پشت صحنه‌ی فیلم پازلی‌هانویسنده و کارگردان: مهدی گنجی. بر اساس طرحی از: رضا بهرامی‌نژاد. با حضور: حمیدرضا قادری، مصطفی لطفی، حسین آریان، محمدحسین محسنی، شاهین طبری، آرش برهمند و بابک حیدری. تدوین‌گر: اسماعیل منصف. تصویربرداران: محمدرضا جهان‌پناه، مهدی گنجی. طراحی و ترکیب صدا: امیرحسین قاسمی. آهنگ‌ساز: بابک میرزاخانی. مشاور پروژه: رخشان بنی‌اعتماد. تهیه‌کننده: مجتبی میرتهماسب.


پازلی‌ها را می‌توان نزدیک‌ترین فیلم به ایده‌ی مرکزی مجموعه‌ی «کارستان» دانست. فیلمی درباره‌ی شکل‌گیری و موفقیتِ ایده‌ی کارآفرینی در میان نسل جوان (آن‌هم نسل جوانِ دور از پایتخت) که شاید خیلی‌هایشان به جای «پشت میز نشینی» و برخورداری از «رفاه» نسبی و «امنیت شغلی» که معمولاً با دریافت یک حقوق ثابت به دست می‌آید، ایده‌ی چندانی برای کار کردن و گسترش آن به نفع دیگران نداشته باشند؛ و این دقیقاً همان چیزی‌ست که یکی از قهرمانان این فیلم تلاش می‌کند تا در دیداری کوتاه با نامزد و شریک آینده‌ی زندگی خود، به صورت خلاصه برای او توضیح دهد.
این مستند درباره‌ی نحوه‌ی شکل‌گیری، گسترش، هزینه و بازاریابیِ [البته کم‌وبیش ناامیدانه] برای یک اپلیکیشنِ وطنی‌ با تولیدی کاملاً بومی‌ست. اپلیکیشنی به‌نام «پازلی» که در ابتدای فیلم و به صورت خلاصه تحت عنوان «نرم‌افزارسازِ آن‌لاینِ موبایل» معرفی می‌شود و همان‌طور که در تبلیغ مجازی آن هم گفته می‌شود «با استفاده از آن حتی بدون برخورداری از دانش برنامه‌نویسی هم می‌توان اپلیکیشن ساخت.» در حقیقت این فیلم با اشاره به مساله‌ی شرکت‌ها و سازمان‌های دانش‌بنیان– که در کشور ما بسیار جوان و حتی می‌توان گفت هنوز به صورت کامل تجربه‌نشده است– می‌کوشد یک گروه چهار نفره از دانشجویان دانشگاه صنعتی بیرجند را سرمشق و الگوی بخش عمده‌ای از جوانان امروز قرار دهد. کسانی که شاخک‌های اقتصادی‌شان متوجه گردش مالیِ تقریباً هشت هزار میلیارد تومانی در صنعت تجارت الکترونیک شده‌؛ و به همین خاطر قصد دارند هر طور شده به درون «اِلِکامپ» (نمایشگاه الکترونیک، کامپیوتر و تجارت الکترونیک) راهی بیابند.
پوستر فیلم پازلی‌هاپازلی‌ها در ماه‌های انتهاییِ پیش از راه‌اندازی اپلیکیشنِ مورد بحث تصویربرداری شده؛ و این نکته جدا از اشاره به مناسب‌ترین موقعیت برای حضور دوربین (بخوانید: ثبت ماجرا در بهترین زمان ممکن) از هوشمندی و تیزبینیِ فیلم‌سازی خبر می‌دهد که مسیر حرکت و موفقیت جوانان خوش‌ذوق بیرجند را به خوبی رصد کرده و به نمایش گذاشته است. جوانانی که قابلیت آن را دارند تا در سال‌های آینده و هم‌زمان با توسعه‌ی زیرساخت‌های مورد نیاز، الگوی افراد بیش‌تری قرار گیرند؛ خصوصاً در شهرها و شهرستان‌های کاملاً دور از پایتخت که البته این روزها به لطف اینترنت و مواهبِ گوشی‌های هوشمند امکان یافته‌اند تا با بیش از نیمی از جمعیت ایران در تماس‌ باشند (در همان تبلیغ ابتدای فیلم گفته می‌شود: «هیچ می‌دانید در ایران بیش از چهل و پنج میلیون گوشیِ هوشمند وجود دارد؟ یعنی بیش‌تر از نصف جمعیت ایران!») به همین دلیل می‌توان گفت پازلی‌ها از این قابلیت برخوردار است که تصویر ایران در میانه‌ی دهه‌ی 1390 و به عنوان یک کشور در حال توسعه را نمایندگی کند. مستندی که به درستی نشان می‌دهد ایده‌های کوچک و به ظاهر غیرعملی هم گاهی می‌توانند کاربردی و قابل اجرا باشند، تنها به شرط این که درست طراحی شده و البته مسیر اجرایشان نیز هموار و منطقی باشد؛ نه خیالی و مبتنی بر رویاپردازی‌های کاذب، غیرمنطقی و احساسی! چنان که در بخشی از همین فیلم، به احتمالِ نود و هشت درصدیِ وقوع شکست در میان بچه‌های بیرجند اشاره می‌شود اما در نهایت و به شهادتِ نوشته‌ی پایان فیلم درمی‌یابیم سرانجام یکی از سرمایه‌گذاران صنعت آی‌تی در ایران، ارزش سهام اپلیکیشن تولید آن‌ها را یک میلیارد تومان برآورده کرده و برای سرمایه‌گذاری در توسعه‌ی پروژه، راه مذاکره با آن‌ها را در پی گرفته است. نرم‌افزاری که ظاهراً در حال حاضر بیش از بیست‌هزار کاربر فعال دارد و برخی از آن‌ها با فروش اپلکیشن‌هایی که ساخته‌اند درآمدهای گاه تا بیش از سه میلیون تومان داشته‌اند. شاید به همین خاطر هم هست که در پایان فیلم، سکانس شیرجه زدن و سپس رها شدن پازلی‌ها در استخر تا این حد آرامش‌بخش و جذاب از کار درآمده است. چنان که می‌توان گفت این نتیجه، بهترین پاسخ برای رها شدن از برزخی‌ست که از مدت‌ها پیش، گروه چهار نفره‌ی آن‌ها را تهدید می‌کرده است. برزخ فلج‌کننده‌ای که در کشور ما و در بازارِ جوان و غیرسنتیِ اقتصاد الکترونیک قادر است رویاهایی نظیر این را حتی تا مرز نابودی هم به پیش براند اما خوش‌بختانه جوانان مبتکر «پازلی» با حمایت نسبی خانواده‌هایشان موفق شده‌اند به سلامت از آن عبور کنند. از این منظر، بخش حضور آن‌ها در زمین «پینت‌بال» جدا از این که می‌تواند فاصله و پاساژ خوبی برای پیوستن به سکانس بعدی باشد نمادین‌ترین بخش فیلم نیز هست. بخشی که در آن به اهمیت ارتباط تیمی اشاره می‌شود و رهبر گروه که خود، رییس هیات‌مدیره‌ی یک شرکت نرم‌افزاری با حدود سیصد کارمند هم هست می‌گوید: «در این بازی، آدمی که کمی حرفه‌ای‌تر است یک فرق کوچک با دیگران دارد؛ و آن این که هرگز از گلوله خوردن نمی‌ترسد.» و نیازی به توضیح بیش‌تر نیست که منظور او از گلوله خوردن، ناامید شدن یا احساس شکست، آن‌هم اندکی پیش از رسیدن به هدف نهایی است. هدفی که به گفته‌ی یکی از گروه پازلی‌ها مثل جرقه‌ای بود در میان چوب‌های خشک: «و ناگهان یک هیجان و امید تازه به جریان افتاد.»
پازلی‌ها در کنار پرده‌برداری از بخشی از ایرانِ مدرنِ امروز، می‌کوشد تا به صورت تلویحی، بازتاب‌دهنده‌ی جایگاه و اهمیت «کار گروهی» باشد؛ و در حقیقت، آشکارا از معرفی شخصیت‌ها به صورت مستقیم چشم‌پوشی کرده است. به همین خاطر در پایان فیلم، آن‌چه که از محمدحسین، مصطفی، حمید و حسین (به‌عنوان سازندگان اپلیکیشن «پازلی») در ذهن مخاطب باقی می‌ماند موفقیت‌شان در انجام و اجرای این طرح بلندپروازانه و جاه‌طلبانه است؛ نه نام حقیقی آن‌ها (که البته در تیتراژ آمده است.) نام‌هایی که به جای ثبت در پلاک اختراع، در پیکسل‌های «نرم‌افزارسازِ آن‌لاینِ موبایل» تنیده شده‌اند و خوش‌بختانه این فیلم نشان می‌دهد هر روز با هر کلیک، بیش‌تر‌ از روز گذشته تکثیر می‌شوند؛ تکثیری به وسعت ایران.

نمایی از فیلم پازلی‌ها ساخته‌ی مهدی گنجی
مرتبط 1: پیوند به همین نوشته در سایت ماهنامه‌ی سینمایی فیلم

مرتبط 2: پیوند به همین نوشته در سایت کارستان