آقای قرن بیستم/نگاهی به فیلم مستند «من اکبر اعتماد، اتم میشکنم»
این روزها که با خروج آمریکا از برنامه جامع مذاکرات هستهای، تصمیمگیری درباره سرنوشت و آینده برنامه اتمی به دشوارترین و در حقیقت به حساسترین بخش خود نزدیک شده، تماشای مستندی درباره اکبر اعتماد، پایهگذار سازمان انرژی اتمی حس و حال ویژهای دارد. مردی که او را پدرِ دانش هستهای در ایران میدانند و ثبت پیشبینی عجیب او درباره سرانجام این مذاکرات فرساینده و طولانیمدت، برگ برنده مستند مورد بحث به حساب میآید: «در یک جمله بگویم مذاکرات [هستهای] ایران و کشورهای غربی به نتیجه نخواهد رسید. اگر هم رسید من به شما میگویم به ضرر ایران خواهد بود.»
البته اکبر اعتماد در همین فیلم به تلاشهای سازمان تحت اختیار خود برای گسترش و تکمیل تحقیقات هستهای هم اشاره کرده و گفته شاه سابق، ایران را «قدرت بزرگ خاورمیانه» میدانست ولی معتقد بود اگر در آینده، تعادل قدرت نظامی در منطقه به هم بخورد، از سالها قبل باید برای این مشکلْ چاره اندیشید. او در ادامه میگوید به همین دلیل بی آن که ایدههای ذهنیاش را با کسی در میان بگذارد به فعالیتهای علمی و تحقیقاتی سرعت بخشیده و از همه کارشناسان مربوطه دعوت کرده تا با همکاری همدیگر مقدمات انجام کارهای بزرگتری را فراهم کنند. متن کامل را در ادامهی مطلب بخوانید.
بعدازظهر روز یکشنبه بیست و چهارم تیرماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، شاهد نمایش و سپس نقد و بررسی فیلم مستند «مادرم، ایل من» بود.
بعدازظهر روز یکشنبه هفدهم تیرماه ابتدا مستند «عشق شمعدانیها» ساختهی میلاد محمدی به نمایش درآمد و سپس جلسهی نقد و بررسی این فیلم با حضور مازیار فکریارشاد برگزار شد.
در یکی از بخشهای پایانی تورانخانم بانو میرهادی که در فیلم با برشهایی از عبور باشکوه او از آستانه و مرز هشتاد و پنج سالگی روبهرو هستیم میگوید هیچوقت چیزهایی که مادرش در کودکی به او گفته را فراموش نمیکند؛ و برای اثبات این موضوع، شعری آلمانی را زمزمه میکند که دستکم هفت دهه قبل، از زبان مادرِ ژرمنتبار خود شنیده است: «اگر من گنجشک بودم پرواز میکردم/ دور دنیا میچرخیدم/ و سعی میکردم همهجا را ببینم/ حالا که من گنجشک نیستم/ سعی میکنم دنیا را در خانه پیدا کنم...» اشاره به این نکته بهظاهر ساده، بیش از آن که بر حضور موثر «یک خانواده با نگاهی ویژه» تاکید داشته باشد، نمایشگر تاثیر و اهمیت «آموزش» آنهم در روزگار شیرین کودکی است. دوران عجیبی که خمیره و ذات اصلی آدمها را شکل میدهد؛ و مستند تورانخانم در لایههای پنهان خود نشان میدهد بخش عمدهای از مشکلاتی که جامعه ما امروز با آن دست و پنجه نرم میکند (رفتارهای ناهنجار، رانندگیهای اشتباه و در بسیاری مواردْ غیر اصولی، مصرف بیرویه انرژی، تخریب گسترده منابع ملی، طبیعی و تاریخی، حیوانآزاری، قانونگریزی و...) حاصل بیتوجهی به این امر مهم در سالها و دهههای گذشته است. متن کامل را در
بعد از ظهر روز یکشنبه دهم تیرماه ابتدا مستند « وقایع خانه سینما» (ساختهی پگاه آهنگرانی) در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نمایش درآمد و سپس این فیلم با حضور نیما عباسپور مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
عنوان «نسیه و نقد» که همکار عزیزمان خسرو دهقان برای مجموعه نقدهای سینمایی و در حقیقت برای نخستین کتاب خود انتخاب کرده، بیش از آن که یک شوخی در زمینه ادبیات سینمایی یا مثلاً بازی با کلمات رایج در میدان اقتصاد و بازار تجارت باشد، ظاهراً از یک بیت شعر حافظ برآمده است. شعری که احتمالاً به همین منظور هم در ابتدای کتاب به آن اشاره شده است: «چنین حکایت از اردیبهشت میگوید/ نه عارف است که نسیه خرید و نقد بهشت» البته شهریار توکلی (ناشر کتاب) نیز در بخشی از یادداشت مقدمه، عنوان کتاب را «اشاره به اشتغال حرفهایِ مولف» دانسته (صفحه 11) اما نکته اینجاست که نه تعبیر اقتصادیِ ناشر و نه مفهوم مورد نظر حافظ، ارتباط چندانی با مقوله «نقد» سینما و البته شوخی مکمل آن با کلمه «نسیه» ندارند؛ و از این زاویه به نظر میرسد تاکید بر شعر مورد بحث– آنهم در ابتدای کتاب– بیشتر از آن که اشاره دقیقی به وجه تسمیه آن باشد تکمیلکننده شوخطبعی و روحیه طنازانه خسرو دهقان به عنوان یک منتقد سرسخت، جدی و پرسابقه است. متن کامل را در
بعدازظهر روز یکشنبه سوم تیرماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، میزبان نمایش و سپس نقد و بررسی فیلم «در جستوجوی خانهی خورشید» ساختهی مهدی باقری بود.
این وبلاگ تلاش ناچیزیست برای انتشار نوشتههایی دربارهي سینما، تلویزیون و ادبیات.