوره مطرح کردم. او از این طرح استقبال کرد و گفت بهتر است در این‌باره با مهدی شامحمدی که طرحی درباره‌ی سوژه‌ی مرگ‌آگاهی دارد همفکری و صحبت کنی. دیدارهایی که البته چند جلسه ادامه یافت و در نهایت به شکل‌گیری طرح «خانه‌ای برای تو» منجر شد.»
وی هم‌چنین درباره‌ی نکته‌ی مطرح شده از سوی مجری برنامه درباره‌ی نقش تاثیرگذار تهیه‌کننده در تولید این فیلم گفت: «مهدی شامحمدی یک تهیه‌کننده به مفهوم واقعی کلمه بود و در همه‌ی بخش‌های فیلم حضور موثر داشت. پیش‌تولید این فیلم حدود پنج ماه طول کشید. در حقیقت ما برای ساخت این فیلم بعد از پرورش و تکمیل طرح به دنبال شخصیت اصلی آن گشتیم؛ و این برخلاف روند ساخت مستندهایی بود که برای تولید آن‌ها ابتدا سوژه یا شخصیت محوری را پیدا کرده و سپس فیلم را می‌سازند.» بقیه‌ی گزارش را در  ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

در ستایش تصویر/ گزارش نمایش «بهارستان؛ خانه‌ی ملت»

بهارستان؛ خانه‌ی ملت

در نخستین برنامه از تازه‌ترین دوره‌ی کانون فیلم مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که بعدازظهر دوشنبه بیست و ششم فروردین در سالن سینماحقیقت این مرکز برگزار شد ابتدا مستند تحسین شده‌ی «بهارستان؛ خانه‌ی ملت» ساخته‌ی بابک بهداد به نمایش درآمد و سپس این فیلم با حضور امید نجوان، منتقد سینما مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
در ابتدای این جلسه، ناصر صفاریان، مسئول جلسه‌های نمایش فیلم و مجری برنامه با اشاره به این که در دور تازه‌ی کانون فیلم، نمایش آثار از روزهای یک‌شنبه به دوشنبه و ساعت17:30 تغییر پیدا کرده گفت: «این اتفاق در پی درخواست‌های متعدد علاقه‌مندان انجام شده و امیدواریم با انجام این تغییر، رضایت آن‌ها فراهم شده باشد.»
وی سپس با اشاره به شاخص‌ترین ویژگی «بهارستان؛ خانه‌ی ملت» گفت: «در این فیلم بیش از نمونه‌های مشابه و مستندهایی که درباره‌ی محله‌ها و مناطق مختلف شهر تهران ساخته شده، بر تاریخ معاصر ایران و فراز و فرودهای آن تاکید شده؛ و این نکته، مهم‌ترین وجه تمایز «بهارستان؛ خانه‌ی ملت» با آن مستندها به حساب می‌آید.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

دریچه‌ای رو به موضوع همسریابی/ گزارشی از نمایش مستند «معرف» در کانون فیلم خانه سینما

نمایی از فیلم معرف ساخته‌ی آزادی رضاییان‌مقدم

تازه‌ترین برنامه از کانون فیلم خانه سینما که از این پس شنبه‌ها با مشارکت انجمن کارگردانان سینمای مستند برگزار می‌شود، به نمایش و سپس نقد و بررسی فیلم مستند «معرف» اختصاص داشت.
در این برنامه که شب شنبه بیست و چهارم فروردین‌ماه برگزار شد ابتدا «معرف» ساخته‌ی آزادی رضاییان‌مقدم به نمایش درآمد و سپس جلسه‌ی نقد و بررسی این فیلم با حضور کارگردان آن برگزار شد.
در ابتدای جلسه، آزادی رضاییان‌مقدم که پیش از این با همین فیلم در جشنواره‌هایی نظیر «سینماحقیقت»، «هات‌داکز» (کانادا)، «بی‌اف‌آی» (لندن) و «افق‌های جدید» (لهستان) شرکت کرده در پاسخ به پرسشی درباره‌‌ی واکنش تماشاگران غیر ایرانی به فیلم خود گفت: «از میان حضورهای بین‌المللی این فیلم، فقط در برخی از آن‌ها شرکت کردم و خوش‌بختانه استقبال مخاطبان این جشنواره‌ها خیلی خوب بود. احساس‌ام این است که آن‌ها موفق شده بودند با فیلم ارتباط برقرار کنند.»
رضاییان‌مقدم که در «معرف» به موضوع تلاش‌های چند زن برای معرفی افراد مناسب ازدواج به همدیگر پرداخته، سپس در پاسخ به پرسش دیگری درباره‌ی نحوه‌ی پیدا کردن سوژه‌ی فیلم خود گفت: «چند سال پیش، از طریق یکی از آشنایان که مرحله‌ی طلاق او از همسرش خیلی طول کشیده و با دشواری‌های فراوانی همراه بود، با خانم صدری آشنا شدم. زنی که یکی از شخصیت‌های اصلی این فیلم به حساب می‌آید و در حال حاضر فعالیت او معرفی آدم‌ها به همدیگر برای ثبت ازدواج دائمی است.»
وی افزود: «در اطراف زندگی خود برخی زن‌ها را دیده بودم که در جلسه‌های مذهبی و سنتی شرکت می‌کنند و نسبت به معرفی آدم‌های مناسب ازدواج به همدیگر علاقه دارند. این در حالی است که با خودم فکر می‌کردم در این دوره و زمانه دیگر انجام چنین کارهایی مرسوم نیست و به همین دلیل خود این موضوع به تنهایی برایم جالب توجه نبود.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

بازگشت به خانه‌ی سرنوشت/ گزارشی از نمایش مستند «خاتمه» در کانون فیلم خانه سینما

نمایی از فیلم «خاتمه» ساخته‌ی مشترک مهدی و هادی زارعی

واپسین جلسه‌ی نمایش فیلم‌های مستند‌ در سال جاری که شامگاه شنبه هجدهم اسفند‌ماه و به همت انجمن کارگردانان این سینما در کانون فیلمِ خانه سینما برگزار شد، به نمایش «خاتمه» ساخته‌ی مهدی و هادی زارعی و سپس برگزاری جلسه‌ی پرسش و پاسخ با حضور سازندگان این فیلم اختصاص داشت.
در ابتدای این برنامه که مصطفی شیری اجرای آن را برعهده داشت مهدی زارع در پاسخ به پرسشی درباره‌ی نحوه‌ی انتخاب سوژه‌ی فیلم گفت: «ایده‌ی اولیه‌ی مستند «خاتمه» تقریباً چهار سال پیش، زمانی که من و برادرم در سازمان بهزیستی شیراز مشغول تحقیق برای پیدا کردن سوژه‌ی مناسب فیلم بودیم به ذهن‌مان رسید. ما برای انجام این کار با حدود شصت هفتاد نفر گفت‌وگو کرده بودیم و در مورد بعضی از آن‌ها حتی به تصویربرداری‌های پراکنده هم منجر شده بود. تا این که با ماجرای فرار یک دختر افغان‌تبار (به نام خاتمه) از خانه مواجه شدیم و احساس کردیم پرداختن به زندگی او می‌تواند برای ساخت فیلم، چالش‌برانگیز و تاثیرگذار باشد.»
وی سپس با اشاره به این که مرحله‌ی تصویربرداری، مثل خود فیلم با بخش‌های ابتدایی آن آغاز شده گفت: «بعضی‌ها فکر می‌کنند چون شخصیت اصلی این فیلم اهل افغانستان بوده ما او را انتخاب کرده‌ایم. اما واقعیت این است که ما با خود فکر کردیم این زن جوان و مهاجر، پیش از هر چیز یک انسان است و در ضمن، مواجهه با ماجرای عجیب زندگی او برای هر مخاطب دیگری نیز می‌توانست جذاب باشد.» متن کامل این گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.
 

ادامه نوشته

دعوت به امید/ گزارشی از نمایش «دیدن و بودن» در کانون فیلم خانه سینما

پوستر فیلم «دیدن و بودن» ساخته‌ی علی شیلاندری

شب گذشته (شنبه یازدهم اسفند) در تازه‌ترین برنامه‌ی کانون فیلم خانه سینما که با مشارکت انجمن کارگردانان سینمای مستند برگزار ‌شد ابتدا مستند «دیدن و بودن» (ساخته‌ی علی شیلاندری) به نمایش درآمد و سپس جلسه‌ی پرسش و پاسخ این فیلم با حضور کارگردان و شخصیت محوری آن برگزار شد.
در ابتدای این جلسه که مصطفی شیری اجرای آن را برعهده داشت مریم زندی (عکاس) که این فیلم درباره‌ی برش‌هایی از زندگی حرفه‌ای او ساخته شده درباره‌ی احساس خود نسبت به مستند «دیدن و بودن» گفت: «از آن‌جا که این فیلم درباره‌ی خودم ساخته شده نمی‌توانم درباره‌ی آن اظهار نظر چندانی داشته باشم اما واقعیت این است که آن را دوست دارم و هر بار از دیدن‌اش لذت می‌برم.»
وی گفت: «ساخت مستند «دیدن و بودن» تقریباً شش سال طول کشید و در طول این مدت با لحظه‌های مختلف آن درگیر بودم. خوش‌بختانه در این فیلم لحظه‌های خاطره‌انگیزی به ثبت رسیده که متاسفانه دیگر تکرار نمی‌شود. لحظه‌هایی نظیر جاهایی که رفته‌ام، عکس‌هایی که گرفته‌ام و کارهایی که انجام داده‌ام.» متن کامل این گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

افسانه امید و انتظار/ نقد فیلم مستند «فرشادِ آقای گُل»

فرشادِ آقای گُل

فرشادِ آقای گُل مستندی ورزشی است که به جای نمایش در تلویزیون– که می‌توانست بهترین رسانه برای عرضه چنین فیلمی باشد– ابتدا از گروه «هنر و تجربه» سر درآورد و سپس با فاصله‌ای کوتاه در شبکه نمایش خانگی توزیع شد. خصوصیت تلویزیونی فیلم مورد بحث جدا از ساختار آن (تلفیق گفت‌وگوهای انجام شده با صحنه‌ها و لحظه‌های آرشیوی) و البته نحوه پرداخت فیلم‌ساز (کاربرد وله و گرافیک خاص برنامه‌های تلویزیونی) ریشه در سوژه محوری آن (فرشاد پیوس) دارد که به نظر می‌رسد بیش و پیش از هرچیز، مناسب شبکه ورزش، برنامه‌های مورد علاقه مخاطبان تلویزیون و در راس آن‌ها طرفداران تیم فوتبال پرسپولیس یا همان پیروزی است. تیمی که بیش از دو دهه پیش، زمانی که کیفیت و سطح بازی سایر تیم‌ها تا این حد مرغوب و نظرگیر نبود معمولاً یکی از چند قهرمان‌ سنتی لیگ برتر به حساب می‌آمد و گاهی حتی پیش از پایان لیگ به عنوان «قهرمان زودهنگام» آن شناخته می‌شد. البته بی‌شک یکی از عوامل موثر در این کیفیت را می‌توان خلاقیت، نحوه بازی‌سازی و استعداد مثال‌زدنی اغلب بازیگران این تیم و در راس آن‌ها فرشاد پیوس دانست. بازیکنی با استعدادی غریب در تهاجم به حریفِ زمین، جا گیریِ دقیق و هم‌چنین گُل‌زنی، که به شهادت فیلم مورد بحث با ثمر رساندن 153 گُل، بهترین هافبک تاریخ باشگاه پرسپولیس به حساب می‌آید و با 58 گُل بیش‌تر از علی پروین، در صدر این فهرست و نسبت به سلطان سرخ‌پوشان پایتخت در جایگاهی کم‌وبیش مرتفع و دست‌نیافتنی قرار گرفته است. بگذریم که اگر محرومیت‌های طولانی‌مدتِ شش ماهه (در جریان یکی از جنجالی‌ترین داربی‌های پرسپولیس و استقلال) و یک‌ساله (در جریان جام ملت‌های آسیا) گریبان پیوس را نگرفته بود چه‌بسا این آمار، تعداد گُل‌های بیش‌تری را در بر می‌گرفت. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.‌

ادامه نوشته

یک مقاله‌ی تصویری درباره‌ی زنان سینمای ایران/ گزارش نمایش «بخت پریشان»

پوستر فیلم بخت پریشان
پوستر فیلم بخت پریشان

در تازه‌ترین برنامه از کانون فیلم خانه سینما که شامگاه شنبه چهارم اسفندماه با مشارکت انجمن کارگردانان سینمای مستند برگزار شد ابتدا فیلم «بخت پریشان» نخستین ساخته‌ی سحر خوش‌نام به نمایش درآمد و سپس جلسه‌ی پرسش و پاسخ با حضور خود او و سعید عقیقی برگزار شد.
در ابتدای این جلسه که مصطفی شیری اجرای آن را برعهده داشت سحر خوش‌نام در پاسخ به پرسشی درباره‌ی نحوه‌ی شکل‌گیری ساخت این فیلم گفت: «من در رشته‌ی سینما تحصیل کرده‌ام و جزو کسانی هستم که از نوجوانی به سینمای داستانی ایران علاقه داشته و دارد. به همین دلیل و به مرور زمان، بخش عمده‌ای از فیلمفارسی‌های قبل از انقلاب و آثار متفاوت با سینمای جریان اصلی را دیده‌ بودم. اما جرقه‌ی اصلی پرداختن به چنین موضوعی سال‌ها پیش و زمانی خورد که فیلم «پیشکسوت» (ساخته‌ی رضا فاضلی) را دیدم. فیلمی که ابتدا باعث خنده‌‌ی من شد اما در نهایت مرا به فکر انداخت تا درباره‌ی آن تحقیق کنم.»
وی که در مستند «بخت پریشان» به نحوه‌ی حضور زنان در سینمای پس از انقلاب پرداخته گفت: «وقتی در نوجوانی فیلم‌ها را می‌بینید شناخت مشخصی از سینما ندارید و فقط جزو علاقه‌مندان این حرفه به حساب می‌آیید. به همین دلیل تماشای بعضی فیلم‌ها باعث تفریح و سرگرمی شما می‌شوند. اما وقتی سن‌ و تجربه‌تان بیش‌تر می‌شود نحوه‌ی نگاه‌تان نیز به همان فیلم‌ها تغییر می‌کند. به عنوان مثال تماشای فیلم «پیشکسوت» در کنار سایر فیلمفارسی‌های آن دوران مرا نسبت به این حجم از انفعال زن‌ها حیرت‌زده کرد.» متن کامل این گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

تصویر، تصور و تولدی دیگر/ گزارشی از نمایش مستندهای «یک آتش» و «خانه سیاه است»

فروغ فرخ‌زاد در پشت صحنه‌ی خانه سیاه است
فروغ فرخ‌زاد در پشت صحنه‌ی خانه سیاه است

شامگاه سه‌شنبه بیست و سوم بهمن‌ماه سالن سیف‌الله داد خانه سینما شاهد نمایش و سپس نقد و بررسی مستندهای «یک آتش» (ساخته‌ی ابراهیم گلستان) و «خانه سیاه است» (به کارگردانی فروغ فرخ‌زاد) بود.
در ابتدای این جلسه که در آستانه‌ی سال‌روز درگذشت این شاعر بزرگ معاصر برگزار شد، ناصر صفاریان، دبیر کانون فیلم خانه سینما با اشاره به وجه شاعریِ زنده‌یاد فرخ‌زاد به عنوان پررنگ‌ترین جنبه‌ی شهرت او گفت: «نکته‌ی جالب این است که با گذشت بیش از پنج دهه از ساخته شدن «خانه سیاه است» هنوز کسانی پیدا می‌شوند که از وجه فیلم‌سازی فروغ فرخ‌زاد بی‌خبر هستند و به عنوان مثال از کارگردانی و تدوین «خانه سیاه است» توسط او و همکاری‌اش در ساخت یکی دو مستند دیگر اطلاع ندارند.»
وی گفت: «همین نکته‌ی به ظاهر ساده ثابت می‌کند نقد و بررسی فیلم‌هایی که بارها و بارها در جلسه‌های مختلف به نمایش درآمده و البته فروغ فرخ‌زاد در تولید آن‌ها نقش موثری داشته، برخلاف تصور چندان هم بی‌ربط و تکراری نیست.» متن کامل این گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

روایتی شخصی از یک عکس دسته‌جمعی/ گزارش نمایش «میدان جوانان سابق»

پوستر فیلم میدان جوانان سابقدر تازه‌ترین برنامه از کانون فیلم خانه سینما که سه‌شنبه بیست و پنجم دی‌ماه در سالن سیف‌الله داد برگزار شد مستند «میدان جوانان سابق» نخستین ساخته‌ی مینا اکبری به نمایش درآمد و سپس این فیلم با حضور خسرو دهقان (منتقد مهمان) مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
در ابتدای این جلسه که با استقبال چشم‌گیر مخاطبان مواجه بود مینا اکبری در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و دبیر کانون فیلم) درباره‌ی نحوه‌ی شکل‌گیری ایده‌ی «میدان جوانان سابق» گفت: «ایده‌ی اولیه‌ی این فیلم را از مدت‌ها قبل، حتی پیش از آن که از کار در روزنامه‌ی «اعتماد» استعفا دهم در ذهن می‌پروراندم. به همین دلیل حتی از مراسم خداحافظی‌ام با تحریریه‌ی این روزنامه هم فیلم‌برداری کردم تا در فیلم از آن استفاده کنم.»
وی که در فیلم خود به تعطیلی دفتر تعدادی از روزنامه‌های توقیف شده در حاشیه‌ی میدان جوانان سابق (میدان دکتر معتمدنژاد فعلی) و سرنوشت روزنامه‌نگارهای فعال در آن نشریه پرداخته افزود: «می‌دانستم سرمایه‌گذاری روی سوژه‌ای درباره‌ی صنف روزنامه‌نگارها به خطرپذیری خیلی زیادی نیاز دارد با این حال یک روز که برای صحبت درباره‌ی یک پروژه‌ی دیگر به دفتر احسان رسول‌اُف رفته بودم، موضوع این فیلم را نیز با ایشان مطرح کردم. وقتی جلسه‌ی ما به پایان رسید رسول‌اُف از من خواست همان زمان کار را شروع کنم؛ و جالب این که تقریباً تا پایان تولید فیلم هیچ قراردادی با هم امضا نکردیم.» متن کامل این گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

گوهر گمشده‌ی اصفهان امروز/ گزارش نمایش «خنده در تاریکی» در کانون فیلم خانه سینما

مژگان خالقی و نصرت‌الله وحدت در پشت صحنه‌ی خنده در تاریکیسالن سیف‌الله داد خانه سینما شامگاه شنبه بیست و دوم دی‌ماه شاهد نمایش و نقد و بررسی فیلم مستند «خنده در تاریکی» به کارگردانی مژگان خالقی بود.
در ابتدای این جلسه که مصطفی شیری اجرای آن را برعهده داشت کارگردان فیلم مورد بحث «خنده در تاریکی» را سومین تجربه‌ در زمینه‌ی مستندسازی و پنجمین فعالیت خود در عرصه‌ی فیلم‌سازی دانست و گفت: «پژوهش این فیلم از سال 92 و فیلم‌برداری آن که تا همین اواخر ادامه داشت از اواسط سال 93 آغاز شد.»
وی گفت: «تدوین «خنده در تاریکی» نیز در دو سال اخیر و هم‌زمان با فیلم‌برداری بخش‌های باقی‌مانده‌ی فیلم در جریان بود.» متن کامل این گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

جانِ درخت و کالایی به نام زمین/گزارش نمایش «همه‌ی بچه‌های مامان»

پوستر فیلم همه‌ی بچه‌های ماماندر تازه‌ترین جلسه از مجموعه برنامه‌های نمایش فیلم که با مشارکت انجمن کارگردانان سینمای مستند در کانون فیلم خانه سینما برگزار می‌شود مستند «همه‌ی بچه‌های مامان» ساخته‌ی رضوان سرمد به نمایش درآمد و سپس نشست پرسش و پاسخ با کارگردان این فیلم برگزار شد.
در ابتدای این نشست که مصطفی شیری اجرای آن را برعهده داشت، رضوان سرمد، کارگردان فیلم مورد بحث، در پاسخ به پرسشی درباره‌ی نحوه‌ی شکل‌گیری ایده‌ی ساخت این فیلم گفت: «خانه‌سازی و ماجرای ساخت و سازهای افسارگسیخته در شهرهای بزرگ و کوچک همواره جزو دغدغه‌های من بوده است. ساخت آپارتمان‌هایی که بدون رعایت کم‌ترین اصول انسانی ساخته و فروخته می‌شود.»
وی گفت: «دلم می‌خواست درباره‌ی چنین موضوعی فیلم بسازم اما نمی‌دانستم از کدام زاویه باید به این سوژه نزدیک شوم. تا این که یک روز در خانه‌ی پدری‌ام متوجه مشاجره‌ی والدینم بر سر تخریب و بازسازی خانه‌ی قدیمی‌مان شدم. متوجه شدم ناراحتی مادرم به‌خاطر آسیب‌هایی است که درخت‌های خانه را تهدید می‌کند؛ و احساس کردم این نکته می‌تواند مثل نخی نامرئی، هجوم ساخت و سازهای بی‌رویه را به دغدغه‌هایم پیوند بزند و زیرمتن فیلم را کامل کند.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

بلوغ و پرواز به سوی موفقیت/ گزارش نمایش «فریاد رو به باد» در کانون فیلم خانه سینما

پوستر فیلم فریاد رو به بادشنبه هشتم دی ماه در تازه‌ترین جلسه از مجموعه برنامه‌های نمایش فیلم که با مشارکت انجمن کارگردانان سینمای مستند در کانون فیلم خانه سینما برگزار می‌شود ابتدا مستند تحسین شده‌ی «فریاد رو به باد» ساخته‌ی مشترک عطا مهراد و سیاوش جمالی به نمایش درآمد و سپس جلسه‌ی پرسش و پاسخ میان سازندگان این فیلم و تماشاگران حاضر در سالن برگزار شد.
در ابتدای این جلسه که مصطفی شیری اجرای آن را برعهده داشت سیاوش جمالی در پاسخ به پرسشی درباره‌ی نحوه‌ی پیدا کردن شخصیت محوری «فریاد رو به باد» گفت: «من و همکارم عطا مهراد از سال 91 در برخی دفترهای واقع در محله‌ی دروازه غار یک‌سری فعالیت اجتماعی انجام می‌دادیم و شخصیت اصلی فیلم (میثم) را نیز همان‌جا دیدیم و با او آشنا شدیم.»
وی گفت: «اولین بار که میثم را دیدیم چهارده ساله و بسیار فعال بود. او برای محیط اطراف خود اهمیت بسیار زیادی قائل بود و دلش می‌خواست در منطقه‌ای که در آن سکونت داشت تغییرات عمده‌ای ایجاد کند.»
جمالی سپس با اشاره به ایمانِ شخصیت اصلی «فریاد رو به باد» به عنوان مهم‌ترین مشخصه‌ی او گفت: «همین نکته باعث شد دوستی ما و میثم گسترش پیدا کند. او در سال 93 من و همکارم را به جشن تولد خود دعوت کرد تا به تعبیر خود او در کنسرت خانگی‌اش شرکت کنیم. همان‌جا بود که ایده‌ی اصلی ساخت این فیلم شکل گرفت.» متن کامل این گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

پرهیز از محافظه‌کاری سینمای آنالوگ/ گزارش نمایش فیلم «ناف» در کانون فیلم خانه سینما

نمایی از فیلم ناف

در تازه‌ترین برنامه از کانون فیلم خانه سینما که سه‌شنبه چهارم دی برگزار شد ابتدا «ناف» به کارگردانی محمد شیروانی به نمایش درآمد و سپس این فیلم با حضور میلاد روشنی‌پایان مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
در ابتدای این جلسه محمد شیروانی با اشاره به گذشت شانزده سال از تولید «ناف» گفت: «این فیلم سال 81 ساخته شد و اولین فیلم سینمایی من بعد از کارگردانی هفت فیلم کوتاه به حساب می‌آید.»
وی افزود: «فیلم «ناف» یکی از اولین تولیداتی بود که در سینمای ایران با استفاده از دوربین دیجیتال ساخته شد. البته هم‌زمان با «ناف» چند فیلم‌ دیگر نیز جزو آغازگران سینمای دیجیتال بودند که «ده» (ساخته‌ی زنده‌یاد عباس کیارستمی)، «بیست و یک اینچ» (ابوذر صفاریان) و «آبادان» (مانی حقیقی) شاخص‌ترین آن‌ها به حساب می‌آیند.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

مهاجرت معکوس/ گزارش نمایش مستند «اکسدوس» در خانه سینما

اکسدوس بهمن کیارستمیشامگاه اول دی‌ماه در تازه‌ترین برنامه از کانون فیلم خانه سینما که از این پس روزهای شنبه و‌ با همکاری انجمن مستندسازان سینمای ایران برگزار می‌شود ابتدا مستند «اکسدوس» به کارگردانی بهمن کیارستمی به نمایش درآمد و سپس این فیلم با حضور نوید پورمحمدرضا به عنوان منتقد مهمان مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
در این جلسه که مصطفی شیری اجرای آن را برعهده داشت بهمن کیارستمی در پاسخ به پرسشی درباره‌ی نحوه‌ی ساخت «اکسدوس» گفت: «این فیلم نتیجه و برآیند دو کتاب مجموعه عکس به نام‌های «فتو ریاحی» و «گلشهر» است که تقریباً سال گذشته منتشر شدند. کتاب‌هایی که آن‌ها را می‌توان تحقیق‌هایی مصور درباره‌ی زندگی افغان‌تبارهای ساکن ایران دانست.»
وی گفت: «کتاب «فتو ریاحی» یک مجموعه عکس درباره‌ی آرشیو عکس‌های افغان‌های ساکن لواسان در یک عکاسی به همین نام و کتاب «گلشهر» درباره‌ی منطقه‌ای به همین نام در شهر مشهد است که به گورستان مهاجران افغان‌تبار تبدیل شده است. بخشی از عکس‌های این مجموعه را می‌توان نامه‌های مصوری دانست که مهاجران اهل کشور افغانستان قبل از رشد و گسترش نرم‌افزارهای پیام‌رسان تلفن‌های همراه برای برقراری ارتباط با خانواده‌های خود و نمایش زندگی ایده‌آل خود از آن استفاده می‌کردند.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

سند یک دوران/گزارش نمایش فیلم «شهدا» در کانون فیلم خانه سینما

در ششمین و تازه‌ترین جلسه از سری برنامه‌های کانون فیلم که شامگاه سه‌شنبه بیست و هفتم آذرماه در سالن سیف‌الله داد خانه سینما برگزار شد ابتدا فیلم تازه پیدا شده‌ی «شهدا» ساخته‌ی داریوش کوشان به نمایش درآمد و سپس بررسی و تحلیل این اثر با حضور حسن حسینی برگزار شد.

حسن حسینی که به عنوان منتقد مهمان در جلسه حاضر شده بود، ضمن تایید این نکته، با اشاره به دوران بسیار خاصی که فیلم «شهدا» در آن تولید شده گفت: «نمایش این فیلم از دو جنبه اهمیت دارد. یکی اهمیت تاریخی آن و دیگری جریان یا دوره‌ی خاصی که فیلم مورد بحث در آن تولید شده است.»
حسینی با اشاره به مالکیت دکتر اسماعیل کوشان بر سینما اونیورسال (واقع در میدان انقلاب فعلی) گفت: «دکتر کوشان که به عنوان مدیر «پارس‌فیلم» شناخته می‌شود در طبقه‌ی بالای این سینما دفتری داشته و ظاهراً بخش‌های مربوط به تظاهرات ضد حکومت شاهنشاهی این فیلم به پیشنهاد او و در دوران رکود تولید و تعطیلی سینماها انجام شده است.»
وی هم‌چنین با اشاره به تصویرهای مستندی که از حضور مردم در میدان انقلاب فعلی و با استفاده از دوربین‌های سی‌و پنج، شانزده و حتی هشت میلی‌متری فیلم‌برداری شده گفت: «بخش‌های داستانی فیلم «شهدا» که با حضور مصطفی طاری در نقش یک مبارز سیاسی و چند نفر دیگر ساخته شده در سال 58 فیلم‌برداری و به بخش‌های مستند آن اضافه شده است.» متن کامل این گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

بلای شیرین/ نقد فیلم مستند «دلبند»

«دلبند» روایتگر برش‌هایی از زندگی یک زن کهنسال مازندرانی است که مثل اغلب نیاکان خود (در سده‌های دور) هم‌چنان در کار دامداری است. حرفه‌ای که به شهادت متن ابتدای فیلم، در دو دهه‌ی اخیر به دلایلی از جمله: دشواری‌های انجام این کار، عدم تمایل نسل جدید به پیروی از نسل قبل و البته بی‌توجهی دولت‌ها (به این موضوع و این‌گونه افراد) به آرامی در حال حرکت به سوی نابودی است. به تعبیری دیگر «دلبند» می‌کوشد از خلال ثبت چهار فصل‌ از زندگی خانم فیروزه خورشیدی، نمایش پیوستگی عمیق او با طبیعت، و هم‌چنین انس و اُلفت‌اش با گاوهایی که با آن‌ها بزرگ شده، دلیل پافشاری و ماندنِ یکی از قدیمی‌ترین دام‌دارهای منطقه‌ی پاجی‌میانا بر سر شغل موروثی خود را به نمایش بگذارد. شغلی که خود او از آن به درد شیرینی که خداوند، شراره‌هایش را از کودکی به جان‌اش انداخته یاد می‌کند. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

روایت اول شخص/ نقد فیلم مستند «بازگشت به خانه»

نمایی از فیلم بازگشت به خانه«بازگشت به خانه» را می‌توان یکی دیگر از مستندهای «خودبیانگر» سال‌های اخیر به شمار آورد. فیلمی که ظاهراً مرحله‌ی ساخت آن با مداوای نسبیِ زخم‌های کهنه‌ی فیلم‌ساز هم‌زمان بوده و همین که او به اشتراک گذاشتن دوران نقاهت خود با تماشاگران رضایت داده نشان می‌دهد خوش‌بختانه مرحله‌ی درمان را کم‌وبیش با موفقیت پشت سر گذاشته و دست‌کم بر هراس خود (از قضاوت شدن توسط دیگران) غلبه کرده است. ترسی که البته اصلی‌ترین لایه‌ی این فیلم را نیز تشکیل داده است. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

از هزارتوی تاریخ ایران/ نقد فیلم «بهارستان؛ خانه‌ی ملت»

پوستر فیلم بهارستان؛ خانه‌ی ملت«بهارستان؛ خانه‌ی ملت» چنان که از نامش هم برمی‌آید درباره‌ی سرگذشت مجلس شوراست؛ و داستان شکل‌گیری این نهاد مردمی را از زمان صدور فرمان مشروطه (توسط مظفرالدین‌شاه قاجار) و گشایش مجلس شورای ملی (در کاخ گلستان) تا انقلاب 1357 و انقراض نظام شاهنشاهی روایت می‌کند. داستانی به درازنای بیش از هفت دهه که نشان می‌دهد در طول تاریخ کشور ما اتحاد و اجتماع در سطح ملی، همواره نیازمند تمرین و تجربه‌ی دوباره‌ی مشروطه‌خواهی بوده است.
اما آن‌چه که بیش از هر عامل دیگری روایت این داستانِ «پُرِ آب چشم» را به اثری جذاب و دیدنی تبدیل کرده، نه تصویرسازی برای تجسم بخشیدن به باغ‌ها و بناهای تخریب یا فراموش شده در قلب تهران (مکان‌هایی نظیر عمارت بهارستان در گوشه‌ای از باغ نگارستان یا زمین‌های خارج از حصار طهماسبی) که اینک می‌توان گفت استفاده‌ی کم‌سابقه از عکس‌ها و مواد آرشیوی است. عنصر تفکیک‌ناپذیر فیلم‌ها و مستندهای تاریخی که در «بهارستان؛ خانه‌ی ملت» به لطف جلوه‌های بصری و رنگ بخشیدن به عکس‌های بعضاً بارها دیده شده و تکراری، جذابیت دو چندانی یافته است.
متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

سرگذشت باد عاشق/ گزارش نمایش «باد صبا» در خانه سینما

پوستر فیلم باد صبادر چهارمین جلسه از تازه‌ترین دوره‌ی کانون فیلم خانه سینما که سه‌شنبه سیزدهم آذرماه در سالن سیف‌الله داد خانه‌ سینما برگزار شد ابتدا مستند تحسین‌شده‌ی «باد صبا» (ساخته‌ی زنده‌یاد آلبر لاموریس) به نمایش درآمد و سپس جلسه‌ی نقد و بررسی این فیلم با حضور مهرداد فرهمند به عنوان منتقد مهمان برگزار شد.
در ابتدای این برنامه، ناصر صفاریان، دبیر کانون فیلم خانه سینما پس از ارائه‌ی اطلاعاتی درباره‌ی آلبر لاموریس و کارنامه‌ی فیلم‌سازی او گفت: «مهم‌ترین ویژگی فیلم‌های او که در تلویزیون ایران هم بارها به نمایش گذاشته شده‌اند استفاده از نماهای هوایی است که عمدتاً توسط وسیله‌ای که به هلی‌کوپتر وصل می‌شده فیلم‌برداری شده‌اند.»
وی ساخته شدن فیلم مستند «ورسای» توسط لاموریس را زمینه‌ساز تولید «باد صبا» دانست و افزود: «ظاهراً شاه این فیلم را دیده و با خود فکر کرده بود اگر چنین فیلمی درباره‌ی ایران ساخته شود می‌تواند جلوه‌های نوین تلاش‌هایی که در آن روزگار در زمینه‌ی توسعه‌ی کشور ایجاد شده را در معرض دید مردم سراسر دنیا قرار دهد. در چنین شرایطی این فیلم‌ساز فرانسوی از طریق وزارت وقت فرهنگ و هنر به ایران دعوت شد تا فیلم مشابهی درباره‌ی این سرزمین بسازد.»
متن کامل این گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

زندگی در کنار ورسک/ گزارش نمایش و نقد و بررسی فیلم «ورس»

پوستر فیلم ورسشامگاه یک‌شنبه بیست و نهم مهرماه جلسه‌های هفتگی نمایش فیلم در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی با نمایش مستند «ورس» به کارگردانی جواد وطنی به کار خود پایان داد.
بیست و هفتمین و آخرین جلسه‌ی نمایش فیلم در سال جاری، در حالی به پایان رسید که به دلیل استقبال چشم‌گیر مخاطبان و علاقه‌مندان سینمای مستند، فیلم مورد بحث، در هر دو سالن با ظرفیت کامل به نمایش گذاشته شد.
در ابتدای این جلسه که با حضور دکتر امید روحانی به عنوان منتقد مهمان برگزار شد، کارگردان «ورس» در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم) مبنی بر دلیل انتخاب پل ورسک برای ساخت فیلم مستند گفت: «من اهل فیروزکوه هستم و بدون اغراق، از زمان کودکی دلم می‌خواست از کوه‌های بلند آن منطقه بالا رفته و حضور در مناطق صعب‌العبور آن منطقه را تجربه کنم.»
وطنی افزود: «در سال‌های اخیر به نظرم رسید بهتر است این کار را به عنوان مستندساز یا پژوهش‌گر انجام دهم؛ و از آن‌جا که به ورسک، راه‌آهن و موضوع‌های مرتبط با آن علاقه داشتم تصمیم گرفتم این‌بار به صورت متمرکز به این سوژه پرداخته و درباره‌اش فیلم بسازم.» متن کامل گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

ثبت شخصیت‌های ماندگار/ گزارشی از نمایش مستندهای «شناسای سخن» و «نادره‌کار»

پوستر فیلم‌های نادره‌کار و شناسای سخنشامگاه یک‌شنبه بیست و دوم مهرماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی شاهد نمایش و نقد و بررسی دو فیلم به نام‌های «شناسای سخن» و «نادره‌کار» از ساخته‌های منوچهر مشیری بود.
استقبال تماشاگران و علاقه‌مندان سینمای مستند از این دو فیلم باعث شد آثار مورد بحث، در هر دو سالن مرکز با ظرفیت کامل به نمایش گذاشته شود.
در ابتدای جلسه‌ی نقد و بررسی این فیلم‌ها که با حضور مهرداد فراهانی به عنوان منتقد مهمان برگزار شد منوچهر مشیری در پاسخ به پرسش مطرح شده از سوی ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم) درباره‌ی دلیل علاقه‌ی خود به ساخت مستندهای پرتره درباره‌ی شخصیت‌های ادبی گفت: «سال‌ها پیش، زمانی که کارمند سازمان صدا و سیما بودم، در این سازمان به عنوان فیلمبردار فعالیت می‌کردم. اوایل دهه‌ی 1360 به من ماموریت داده شد تا به مرکز یک کیلو واتیِ رادیو در شهرکرد رفته و فعالیت خود را ادامه بدهم. در حقیقت، در این نکته یک طنز هم وجود داشت؛ و آن این‌که به عنوان فیلمبردار بخش تولید به یک مرکز رادیویی فرستاده شده بودم!» متن کامل این گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

دیوار امید/ نقد فیلم مستند «قاب‌ها»

پوستر فیلم قاب‌ها به کارگردانی کیوان مهرگانفیلم قاب‌ها که نخستین‌بار در دهمین دوره‌ی جشنواره‌ی سینماحقیقت به نمایش درآمد درباره قاب عکس‌‌هایی است که دکتر صادق زیباکلام (استادتمامِ دانشکده حقوق و علوم سیاسی) به دیوار اتاق کار خود در دانشگاه تهران آویخته. عکس‌هایی از شخصیت‌ها و دوره‌های مختلف تاریخی که خود او در جایی از فیلم، دلیل جمع شدن‌ آن‌ها در کنار هم را علاقه‌اش به گذشته جامعه‌ی ایران می‌داند و می‌گوید آن‌چه باعث شده به افزودن این قاب‌ها و نصب آن‌ها روی بخش‌‌های خالیِ دیوار ادامه دهد واکنش جالب آدم‌هایی است که وارد این اتاق می‌شوند. آدم‌هایی از اقشار و طبقه‌های مختلف که بعضی از آن‌ها برای نخستین‌بار با این تصویرها روبه‌رو می‌شوند؛ و به همین دلیل حتی تصویر قوام‌السلطنه را با عکس پدر استاد زیباکلام اشتباه می‌گیرند! متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

روایت در غیبت جغرافیا/ گزارشی از نمایش فیلم «علی‌آقا»

نمایی از فیلم علی‌آقاسالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، شامگاه یک‌شنبه پانزدهم مهرماه شاهد نمایش و سپس نقد و بررسی فیلم مستند «علی‌آقا» به کارگردانی کامران حیدری بود.
در ابتدای این جلسه که با حضور رضا درستکار به عنوان منتقد مهمان برگزار شد، کارگردان فیلم مورد بحث در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم) درباره‌ی میزان شناخت خود از شخصیت فیلم «علی آقا» گفت: «شناخت من از این شخصیت ریشه در علاقه‌ام به عکاسی مستند و خیابانی دارد که حدود ده سال است به آن اشتغال دارم. در طول این مدت با افراد بسیاری آشنا شده‌ام که شخصیت محوری فیلم «علی‌آقا» تنها یکی از آن‌هاست.»
وی که در فیلم خود برش‌هایی از زندگی یک مرد عاشق کبوتربازی را به نمایش گذاشته افزود: «دلم می‌خواست داستان تعریف کنم اما بیش از آن دوست داشتم درباره‌ی موضوع کبوتربازی فیلم بسازم. به همین دلیل مدت‌ها دنبال کسی می‌گشتم که چنین خصوصیاتی داشته باشد. تا این که علی‌آقا را پیدا و احساس کردم او همان کسی است که دنبالش می‌گردم.»
حیدری سپس در پاسخ به پرسش دیگری درباره‌ی نحوه‌ی راضی کردن شخصیت محوری فیلم برای حضور در مقابل دوربین گفت: «آشنایی با او برای انجام این کار حدود پنج ماه زمان برد. در طول این مدت هر دو سه روز یک‌بار درباره‌ی این فیلم با او صحبت می‌کردم تا سرانجام رضایت داد وارد زندگی‌اش شوم و از او و خانواده‌اش فیلم بگیرم.» متن کامل این گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

هم‌سُرایی در رثای یک بحران/گزارشی از نمایش فیلم «تالان»

پوستر فیلم تالانشامگاه روز گذشته یک‌شنبه هشتم شهریورماه مستند «تالان» در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نمایش درآمد و سپس این فیلم با حضور مهرداد فراهانی به‌ عنوان منتقد مهمان مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
به گزارش روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، استقبال چشم‌گیر مخاطبان و علاقه‌مندان سینما به حدی بود که مستند مورد بحث در هر دو سالن با ظرفیت کامل به نمایش درآمد.
در ابتدای این جلسه، محمدصادق دهقانی، کارگردان فیلم «تالان» در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان، مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم مرکز، درباره‌ی دلیل تمرکز فیلم بر استان خراسان گفت: «این فیلم ابتدا قرار بود بر کل ایران تمرکز داشته باشد اما از آن‌جا که جرقه‌ی اصلی تولید این فیلم توسط «جمعیت ناجیان آب» واقع در همین استان زده شد تصمیم گرفتیم جغرافیای کار را کمی محدودتر در نظر بگیریم تا بتوانیم به آمار واقعی‌تری برسیم. با این وجود وقتی کمی بیش‌تر تحقیق کردیم متوجه شدیم بحرانی‌ترین آب‌های زیرزمینی در زمینه‌ی اضافه برداشت در همین استان قرار دارد و به همین دلیل تصمیم گرفتیم موضوع فیلم را بر استان خراسان متمرکز کنیم.» متن کامل گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

نمایش فردیت و اقتدار/ گزارشی از نمایش فیلم «بانو قدس ایران»

پوستر فیلم بانو قدس ایرانشامگاه روز یک‌شنبه اول مهرماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، شاهد نمایش و سپس نقد و بررسی فیلم مستند «بانو قدس ایران» به کارگردانی مصطفی رزاق‌کریمی بود.
استقبال علاقه‌مندان و تماشاگران سینمای مستند از این فیلم به حدی بود که هر دو سالن نمایش فیلم با ظرفیت کامل اقدام به نمایش این مستند کردند.
در ابتدای این برنامه که با حضور حبیب احمدزاده به عنوان منتقد مهمان برگزار شد، مصطفی رزاق‌کریمی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم مرکز) درباره نحوه ساخته شدن فیلم خود گفت: «پیشنهاد ساخت این فیلم تقریباً چهار سال پیش و از سوی موسسه‌ی عروج‌فیلم مطرح شد. اما من موافقت خود برای ساخت این فیلم را به بررسی جوانب و پایان تحقیق درباره‌ی این موضوع موکول کردم. بنابراین برای انجام تحقیق، قرارداد بسته و کار آغاز شد.»
رزاق‌کریمی که در «بانو قدس ایران» به زندگی پر فراز و نشیب بانو خدیجه ثقفی، همسر امام خمینی (ره) پرداخته افزود: «وقتی کار تحقیق این فیلم گسترش پیدا کرد احساس کردم نتیجه‌ی کار، از قابلیت ساخت یک مستند درباره‌ی این سوژه برخوردار است. البته یک‌بار در میانه‌ی کار به این نتیجه رسیدم که مرحله‌ی تحقیق فیلم‌نامه باید از ابتدا آغاز شود؛ و به همین دلیل کار را دوباره از نقطه‌ی صفر آغاز کردیم.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

تراژدی جنگ در بستر زندگی/ گزارشی از نمایش مستندهای «آن‌ دو»، «لوتوس» و «در دامان سرخ‌کوه»

سه مستند درباره‌ی جنگ در یک قاببعدازظهر روز یک‌شنبه بیست و پنجم شهریورماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، شاهد نمایش و سپس نقد و بررسی مستندهای «آن دو» (به کارگردانی ماجد نیسی) و هم‌چنین «لوتوس» و «در دامان سرخ‌کوه» (از ساخته‌های محمدرضا وطن‌دوست) بود.
در ابتدای این جلسه‌ی نقد و بررسی که به دلیل سفر ماجد نیسی (کارگردان مستند «آن دو») با غیبت این مستندساز همراه بود، تهماسب صلح‌جو (منتقد مهمان برنامه) در پاسخ به پرسش مطرح شده از سوی ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم مرکز) درباره‌ی کیفیت مستندهای به نمایش درآمده، این فیلم‌ها را «تصویری از ترکش‌های جنگ در شعاع دوردست» توصیف کرد و افزود: «مستندهای مورد بحث بیش‌تر از آن که غمگین‌کننده باشند شور زندگی را در تماشاگر برمی‌انگیزند؛ و از آن‌جا که قابلیت انتقال حس و حال زندگی را دارند به خوبی می‌توانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند.»
وی ضمن ابراز خوش‌حالی از رونق نمایش فیلم‌های مستند در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی افزود: «‌آن‌چه که ارزش و اهمیت این فیلم‌ها را تضمین می‌کند نحوه‌ی نمایش تراژدی جنگ در بستر زندگی است. به عنوان مثال در مستند «آن دو» با لحظه‌هایی روبه‌روییم که بیش از آن که به زندگی رزمندگان سلحشور جبهه‌ها بپردازد درباره‌ی نقش هنرمندان در بحران‌هاست. هنرمندان و عکاسانی نظیر محسن راستانی (شخصیت اصلی مستند «آن دو») که کوشیدند تا در اوج بحران جنگ، تصویر زندگی را جاودانه کرده و به ثبت برسانند.» بقیه‌ی گزارش...در ادامه‌ی مطلب.

ادامه نوشته

سند مالکیت ایران‌زمین/گزارشی از نمایش فیلم «پرسپولیس، شیکاگو»

پوستر فیلم پرسپولیس، شیکاگوبعدازظهر روز یک‌شنبه هجدهم شهریورماه فیلم مستند «پرسپولیس، شیکاگو» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی اُرُد عطارپور در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نمایش درآمد و سپس نقد و بررسی این فیلم با حضور نیما عباس‌پور برگزار شد.
استقبال علاقه‌مندان سینمای مستند از این فیلم که نخستین نمایش خود را پشت سر می‌گذاشت به حدی بود که با وجود نمایش هم‌زمان در هر دو سالن مرکز گسترش و افزودن صندلی، تعدادی از تماشاگران مجبور شدند به صورت ایستاده آن را تماشا کنند.
در ابتدای این جلسه که با حضور محمدمهدی طباطبایی‌نژاد، مدیرعامل و مرتضی رزاق‌کریمی، معاون مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برگزار شد، اُرُد عطارپور در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم) درباره‌ی شکل‌گیری ایده‌ی «پرسپولیس، شیکاگو» گفت: «سال 89 از سوی مدیران وقت سیمافیلم به من پیشنهاد شد تا برای این موسسه یک فیلم مستند بسازم. موضوع «پرسپولیس، شیکاگو» یکی از طرح‌هایی بود که همان زمان به سیمافیلم ارائه دادم و با ساخت آن موافقت شد.»
وی که در این فیلم به موضوع ارسال الواح پیدا شده در تخت جمشید و تلاش برای رمزگشایی از آن‌ها در ارسال به شیکاگو پرداخته گفت: «تولید این فیلم مدتی پس از آغاز فیلم‌برداری و زمانی که گروه تولید آماده می‌شد تا در یکی از دادگاه‌ها که در آمریکا برای بازگرداندن این لوح‌ها به ایران برگزار شده بود شرکت کند متوقف شد؛ و متاسفانه این بلاتکلیفی حدود شش سال گریبان آن را گرفت.» بقیه‌ی گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

همسفر بادبان‌ها/ گزارشی از نمایش فیلم «پسران سندباد»

پوستر فیلم پسران سندبادبعدازظهر روز یک‌شنبه یازدهم شهریور مستند «پسران سندباد» در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نمایش درآمد و سپس این فیلم با حضور پیروز کلانتری به‌عنوان منتقد مهمان مورد بررسی قرار گرفت.
در ابتدای جلسه، رضا حائری، کارگردان فیلم یاد شده در پاسخ به پرسش مجری برنامه درباره‌ی نحوه‌ی شکل‌گیری ایده‌ی فیلم خود گفت: «چند سال پیش، از سر کنجکاوی با دوست دریانوردی که تصمیم گرفته بود مسیر خلیج فارس تا آفریقا را با یک کشتی بادبانی طی کند همراه شدم. این تصمیم رویاپردازانه‌ متاسفانه به دلیل کمبود امکانات و نیروی انسانی با شکست مواجه شد اما وقتی داشتم نتیجه‌ی تحقیقات او را بررسی می‌کردم متوجه شدم در سال‌های دور، کسان دیگری هم سفر در همین مسیر را تجربه کرده‌اند. یکی از آن‌ها عکاسی به نام خانم ماریون کاپلان بود که شخصیت اصلی این فیلم به حساب می‌آید.»
حائری که در این فیلم به سفر این عکاس به ایران و تلاش برای پیدا کردن نشانه‌هایی از سوژه‌های عکاسی خود پرداخته گفت: «در جست‌وجوهای اینترنتی موفق شدم وب‌سایت شخصی خانم کاپلان را پیدا کنم. به او ایمیل زدم؛ و به این ترتیب کار به جریان افتاد.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

مهربانی با حیوانات/ گزارشی از نمایش فیلم «باشگاه حیوانات»

هادی آفریده؛ پشت صحنه‌ی باشگاه حیواناتبعدازظهر روز یک‌شنبه چهارم شهریورماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، شاهد نخستین نمایش مستند «باشگاه حیوانات» به کارگردانی هادی آفریده و سپس نقد و بررسی این فیلم با حضور خسرو دهقان بود.
گفتنی است استقبال چشم‌گیر مخاطبان و تماشاگران سینمای مستند از «باشگاه حیوانات» به حدی بود که این فیلم در هر دو سالن مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی با ظرفیت کامل به نمایش درآمد.
در ابتدای این برنامه، هادی آفریده در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان، مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم درباره‌ی دلیل علاقه‌ی خود به سوژه‌ی فیلم «باشگاه حیوانات» گفت: «با وجود این که همیشه نسبت به موضوع‌های اجتماعی علاقه‌مند بوده و هستم اما در حقیقت باید گفت تا پیش از ساخته شدن این فیلم فرصتی برای بیان این علاقه نداشتم.»
وی که در فیلم خود به موج نگهداری از حیوانات خانگی در سال‌های اخیر پرداخته ضمن اشاره به مشکلات ساخت مستندهای اجتماعی گفت: «در حقیقت شانس با من یار بود که مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، بخشی از سرمایه‌گذاری بر ساخت این فیلم را پذیرفت و تولید آن به جریان افتاد.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

گمنام و تاثیرگذار/گزارشی از نمایش فیلم «موسیو آرسن»

پوستر فیلم موسیو آرسنبعدازظهر روز یک‌شنبه بیست و هشت مردادماه ابتدا مستند «موسیو آرسن» به کارگردانی عبدالستار کاکایی در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نمایش درآمد و سپس جلسه‌ی نقد و بررسی این فیلم با حضور روبرت صافاریان به‌عنوان منتقد مهمان برگزار شد.
در ابتدای این جلسه، عبدالستار کاکایی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم مرکز) درباره‌ی دلیل انتخاب این سوژه‌ برای فیلم تازه‌ی خود گفت: «معمولاً سعی می‌کنم شخصیت‌هایی را انتخاب کنم که گمنام باشند. به عنوان مثال در مستندهایی که درباره‌ی قهرمانان جنگ ساختم، به جای آن که از شخصیت‌های معروف و شناخته شده سراغ بگیرم به سراغ افرادی حاشیه‌ای رفتم که کم‌تر کسی درباره‌ی آن‌ها چیزی می‌دانست.»
کاکایی که در فیلم خود به زندگی یک هم‌وطن نیکوکار مسیحی به نام آرسن میناسیان پرداخت گفت: «از نویسنده‌ی کار خواسته بودم تا شخصیت‌های گمنام اما تاثیرگذار را به من معرفی کند؛ و در میان سوژه‌هایی که او برایم پیدا کرد موسیو آرسنِ ارمنی‌تبار از همه برجسته‌تر بود.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

مقدمه‌ای بر موسیقی لُری / گزارشی از نمایش فیلم «به روایت کمانچه»

پوستر فیلم به روایت کمانچهبعدازظهر روز یک‌شنبه بیست و یکم مردادماه مستند «به روایت کمانچه» ساخته‌ی کیوان کیانی در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نمایش درآمد و سپس نقد و بررسی این فیلم با حضور محسن شهرنازدار انجام شد. 
در ابتدای این جلسه کیوان کیانی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان، مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم درباره‌ی نحوه‌ی ساخت فیلم خود گفت: «طرح این فیلم را در سال 94 و پس از مشاوره‌ با فرهاد ورهرام به مرکز گسترش [سینمای مستند و تجربی] ارائه دادم. پژوهش‌ مکتوب برای ساخت این فیلم نیز پس از تصویب طرح به جریان افتاد و تولید آن شکل جدی‌تری به خود گرفت.»
وی گفت: «تمام سعی‌ام را به کار بردم تا عوامل ساخت این فیلم را از بین نیروهای محلی انتخاب کنم و برای مشاوره در زمینه‌ی موسیقی لرستان از کسانی دعوت به همکاری کنم که با موسیقی این استان زندگی کرده و نسبت به آن اطلاع کافی داشته باشند.»
کیانی سپس با اشاره به این که قصدش از ساخت این فیلم «تبار شناسی موسیقی لرستان» بوده گفت: «برای انجام این کار از سازهای کوبه‌ای و بادی شروع کردم؛ و به کمانچه رسیدم که اصلی‌ترین ساز این منطقه و مهم‌ترین شخصیت این فیلم به حساب می‌آید.» بقیه‌ی گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

مستند در مستند/ گزارشی از نمایش فیلم «نجات»

نمایی از فیلم مستند نجاتبعدازظهر روز یک‌شنبه هفتم مردادماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، شاهد نمایش و سپس نقد و بررسی مستند «نجات» به کارگردانی امیرحسین نوروزی بود.
این فیلم که نخستین نمایش خود را با حضور محمدمهدی طباطبایی‌نژاد، مدیرعامل و مرتضی رزاق‌کریمی، معاون مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی پشت سر گذاشت با استقبال چشم‌گیر تماشاگران و مخاطبان سینمای مستند روبه‌رو شده بود و سالن تخصصی سینماحقیقت با ظرفیت کامل اقدام به نمایش آن نمود.
در ابتدای این جلسه که با حضور رضا صائمی به‌عنوان منتقد مهمان برگزار شد،‌ امیرحسین نوروزی، کارگردان مستند یاد شده در پاسخ به نکته‌ی مطرح شده از سوی ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم) مبنی بر لزوم برخورداری از تخصص در کنار اجرای تعهد در ساخت فیلم‌های مستند گفت: «اتفاقاً به همین دلیل پس از تحصیل در رشته‌ی سینما و ادامه‌ی مطالعات در زمینه‌ی ادبیات نمایشی، در زمینه‌ی ساخت فیلم‌های مستند مشغول کار شدم.»
وی که در فیلم خود به موضوع نجات برخی شهروندان غیرنظامی توسط تعدادی از رزمنده‌های درگیر نبرد با داعش پرداخته، ضمن اشاره به سابقه‌ی فعالیت خود در گروه تلویزیونی «روایت فتح» گفت: «اغلب فیلم‌هایی که تا به حال ساخته‌ام در حوزه‌ی انقلاب و دفاع مقدس بوده و فیلم‌های «پل»، «خوابِ خوشِ بیداری» و «نجات» عمده‌ترین آن‌هاست.» متن کامل این گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

زندگی زیر سایه‌ی جنگ/گزارشی از نمایش فیلم «زنانی با گوشواره‌های باروتی»

پوستر فیلم زنانی با گوشواره‌های باروتیبعدازظهر روز یک‌شنبه سی و یکم تیرماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، شاهد نمایش و سپس نقد و بررسی مستند «زنانی با گوشواره‌های باروتی» به کارگردانی رضا فرهمند بود.
گفتنی است استقبال تماشاگران و مخاطبان سینمای مستند از این اثر تحسین شده به حدی بود که هر دو سالن با ظرفیت کامل اقدام به نمایش این فیلم کردند.
در ابتدای جلسه‌ی نقد و بررسی، رضا فرهمند در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان، مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم درباره‌ی نحوه‌ی ساخته شدن این فیلم گفت: «این نخستین‌بار بود که تصمیم گرفته بودم در عراق فیلم بسازم و با هماهنگی تهیه‌کننده‌ی فیلم (مرتضی شعبانی) قرار بود اگر به سوژه‌ای برخورد کردم که جذاب بود آن را بسازم.»
وی که در این فیلم به برش‌هایی از فعالیت یک زن خبرنگار در جریان نبرد سربازان عراقی با نیروهای داعش پرداخته گفت: «با توجه به این که تعدادی از فیلم‌های قبلی‌ام را درباره‌ی موضوع‌های مربوط به زنان ساخته بودم تصمیم داشتم همین مسیر را ادامه دهم و در این فیلم هم به چنین موضوع‌هایی بپردازم. البته می‌دانستم که در عراق، صحبت کردن با زن‌ها مشکلات و دشواری‌های خاص خود را دارد. با این وجود وقتی برای تحقیقات اولیه به این کشور رفته بودم با خبرنگاری به‌نام «نور الحلی» برخورد کردم و تصمیم گرفتم در این فیلم به عملکرد او در بطن جنگ با داعش بپردازم.»
فرهمند افزود: «زمانی که ایشان را ملاقات کردم، تابوی صحبت کردن با زن‌های عراقی شکسته شد و ما خیلی زود موفق شدیم برای همکاری در ساخت این فیلم به نتیجه برسیم.» متن کامل این گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

آقای قرن بیستم/نگاهی به فیلم مستند «من اکبر اعتماد، اتم می‌شکنم»

پوستر فیلم من اکبر اعتماد، اتم می‌شکنماین روزها که با خروج آمریکا از برنامه جامع مذاکرات هسته‌ای، تصمیم‌گیری درباره سرنوشت و آینده برنامه اتمی به دشوارترین و در حقیقت به حساس‌ترین بخش خود نزدیک شده، تماشای مستندی درباره اکبر اعتماد، پایه‌گذار سازمان انرژی اتمی حس و حال ویژه‌ای دارد. مردی که او را پدرِ دانش هسته‌ای در ایران می‌دانند و ثبت پیش‌بینی عجیب او درباره سرانجام این مذاکرات فرساینده و طولانی‌مدت، برگ برنده مستند مورد بحث به حساب می‌آید: «در یک جمله بگویم مذاکرات [هسته‌ای] ایران و کشورهای غربی به نتیجه نخواهد رسید. اگر هم رسید من به شما می‌گویم به ضرر ایران خواهد بود.»
البته اکبر اعتماد در همین فیلم به تلاش‌های سازمان تحت اختیار خود برای گسترش و تکمیل تحقیقات هسته‌ای هم اشاره کرده و گفته شاه سابق، ایران را «قدرت بزرگ خاورمیانه» می‌دانست ولی معتقد بود اگر در آینده، تعادل قدرت نظامی در منطقه به هم بخورد، از سال‌ها قبل باید برای این مشکلْ چاره اندیشید. او در ادامه می‌گوید به همین دلیل بی آن که ایده‌های ذهنی‌اش را با کسی در میان بگذارد به فعالیت‌های علمی و تحقیقاتی سرعت بخشیده و از همه کارشناسان مربوطه دعوت کرده تا با همکاری همدیگر مقدمات انجام کارهای بزرگ‌تری را فراهم کنند. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

حد فاصل یک مستند پرتره و قوم‌شناسانه/ گزارشی از نمایش فیلم «مادرم، ایل من»

نمایی از فیلم مادرم، ایل منبعدازظهر روز یک‌شنبه بیست و چهارم تیرماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، شاهد نمایش و سپس نقد و بررسی فیلم مستند «مادرم، ایل من» بود.
در ابتدای این برنامه که با حضور احمد طالبی‌نژاد به‌عنوان منتقد مهمان برگزار شد، عزت‌الله پروازه، کارگردان این مستند در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم) درباره‌ی آشنایی با خانواده‌ی بهمن‌بیگی گفت: «این فیلم از دل مستندی به نام «نقاشِ باد» که چند سال پیش درباره‌ی یک نقاش اهل ایل قشقایی ساختم بیرون آمد.»
وی که در فیلم خود به زندگی و فعالیت‌های معصومه بهمنی (خواهر زنده‌یاد محمد بهمن‌بیگی، موسس مدارس عشایری) پرداخته گفت: «وقتی آن فیلم را می‌ساختم یکی از دوستان پیشنهاد داد درباره فرزندان خانم بهمنی که چند نفر از آن‌ها با وجود نابینایی در زمینه‌ی موسیقی و ادبیات به موفقیت‌هایی دست پیدا کرده‌اند فیلم بسازم. وقتی در این‌باره تحقیقات اولیه را انجام دادم متوجه شدم شخصیت بی‌بی‌معصومه بیش از فرزندان او جای کار دارد و به نظرم رسید می‌توان درباره‌ی او یک مستند پرتره ساخت.» بقیه‌ی گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

ثبت کابوس‌های فراموش ‌شده/ گزارشی از نمایش مستند « وقایع خانه‌ سینما»

پگاه آهنگرانیبعد از ظهر روز یک‌شنبه دهم تیرماه ابتدا مستند « وقایع خانه‌ سینما» (ساخته‌ی پگاه آهنگرانی) در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نمایش درآمد و سپس این فیلم با حضور نیما عباس‌پور مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
در آغاز این جلسه، پگاه آهنگرانی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم) درباره‌ی نحوه‌ی شکل‌گیری ایده‌ی ساخت این فیلم گفت: «در سال‌های اخیر بارها در بزنگاه‌ها و حوادث مختلفی حضور داشتم و متوجه شدم با وجود فعالیت عکاسان خبری در محل، کم‌تر کسی به فکر ضبط تصویر از آن ماجراها می‌افتد. همین نکته مرا به فکر واداشت تا از خودم بپرسم چرا در کشور ما عادت به ثبت وقایع و ایجاد آرشیوی تصویری از وقایع اجتماعی وجود ندارد.»
آهنگرانی که در فیلم خود به ماجرای تعطیلی و سپس بازگشایی خانه‌ی سینمای ایران در فاصله‌ی سال‌های 90 تا 92 پرداخته گفت: «این نکته باعث شد به فکر بیفتم تا در برخی موقعیت‌ها یک دوربین همراه خود ببرم و بدون توجه به نتیجه‌ی انجام این کار، بعضی تصویرها را دست‌کم برای خودم ضبط کنم.» متن کامل را در ادامه مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

نقطه دید عاشق/ گزارشی از نمایش فیلم «در جست‌وجوی خانه‌ی خورشید»

پوستر فیلم در جست‌وجوی خانه‌ی خورشیدبعدازظهر روز یک‌شنبه سوم تیرماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، میزبان نمایش و سپس نقد و بررسی فیلم «در جست‌وجوی خانه‌ی خورشید» ساخته‌ی مهدی باقری بود.
در ابتدای این جلسه که با حضور پوریا جهانشاد به عنوان منتقد مهمان برگزار شد، مهدی باقری در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان، مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم درباره‌ی علاقه به ساخت مستند درباره‌ی فضاهای شهری گفت: «تا چند سال پیش و قبل از آن که مستند «اهالی خیابان یک‌طرفه» را درباره‌ی خیابان «سی تیر» بسازم فیلم‌های محدودی درباره‌ی فضاهای شهری و بخش‌های مشخصی از پایتخت ساخته شده بود. اما آن‌چه که ترغیبم کرد تا درباره‌ی این منطقه و هم‌چنین خیابان «ناصر خسرو» فیلم بسازم ویژگی‌های خاص این دو خیابان‌ بود که در مورد «اهالی خیابان یک‌طرفه» به تاریخ شفاهی و در مورد «جست‌وجوی خانه‌ی خورشید» به روایت کلان تاریخی اشاره داشت.»
وی هم‌چنین در پاسخ به پرسش دیگری در خصوص نمایش بخش‌هایی از یک مستند نیمه‌کاره درباره‌ی ترمیم و بازسازی خیابان «ناصر خسرو» که در فیلم به آن اشاره می‌شود گفت: «یکی از پیمانکاران شهرداری برای کمک به ساخته شدن «در جست‌وجوی خورشید» از من خواست تا درباره‌ی تغییرات ایجاد شده در بدنه‌ی خیابان «ناصر خسرو» یک گزارش تهیه کنم اما مراحل اداری تهیه‌ی این فیلم آن‌قدر طول کشید که در نهایت ناتمام ماند؛ و من فقط خواستم از این طریق به چنین موضوعی اشاره کرده باشم.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

پنجره‌ای‌ رو به زندگی یک عکاس/ گزارشی از نمایش فیلم «دیدن و بودن»

مریم زندی در نمایی از فیلم دیدن و بودن

بعد از ظهر روز یک‌شنبه بیست و هفتم خردادماه فیلم «دیدن و بودن» در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نمایش درآمد و سپس این مستند با حضور خسرو دهقان مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
در ابتدای این جلسه، علی شیلاندری، کارگردان مستند مورد بحث که در فیلم خود به برشی از فعالیت‌ها و زندگی حرفه‌ای مریم زندی پرداخته، در پاسخ به ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم) درباره‌ی نحوه‌ی همکاری با این عکاس برجسته‌ی کشورمان برای ساخت فیلم گفت: «آشنایی ما از طریق عکاسی شکل گرفت. چند سال پیش، زمانی که ساکن اصفهان بودم از طرف انجمنی که در آن کار می‌کردم از خانم زندی دعوت کردیم تا به شهر ما سفر کرده و در نمایشگاهی که از عکس‌های ایشان ترتیب داده بودیم شرکت کند.»
وی افزود: «ساخت این فیلم زمانی که نمایشگاه عکس‌های مریم زندی در حال برگزاری بود به ذهنم رسید. وقتی ایده‌ام را با ایشان در میان گذاشتم خیلی زود با آن موافقت کرد اما اجرای این طرح که فراز و فرودهای فراوانی هم داشت حدود شش سال طول کشید.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

پیران موسیقی مقامی/ گزارشی از نمایش فیلم «سمفونی ایران»

فریدون شهبازیان در نمایی از فیلم سمفونی ایرانبعدازظهر روز یک‌شنبه بیستم خردادماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، شاهد نمایش و سپس نقد و بررسی مستند «سمفونی ایران» ساخته‌ی وحید موساییان بود.
در ابتدای این جلسه که با حضور کارگردان فیلم و هم‌چنین علی‌رضا میرعلینقلی، نویسنده و تاریخ‌نگار حوزه‌ی موسیقی برگزار شد وحید موساییان در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان، مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم درباره‌ی نحوه‌ی شکل‌گیری ایده‌ی ساخت «سمفونی ایران» گفت: «ساخته شدن این فیلم مدت زمانی بسیار طولانی را در بر می‌گیرد؛ و طبعاً بسیاری از جزییات و خاطرات تولید آن از خاطرم رفته است. اما مراحل اولیه‌ی تولید آن تقریباً در سال 77 به جریان افتاد.»
موساییان افزود: «این فیلم ابتدا قرار بود در راستای ایده‌ی گفت‌وگوی تمدن‌ها تولید شود اما در جریان تصویب طرح و دریافت امکانات برای ساخت آن متوجه شدم این ایده‌ی جذاب، یک شعار توخالی بیش نبوده است.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

سوگواره‌ای برای محیط زیست ما/ نگاهی به فیلم «همه‌ی درختان من»

نمایی از پشت صحنه‌ی مستند همه‌ی درختان منهمه‌ی درختان من آن‌گونه که رخشان بنی‌اعتماد در یادداشت ضمیمه دی‌وی‌دیِ این فیلم نوشته، از تصمیم به ساخت مستندی درباره محیط زیست و بحران‌های آلودگی هوای تهران حاصل شده است. فیلمی که ظاهراً قرار بوده در سال 1393 به سفارش یکی از سازمان‌های مرتبط با این مقوله تولید شود اما‌ به گفته بنی‌اعتماد، اشتیاق این سازمان که بیش از او و گروهش به ضرورتِ انجام این کار معتقد بوده– و مدیریت آن، اصلاً از همان ابتدا پیشنهاد و قول حمایت مالی را مطرح کرده– آرام‌آرام کمرنگ شده و مثل اغلب پروژه‌ها و حمایت‌های دولتی، در نهایت به دست فراموشی سپرده شده است: «و دیگر نه تماسی برقرار شد و نه اثر و ثمری در پی داشت.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

از آن‌سوی حباب نوستالژی/ گزارشی از نمایش مستندهای «مرز مه‌آلود» و «قصه‌ی بولوار»

پوستر فیلم‌های مرز مه‌آلود و قصه‌ی بولوارسالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، بعدازظهر روز یک‌شنبه سی‌ام اردیبهشت‌ماه میزبان نمایش و سپس نقد و بررسی دو مستند به نام‌های «مرز مه‌آلود» و «قصه‌ی بلوار» بود.

در ابتدای این جلسه که با حضور آتبین حسینی، کارگردان فیلم «مرز مه‌آلود»، داود اشرفی، کارگردان «قصه‌ی بولوار» و نسیم نجفی به‌عنوان منتقد مهمان برگزار شد ناصر صفاریان، مجری برنامه، نمایش همزمان این دو فیلم را کمک به زمان تقریبی جلسه‌های نمایش دانست و افزود: «محدودیت‌هایی که در این زمینه وجود دارد و هم‌چنین تلاش برای پیدا کردن شباهت‌های مضمونی متاسفانه باعث می‌شود مستندهای کوتاه و نیمه‌بلند از فهرست نمایش‌های عمومی کنار گذاشته شوند.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

سینمای ویم وندرس؛ از آنالوگ به دیجیتال/ گزارشی از نمایش فیلم «پاره‌ی تن من»

پوستر آلمانی فیلم پاره‌ی تن منبعد از ظهر روز یک‌شنبه بیست و سوم اردیبهشت‌ماه مستند «پاره‌ی تن من» در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نمایش درآمد و سپس جلسه‌ی نقد و بررسی این فیلم با حضور علی لقمانی، فیلم‌بردار پرسابقه‌ی سینمای ایران برگزار شد.
پیش از آغاز نمایش فیلم، محمود بهرازنیا، کارگردان مستند مورد بحث با اشاره به یاد و خاطره‌ی تعدادی از سینماگران فقید ایرانی، از جمله: سهراب شهیدثالث، عباس کیارستمی، یدالله نجفی، ایرج کریمی و زاون قوکاسیان که به تعبیر او در مدت زمانی کوتاه و ناباورانه از میان ما رفتند، در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم) درباره‌ی دلیل ساخته شدن این فیلم گفت: «این فیلم، شرح تلاش‌های ویم وندرس (فیلم‌ساز سرشناس آلمانی) برای استفاده از ویدئو در ساخت فیلم‌های مستند و داستانی است. او اولین‌بار این تمهید را در هنگام ساخت «آذرخش روی آب» که درباره‌ی آخرین روزهای زندگی نیکلاس ری (کارگردان برجسته‌ی آمریکایی) ساخته شد به کار برد.»
وی افزود: «در نسل اولیه‌ی دوربین‌های ویدئو، بخش ضبط تصویر از خود دوربین جدا بود و این دو بخش فقط از طریق یک سیم به هم ارتباط داشتند که در سال‌های بعد به هم نزدیک و در قالب یک دستگاه ارائه شد.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

داستان یک شهر گم‌شده در تاریخ/گزارشی از نمایش فیلم «وه انتیوک شاپور»

نمایی از شهر تاریخی گندی‌شاپوربعدازظهر روز یک‌شنبه شانزدهم اردیبهشت‌ماه ابتدا فیلم مستند «وه انتیوک شاپور» به نمایش درآمد و سپس این فیلم با حضور سودابه مجاوری (کارگردان)، مهدی موسوی (تصویربردار) و رامتین شهبازی (منتقد مهمان) مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
در ابتدای جلسه، سودابه مجاوری در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم) درباره‌ی دشواری‌های ساخت این مستند گفت: «تولید «وه انتیوک شاپور» شش سال طول کشید و می‌توان گفت فیلم خیلی سختی بود. دشواری‌های ساخت این فیلم به قدری زیاد بود که گاهی گمان می‌کردم ساخت این فیلم هرگز به پایان نخواهد رسید.»
وی افزود: «هر بار قدم تازه‌ای برمی‌داشتم با خودم فکر می‌کردم قدم بعدی را چگونه باید بردارم؟ به تعبیری می‌توان گفت در تاریکی، در یک بیابان پر از سنگلاخ رها شده بودم و نمی‌دانستم به کدام سو باید حرکت کنم.» متن کامل در ادامه‌ی مطلب.

ادامه نوشته

نفرین‌شده‌ها/نگاهی به فیلم مستند «خیلی خیلی محرمانه» (محمدرضا مقدسیان)

هادی حیدری و محمدرضا مقدسیان در پشت صحنه‌ی فیلمچند سال پیش مجله‌ی [اینک تعطیل شده‌ی] «صنعت سینما» ویژه‌نامه‌ای منتشر کرد که سوژه‌ی محوری آن، آخرین ساخته‌ی فیلم‌سازان سرشناس سینما، و به نوعی می‌توان گفت نقطه‌ی مقابل یک پژوهش درباره‌ی نخستین ساخته‌های آن‌ها بود. موضوعی که جدا از ناب بودن سوژه‌اش (هیچ نشریه‌ای تا آن زمان چنین پرونده‌ای منتشر نکرده بود) درس‌ها و پندهای عبرت‌آموز فراوانی داشت. یکی از آن نکته‌ها این بود که نشان می‌داد تقریباً هیچ‌کدام از فیلم‌سازها آخرین فیلم خود را به قصد «ضرب شست نشان دادن» به همکاران خود یا نمایش «نشانه‌ای از مرگ‌آگاهی» نساخته بود؛ و به همین خاطر واپسین ساخته و به عبارتی دیگر آخرین یادگار به جا مانده از آن‌ فیلم‌سازان، کم‌ترین تناسبی با بهترین و درخشان‌ترین ساخته‌شان نداشت و نشان می‌داد آن فیلم‌ها در زمان و زمانه‌ای تولید شده‌اند که سازندگان‌شان هنوز هم انگیزه و رمقی برای فیلم‌سازی، و امید و آرزوهای دور و درازی برای زندگی داشته‌اند. مصداق بارز چنین ادعایی را می‌توان زنده‌یاد محمدرضا مقدسیان دانست که تازه پس از مدت‌ها بایکوت و بی‌کاری، فرصت پیدا کرده بود تا انبوهی از ایده‌ها و سوژه‌های خود را به زبان تصویر روایت کند. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

صفحه‌ای از تاریخ فراموش شده‌ی ایران/گزارشی از نمایش فیلم «خاطرات خانه‌ی متروک»

پوستر فیلم خاطرات خانه‌ی متروکبعدازظهر روز یک‌شنبه نهم اردیبهشت‌ماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی میزبان نمایش و سپس نقد و بررسی فیلم مستند «خاطرات خانه‌ی متروک» بود.
در ابتدای این برنامه که با حضور مهدی فارسی، کارگردان و محسن یزدی، تهیه‌کننده‌ی فیلم یاد شده و هم‌چنین همایون امامی به عنوان منتقد برگزار شد، ناصر صفاریان، مجری برنامه، حضور تهیه‌کننده در جلسه‌ی نقد و بررسی را کم‌سابقه عنوان کرد و ضمن اشاره به فعالیت محسن یزدی به عنوان مدیر مستندسازی حوزه هنری گفت: «به این ترتیب پرسش‌های حاضران در برنامه می‌تواند در بر گیرنده‌ی سایر تولیدات حوزه هنری و سیاست‌های کلی این مرکز هم باشد.»
در ادامه‌ی جلسه، مهدی فارسی در پاسخ به پرسش مسئول جلسه‌های نمایش فیلم درباره‌ی نحوه‌ی ساخت این فیلم مستند گفت: «خاطرات خانه‌ی متروک» طرحی بود که از سوی تهیه‌کننده‌ی فیلم پیشنهاد شد. ابتدا ایشان کتاب «قحطی بزرگ» که بر اساس اسناد وزارت امور خارجه‌ی آمریکا نوشته شده بود را در اختیار من گذاشت تا بخوانم. وقتی این کتاب را مطالعه کردم از خودم پرسیدم چرا ما در داخل کشور از وقوع چنین حادثه‌‌های مهمی بی‌خبریم؟ و این نکته، مهم‌ترین عامل در ساخت این فیلم بود.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

از آدم‌های روزگار ما/ نگاهی به فیلم مستند «آی آدم‌ها...» (رخشان بنی‌اعتماد)

پوستر فیلم آی آدم‌هاعنوان آی آدم‌ها... از یکی از معروف‌ترین شعرهای نیما یوشیج گرفته شده. آن‌جا که پدرِ شعرِ نو ایران می‌گوید: «آی آدم‌ها.../ که بر ساحل نشسته شاد و خندانید/ یک نفر در آب دارد می‌سپارد جان/ یک نفر دارد که دست و پای دایم می‌زند/ روی این دریای تُند و تیره و سنگین که می‌دانید...» به این ترتیب نیاز به توضیح ندارد که هدف از تولید چنین فیلمی که درباره‌ی کمک‌های موسسه‌ی خیریه‌ی زنجیره‌ی امید به کودکان و نوجوانان بیمار ساخته شده، تلنگر زدن به برخی آدم‌های منفعل یا بی‌واکنش در روزگار ماست. آدم‌هایی که سرهایشان را در گریبان فرو برده‌اند و به قول زنده‌یاد مهدی اخوان‌ثالث «کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را». احتمالاً به همین خاطر هم رخشان بنی‌اعتماد به جای برگزاری همایش‌های موسوم به «همت عالی» و جمع‌آوری کمک‌های مالی، با تمهید جالبی، تماشاگران فیلم خود را به حلقه‌های متعدد زنجیره‌ی امید افزوده است. چنان که به شهادت متن ابتدای فیلم، کلیه‌ی درآمد حاصل از فروش دی‌وی‌دیِ آی آدم‌ها... به موسسه‌ی زنجیره‌ی امید تعلق دارد؛ و به این ترتیب مخاطبان سینمای مستند با خرید نسخه‌ی قانونی این فیلم در درمان کودکان بیمار سهیم شده‌اند. رخداد خجسته‌ای که بیش از هر چیز بر تاثیر چشم‌گیر سینمای مستند سال‌های اخیر بر تحولات اجتماعی و از جمله، رواج خیرخواهی و گسترش نوع‌دوستی اشاره دارد. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

ازدواج از نگاه دوربین مشاهده‌گر/ گزارشی از نمایش فیلم «معرف»

پوستر فیلم معرفبعد از ظهر روز یک‌شنبه دوم اردیبهشت‌ماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، میزبان نمایش و سپس نقد و بررسی فیلم مستند «معرف» به کارگردانی آزادی رضاییان‌مقدم بود.
این جلسه که با حضور روبرت صافاریان به‌عنوان منتقد مهمان برگزار شد استقبال چشم‌گیر مخاطبان را به همراه داشت. به گونه‌ای که هر دو سالن نمایش این مستند پر از تماشاگر بود و فیلم مورد بحث با ظرفیت کامل به نمایش درآمد.
در ابتدای جلسه، ناصر صفاریان، مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم ضمن اشاره به استقبال قابل توجه تماشاگران، اظهار امیدواری کرد تا برنامه‌های بعدی سالن سینماحقیقت نیز ضمن جلب رضایت مخاطبان، با استقبال پرشور و گسترده‌تری برگزار شود.
در ادامه‌ی جلسه، آزادی رضاییان‌مقدم که در فیلم «معرف» به تلاش‌های غیر رسمی در ارتباط با گسترش ازدواج در جامعه پرداخته در پاسخ به پرسش مجری برنامه مبنی بر نحوه‌ی ارتباط با شخصیت‌های حاضر در فیلم گفت: «از آن‌جا که تصویربرداری این فیلم به صورت مخفیانه انجام نمی‌شد می‌توان گفت در نسخه‌ی به نمایش درآمده، به غیر از یک نفر که فقط بخش کوچکی از چهره‌ی او دیده می‌شود، سایر مراجعه‌کننده‌ها از انجام تصویربرداری توسط من اطلاع داشتند.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

آینه‌ای رو به لایه‌های اندوه/ گزارشی از نمایش مستند «زنبورک در گام مینور»

پوستر فیلم زنبورک در گام مینورتازه‌ترین دوره‌ی نمایش فیلم‌های کوتاه و مستند که از این پس یک‌شنبه‌ها و به‌صورت هفتگی برگزار می‌شود، شب گذشته (یک‌شنبه بیست و ششم فروردین‌ماه) با نمایش مستند «زنبورک در گام مینور» ساخته‌ی مریم سپهری فعالیت خود را آغاز کرد.
در ابتدای این جلسه که با حضور سازنده‌ی فیلم و هم‌چنین مجید اسلامی، منتقد مهمان جلسه برگزار شد، ناصر صفاریان، مسئول جلسه‌های نمایش فیلم و مجری برنامه، حضور چشم‌گیر علاقه‌مندان سینمای مستند در سالن سینماحقیقت را نشان‌دهندة رضایت نسبی مخاطبان از برگزاری این‌گونه جلسه‌های نقد و بررسی دانست و افزود: «امیدوارم تماشاگران و مخاطبان سینمای مستند، در سال جدید نیز به حمایت خود از برنامه‌های فرهنگی ادامه داده و به رونق این نوع نمایش‌ها و هم‌چنین نقد و بررسی فیلم‌ها کمک کنند.»در بخش بعدی جلسه،‌ مریم سپهری که در فیلم «زنبورک در گام مینور» به برش‌هایی از زندگی شخصی و حرفه‌ای دکتر حمید نفیسی پرداخته در پاسخ به پرسش مجری برنامه درباره‌ی ایده‌ی ساخت فیلم گفت: «دکتر نفیسی را نخستین‌بار چند سال قبل و زمانی که برای نمایش یکی از مستندهایم در آمریکا حضور داشتم ملاقات کردم. آن فیلم در دانشگاه شیکاگو به نمایش درآمده بود و دکتر نفیسی هم که مثل همیشه اخبار و برنامه‌های سینمایی را دنبال می‌کنند به همراه همسر خود در محل نمایش فیلم حضور داشت.» متن کامل این گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

چاقویی که دسته‌اش را برید!/ نگاهی به فیلم مستند «بزم رزم»

پوستر فیلم بزم رزمبزم رزم (سید وحید حسینی) را از برخی جنبه‌های متفاوت می‌توان یک مستند «نمونه‌ای» دانست. شاید مهم‌ترین جنبه آن، پرداختن به زوایای پنهان و ناگفته مانده تصنیف‌های آهنگین و پرشور و حالی است که به شهادت خود این فیلم برای جلوگیری از حساسیت‌ نیروهای متدین و مذهبی (کسانی که انقلاب روی دوش بخشی از آن‌ها متولد شد) و البته توجیه حضور سازهای تشکیل‌دهنده موسیقی (در ارکسترها) به «سرود» تغییر نام داد! متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

شلیک به خاطرات/ نگاهی به فیلم مستند «خوانِ بی‌خان»

پوستر فیلم خوان بی‌خان ساخته‌ی هادی معصوم‌دوستخوانِ بی‌خان با نمایی از رانندگی فیلم‌ساز/ راویِ فیلم در جاده‌ای طولانی و به‌ظاهر بی‌انتها آغاز می‌شود؛ و سپس صدای او را می‌شنویم که می‌گوید به بهانه‌ی زمین‌گیر شدن و شرایط نامساعد مادربزرگ‌اش در حال رفتن (و در حقیقت، در حال بازگشت) به زادگاهش مشهد است؛ شهری که بعداً می‌فهمیم بخش عمده‌ای از خاطرات تلخ و شیرین زندگی او را در خود جا داده است. نمای پایانی فیلم نیز کم‌وبیش، تکرار همین نماست؛ با این تفاوت که این‌بار راوی، پس از در میان گذاشتن (و در حقیقت، به اشتراک گذاشتن) مشکلات و گرفتاری‌های خانوادگی خود با بیننده، به سوی آسمانی با ابرهای تیره و باران‌زا حرکت می‌‌کند. تمثیلی از حرکت جبرآلود فیلم‌ساز و در وجهی عمیق‌تر، انسان، در بخشی از جاده‌ی زندگی که از بد حادثه این‌بار به تنهایی، سکوت و فضایی غم‌زده آمیخته است.در نهایت، آن‌چه در فاصله‌ی این دو نما پیش چشم مخاطب جان می‌گیرد برشی از سوء‌تفاهم‌های فامیلی و البته مشکلات موجود در زندگی خانوادگیِ سازنده‌ی فیلم است که مثل سایر مستندهای خودبیان‌گرِ سال‌های اخیر (در راس آن‌ها: پیر پسر به کارگردانی مهدی باقری) می‌کوشد داستان را به نحوی تعریف کند که در پایان، کفه‌ی همذات‌پنداری (بخوانید: حمایت) مخاطبان به طرف راوی سنگینی کند.  متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

نگاهی به فیلم مستند «هفتاد و شش دقیقه و پانزده ثانیه با عباس کیارستمی» (سیف‌الله صمدیان)

عباس کیارستمیهفتاد و شش دقیقه و پانزده ثانیه... با نمایی از تلاشِ عباس کیارستمی برای کنار زدن برف از روی پاترولِ معروف خود آغاز می‌شود و با تصویری از دویدن و دور شدن او در یک بیشه‌زار پر از درخت‌های زیتون به پایان می‌رسد. آن‌چه در فاصله‌ی این دو نما پیش چشم تماشاگر رژه می‌رود برش‌های کوتاه و بلندی از زندگی این فیلم‌ساز سرشناس و جهانی است که شاید در نگاه نخست، معمولی و در برخی موارد حتی پیش پا افتاده به نظر برسد اما عمیق‌تر که نگاه کنیم، برش‌های کوتاه و بلندی از سبک زندگی یا به تعبیری بهتر، نوع نگاه خاص کیارستمی به دنیای اطرافش را به نمایش می‌گذارد که به لطف مشاهده‌گری‌ها و البته نگاه کنجکاوانه‌ی سیف‌الله صمدیان به پرده‌ی سینمای مستند راه یافته است. نگاهی که گاهی مثل همین نمای آغاز فیلم– که ذکرش رفت– تلاش‌های فردی و عمدتاً یک‌نفره‌ی کیارستمی برای لذت بردن از زندگی را بازتاب می‌دهد و گاهی مثل نمای آخر آن، تعبیری از آغوش گشودن او رو به طبیعت و به نوعی، گردن نهادن به مشیت الهی است. متن کامل در ادامه‌ی مطلب.

ادامه نوشته

پادشاه آواره/ نگاهی به فیلم مستند «اورسن ولز صحبت می‌کند»

اورسن ولز صحبت می‌کند را می‌توان یکی از معدود مستندهای ایرانی دانست که تا کنون درباره یک فیلم‌ساز غیر ایرانی ساخته شده است. فیلمی درباره «پسر عجیب هالیوود» (لقب سینمای آمریکا به او) که یکی از بزرگ‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای این کشور (همشهری کین) را در بیست و دو سالگی کارگردانی کرد. به تعبیر گفتار متن همین فیلم: «آن‌هم بدون قید و شرط و با آزادی کامل.» نیازی به توضیح ندارد که این مستند بر مبنای تصویرهای به جا مانده از این فیلم‌ساز و نماهای آرشیوی بنا شده است. تصویرهایی که نیما قلیزادگان در یکی از گفت‌وگوهای پیرامون آن گفته از میان آن‌ها پنج فیلم یک ساعته و یک نسخه‌ی یک ساعت و چهل و پنج دقیقه‌ای، مناسب نمایش عمومی تدوین شده است. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

نشان‌های فیروزه و پرسش‌های بی‌پاسخ/ جشنواره‌ی «سینماحقیقت» در یک نگاه  

نشان فیروزه، نماد جشنواره‌ی سینماحقیقتیازدهمین دوره‌ی سینماحقیقت در حالی به پایان رسید که بیش از هر زمان دیگری لزوم انتخاب یک مکان دائمی و هم‌چنین سامان‌دهی تماشاگران و مخاطبان اصیل این جشنواره، توجه همگان را به خود جلب می‌کرد. خصوصاً در روزهای پایانی هفته که رهگذرانِ علاقه‌مند به سینما نیز در کنار طرفدارانِ پر و پا قرصِ سینمای مستند به خیل مخاطبان این جشنواره ‌پیوستند و ظرفیت محدود تالارهای نمایش آن را دیگر غیر قابل تحمل کردند! برخی، رایگان بودن نمایش فیلم‌ها و عدم اختصاص کارت ورود به سالن‌ها را علت اصلی این استقبال می‌دانند و برخی دیگر معتقدند جذابیت غیر قابل انکار سینمای مستند و خصوصاً فیلم‌های تاثیرگذار و تولید شده در سال‌های اخیر باعث این اقبال و توجه چشم‌گیر شده. اما واقعیت این است که حتی اگر تمام این عوامل را هم در استقبال از «سینماحقیقت» موثر بدانیم، انکار نباید کرد که علت اصلی، عدم تمرکز مدیران و برگزارکنندگان جشنواره بر مخاطبان اصلی و حرفه‌ایِ چنین جشنواره‌ای‌ست. جشنواره‌ای که به طور اختصاصی سینمای مستند و دستاوردهای آن را هدف گرفته اما نحوه‌ی اجرای آن، متاسفانه چنان که باید، تخصصی و در راستای پاسخ به نیاز مخاطبان واقعی سینمای مستند نیست. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

عاشق شیرجه/نگاهی به فیلم پرنده‌ی آبی، ساخته‌ی کاوه بهرامی‌مقدم

تقی عسگری در نمایی از مستند پرنده‌ی آبینخستین احساسی که از مواجهه با عنوان «پرنده‌ی آبی» در ذهن ایجاد می‌شود، تصور رویارویی با یک فیلم زیست‌محیطی یا دست‌کم مستندی درباره‌ی حیات وحش است. این تصور را نخستین نمای فیلم نیز تکمیل می‌کند. جایی که یک ماهیِ سرخوش و آزاد تلاش می‌کند تا با پریدن و جهیدن در خلاف جهت رودخانه، خود را به نقطه‌ی بهتر و به‌ظاهر امن‌تری برساند. اما در ادامه، این تصویر، به نمای مردی که در یک استخر در حال شناست پیوند می‌خورد. کسی که کمی جلوتر درمی‌یابیم او قهرمان مسابقه‌های شنا و در حقیقت، شخصیت اصلی فیلم است. به این ترتیب پس از پیوند طبیعت به اجتماع انسانی، و از طریق گفته‌های همکاران قدیمی‌ قهرمان فیلم با مهندس تقی عسگری آشنا می‌شویم. مردی که به روایت دوستان‌اش نهمین دهه‌ی عمر را سپری می‌کند، خوش‌بختانه این روزها در نهایت سلامت، سرگرم کارهای عمرانی است و در نظام مهندسی/ ورزشی کشور، طرح‌های نوینی در زمینه‌ی استخرهای شنا، شیرجه و واترپلو ارائه کرده است. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

داریوش در قلب بیستون/نگاهی به فیلم «پسر ویشتاسپ» ساخته‌ی عباس صاحب

نمایی از فیلم پسر ویشتاسب ساخته‌ی عباس صاحباغلب کسانی که به کرمانشاه سفر کرده‌اند، احتمالاً سری هم به ایزدکده‌ی باستانی «بیستون» در چهل کیلومتری این شهر زیبا زده‌اند. کوهِ ستبری، تکیه داده به کناره‌راهی باستانی که سنگ‌نگاره‌ها و سنگ‌نوشته‌های تاریخی و مهمی را در قلب خود جای داده است. کتیبه‌ای که تقریباً 2509 سال پیش به دستور داریوش هخامنشی بر سینه‌ی کوه «بیستون» ایجاد شد تا در کنار «فرّ‌ وَ هَر»، 9 نفر از فرمانروایان شکست‌خورده، 2 تن از بزرگان پارس و هم‌چنین گئوماتِ مُغ، نقشی از او نیز به عنوان پادشاه پیروز باقی بماند. اثری متعلق به پانصد و بیست سال پیش از میلاد مسیح (ع) که اینک در ارتفاع 130 متری سطح زمین، یکی از مهم‌ترین مفاخر کهن و باستانیِ ایران‌زمین به شمار می‌رود؛ یکی از زیباترین و ارزشمندترین یادگارهای به جا مانده از دوران هخامنشیان. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

نقطه‌ای بر لوح کبود/ نگاهی به فیلم «نادره‌کار» ساخته‌ی منوچهر مشیری

نمایی از نادره‌‌کار ساخته‌ی منوچهر مشیری«نادره‌‌کار» با نمایی آغاز می‌شود که در آن، سازنده‌ی فیلم (منوچهر مشیری) روبه‌روی خانه‌ای ایستاده و زنگ آن را می‌زند. کمی بعدتر، زمانی که او از واکنش صاحب‌خانه ناامید شده، در باز می‌شود و پیرمرد کهن‌سالی در آستانه می‌ایستد که ابتدا او را به داخل دعوت می‌کند اما زمانی که متوجه حضور تصویربردار و صدابردار (گروه تولید فیلم) می‌شود از آن‌ها می‌خواهد فیلم‌برداری را قطع کنند، وسایل‌شان را کنار بگذارند و سپس برگردند. کمی بعدتر پس از آن که دوربین موفق می‌شود نگرانی پیرمرد را حتی از پشت توری‌های فلزی و میله‌های محفاظ ثبت کند (نمادی از مراقبت‌های وسواس‌گونه‌ی او از آن‌چه در حریم خانه‌اش می‌گذرد) فیلم‌ساز که ظاهراً خود را محق می‌داند تا هر طور شده از داخلِ خانه تصویر بگیرد، با جاسازی و مخفی کردن دوربین بازمی‌گردد. این‌بار تمهید کارگردان جواب می‌دهد و تماشاگر فرصت پیدا می‌کند تا در کنار نگرانی و دل‌شوره‌ی فیلم‌ساز (که در تصویرها جاری است) همراه با یکی دو نفر دیگر (از دوستان مشترک) وارد خانه‌ی مرد کهن‌سال‌ شود. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

پژواک سیاه و درد مذاب/نگاهی به فیلم «در گرداب انقراض» ساخته‌ی فتح‌الله امیری

نمایی از مستند درگرداب انقراض درباره‌ی یوزپلنگ ایرانیفتح‌الله امیری، چهره‌ی شناخته‌‌شده‌ی مستندهای حیات وحش که پیش از این، در فیلم «اشک سیاه» به وضعیت اسفناک یوزپلنگ ایرانی در پارک ملی کویر پرداخته بود اینک در تازه‌ترین ساخته‌اش «گرداب انقراض» بار دیگر خطر انقراض این یوزپلنگ را در سطحی گسترده‌تر دنبال کرده است. یکی از نادرترین گربه‌سانانِ حیات وحش جهان که کم‌تر از پنجاه سال پیش در چهارمحال بختیاری، داراب، مسجد سلیمان، جنوب ایلام، دوشان تپه‌ی تهران و بسیاری دیگر از بخش‌های کشور ما وجود داشت و متاسفانه امروز تعداد بسیار محدودی از آن، در پهنه‌ای گسترده و دور از هم باقی مانده است. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

بازار در تونل زمان/ نگاهی به فیلم «وازاریه» ساخته‌ی حسن نقاشی

وازاریه ساخته‌ی حسن نقاشی«وازاریه» را می‌توان غبارروبی از داستان شکل‌گیری «بازار» به عنوان قلب تپنده‌ی پایتخت دانست. یکی از قطب‌های اقتصاد کشور که زمانی نماد هویت تهران بوده و حتی در نقشه‌ی دارالخلافه‌ی عهد ناصری (آن‌زمان که این شهر فقط پنج محله داشته) نیز دردانه‌ی این شهر به حساب می‌آمده است. به تعبیر گفتار متن فیلم: «از میدان ارگ و کاخِ شاهی در شمال تا دروازه‌ی شاه عبدالعظیم در جنوب.» منطقه‌ای که بسیاری از تحولات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگیِ تاریخ معاصر به دست آدم‌های آن انجام شده؛ و به همین دلیل باید گفت پرداختن به اهل بازار، به عنوان افرادی که منشاء این تحولات گسترده بوده‌اند، در حقیقت، بیش از یک ضرورت ساده بوده است. پرداختن به این قشر از آدم‌های متموّل تاریخ، متاسفانه تا کنون مغفول مانده بود و احتمالاً این نکته ریشه در کمبود منابع تصویری مورد نیاز برای ساخت فیلم داشته است. نکته‌ای که البته در مستند مورد بحث نیز از همان دقایق نخستین، خود را به رخ می‌کشد؛ جایی که بعد از تاکید بر نصب و راه‌اندازی تلگراف‌خانه‌ی بازار (آن‌هم پس از ارگ سلطنتی) و هم‌چنین بهای گزاف آن (که گوینده می‌گوید: هزینه‌ی ارسال چهار کلمه‌اش با خرید «یک مَن تنباکوی اعلای خوانسار» مساوی بوده!) به واپسین تلگراف میرزا تقی‌خان امیرکبیر، پیش از شهادت‌ او اشاره می‌شود اما آن‌چه که این جمله‌های غم‌انگیز و تکان‌دهنده را همراهی می‌کند فقط تصویر مُهرهای دست‌سازی است که عنوان‌های «قائم‌مقام» و «صدراعظم» روی آن حک شده و هیچ ربطی به این نامه‌ها ندارد. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

روز باشکوه شهر کوچک/ نگاهی به فیلم مستند «صفر تا سکو» ساخته‌ی سحر مصیبی

پوستر فیلم صفر تا سکوصفر تا سکو را می‌توان رمزگشایی از موفقیت‌های ورزشی در سطح ملی و جهانی دانست. موفقیت‌هایی که اغلب ما تنها از طریق اخبار و هم‌چنین نمایش برش‌هایی از این‌گونه مسابقه‌ها در برنامه‌های ورزشی یا شبکه‌های اجتماعی شاهد آن بوده‌ایم؛ بی آن که بدانیم در پسِ این خوش‌حالی‌های عمیق و وصف‌ناپذیری که در ورزشگاه‌ها و محافل ورزشی موج می‌زند، چه مرارت‌ها و رنج‌هایی در جریان بوده و چه تلاش‌هایی انجام شده تا مثلاً یک قهرمان از کشور ما روی سکو بایستد، و شادی و غرور ملی را به مردم سرزمین خود اهدا کند. قهرمانی که برای به چنگ آوردن موفقیت و جنبه‌های مختلف آن، سخت تلاش کرده و جنگیده؛ آن‌هم درست در زمانی که اغلب ما درگیر روزمرّگی بوده‌ایم و شاید مشکلات را بهانه کرده‌ایم تا کمی استراحت کنیم و از زندگی لذت ببریم!می‌توان گفت این فیلم حتی در سطحی وسیع‌تر، اصلاً درباره‌ی عنصری به نام موفقیت است؛ که اصلاً آسان به دست نمی‌آید، که برای به دست آوردنش باید خیلی تلاش کرد، که باید پشتکار و جدیت داشت، و خیلی «باید»های دیگر باید انجام داد تا به آن رسید. خصوصاً اگر زن باشی، مثل خواهران منصوریان در شهر نسبتاً کوچکی مثل سمیرم زندگی کنی و همیشه از این بترسی که روزی، همسرت از «حق» شرعی و قانونی‌اش برای ایجاد محدودیت و مانع‌تراشی استفاده کند! متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

یکی داستان، پر آب چشم/نگاهی به فیلم «زنانی با گوشواره‌های باروتی» ساخته‌ی رضا فرهمند

نمایی از زنی با گوشواره‌های باروتی ساخته‌ی رضا فرهمنددوربینِ فیلم «زنانی با گوشواره‌های باروتی» تماشاگران را در کوتاه‌ترین زمان به جایی در قلب عراقِ آشوب‌زده پرتاب می‌کند. جایی که در آن، نبرد نیروهای محلی و داعش با قدرت ادامه دارد و زن خبرنگاری که ظاهراً برای یکی از شبکه‌های تلویزیونی کار می‌کند، خود را به خط مقدم این مبارزه رسانده تا از حوادث آن گزارش تهیه کند. به این ترتیب، مخاطب فرصت پیدا می‌کند تا پیش از آن که با شخصیت محوری فیلم آشنا شود، همراه او به میانه‌ی این نبرد مهیب راه پیدا کند. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

پارتیتور «عشق»/ نگاهی به فیلم «اُبوایست» ساخته‌ی امیر صادق‌‌محمدی

مجید انتظامی«اُبوایست» در لغت به معنای نوازنده‌ی ساز بادیِ «اُبوا» در ارکسترهاست و البته فیلمی که چنین عنوانی را بر خود دارد درباره‌ی آهنگ‌سازی با ویژگی‌های مجید انتظامی است. موسیقی‌دان برجسته و پرآوازه‌ای که زمانی (اواخر دهه‌ی پنجاه) در ارکستر سمفونیک تهران «اُبوا» می‌نواخته و اتفاقاً همین ساز تخصصی، مسیر زندگی او را تغییر داده است: «جایی که معمولاً نوازنده‌ی «اُبوا» می‌نشیند، وسط ارکستر و قلب آن است. یک روز رهبرِ وقتِ ارکستر که می‌دانست اغلب نوازنده‌ها در کافه‌ها و کاباره‌ها هم می‌نوازند، با عصبانیت یک مشت پول خُرد از جیب‌اش درآورد، روی سر نوازنده‌ها ریخت و گفت: «بزنید مطرب‌ها!» همین بی‌احترامی و جمع بستن آدم‌ها با لحن تمسخرآلود باعث شد از جایم بلند شوم و به نشانه‌ی اعتراض ارکستر را ترک کنم.» واکنشی که انتظامی می‌گوید باعث اخراج‌ او از کادر آموزشی هنرستان و دانشکده‌ی موسیقی شده؛ و به نوعی می‌توان گفت ناخواسته مسیر زندگی او را تغییر داده است. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته