هدرمندی و نفرین منابع/ نگاهی به فیلم «مادر زمین» ساخته‌ی مهناز افضلی

ادموند لمپکز در نمایی از فیلم مادر زمین

«زمین، حرف نمی‌زند؛ ولی اگر می‌شد صدایش را شنید، تا حالا فریادش به آسمان رسیده بود!» این، چکیده‌ی تمام حرف‌های هایده شیرزادی، شخصیت اصلی مادر زمین تازه‌ترین فیلم مهناز افضلی‌ست. شیرزنی از خطه‌ی کرمانشاه که می‌گوید خود را از موهبتِ مادر شدن محروم کرده تا دست‌کم در زادگاهش، مادر زمین باشد؛ جلوی آلوده و بیمار شدن‌ او را بگیرد، از فلج شدن نجاتش بدهد و کاری کند تا نفرین‌اش دامن‌‌ ما– ساکنان بی‌رحم و بی‌خیال این کُره‌ی در حال نابودی– را نگیرد. اهمیت کار او زمانی مشخص می‌شود که بدانیم در پایتخت و سایر شهرهای بزرگ کشور، در هر دقیقه بیش از پنج تُن، و روزانه بیش از پنجاه هزار تُن زباله تولید می‌شود! چیزی نزدیک به دو برابر سرانه‌ی جهانی که با وضعیت بغرنج ایران (از نظر خشک‌سالی و مشکلات زیست‌محیطی)‌ می‌توان گفت این خبر، هشداری بر آغاز یک بحران کاملاً جدی‌ست. بحرانی که بی‌توجهی به آن می‌تواند واکنش خشم‌آلود زمین نسبت به ساکنان این بخش از کُره‌ی خاکی را به همراه داشته باشد. متن کامل این نوشته که در سایت ماهنامه‌ی سینمایی فیلم منتشر شده را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

از بچه‌های بیرجند/نگاهی به فیلم مستند «پازلی‌ها» ساخته مهدی گنجی

پشت صحنه‌ی فیلم پازلی‌هاپازلی‌ها را می‌توان نزدیک‌ترین فیلم به ایده‌ی مرکزی مجموعه‌ی «کارستان» دانست. فیلمی درباره‌ی شکل‌گیری و موفقیتِ ایده‌ی کارآفرینی در میان نسل جوان (آن‌هم نسل جوانِ دور از پایتخت) که شاید خیلی‌هایشان به جای «پشت میز نشینی» و برخورداری از «رفاه» نسبی و «امنیت شغلی» که معمولاً با دریافت یک حقوق ثابت به دست می‌آید، ایده‌ی چندانی برای کار کردن و گسترش آن به نفع دیگران نداشته باشند؛ و این دقیقاً همان چیزی‌ست که یکی از قهرمانان این فیلم تلاش می‌کند تا در دیداری کوتاه با نامزد و شریک آینده‌ی زندگی خود، به صورت خلاصه برای او توضیح دهد.
این بخشی از یادداشتی‌ست که درباره‌ی مستند پازلی‌ها (مهدی گنجی) نوشته‌ام. متن کامل در ادامه‌ی مطلب در دسترس قرار دارد.

ادامه نوشته

ریشه در خاک/ نگاهی به فیلم مستند «بنیان‌گذار محک»

سعیده قدس در نمایی از مستند بنیان‌گذار محکاگر پرداختن به زندگی و نحوه‌ی فعالیت کارآفرینان موفق را مهم‌ترین اصل برای قرار گرفتن در مجموعه‌ی مستند «کارستان» بدانیم باید پذیرفت بنیان‌گذار محک متفاوت‌ترین فیلم در این مجموعه‌ی فعلاً شش قسمتی‌ست. این تفاوت حتی از انتخاب عنوان فیلم آشکار می‌شود که برخلاف نمونه‌های مشابه، نه تنها هیچ تلاشی برای ایجاد کنجکاوی در ذهن مخاطب ندارد بلکه برخلاف رسم معمول و به صورت مستقیم، سوژه‌ی اصلی خود را هدف قرار داده است: بنیان‌گذار موسسه‌ی حمایت از کودکان سرطانی؛ یا با عنوان اختصاری آن «محک». این فیلم حتی در مسیر اشاره به نحوه‌ی کارآفرینی و میزان یا کیفیت آن نیز متفاوت عمل می‌کند و بدون نزدیک شدن به برخی جزییات– که تازه پس از تماشای فیلم، کنجکاوی‌برانگیزتر هم جلوه می‌کند– به‌ راحتی از روی آن‌ها می‌پرد و سعیده قدس را بیش‌تر به‌عنوان یک زن موفق (در عرصه‌ی اجتماع) معرفی می‌کند؛ تا مثلاً یک کار‌آفرین نمونه (در سطح کشور). نکته‌ی بسیار مهمی که باید اشاره کرد این مستند اصلاً و اساساً بر پایه‌ی آن شکل گرفته است. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

از تاریکی به نور/ نگاهی به فیلم مستند «پنبه تا آتش» (بهرام عظیم‌پور)

پوستر فیلم پنبه تا آتشداستان‌های مربوط به زندگی‌های پر فراز و نشیب، و شرح موفقیت‌هایی که معمولاً از فقر در کفِ خیابان تا عالی‌ترین موقعیت‌های اجتماعی، ثروت و توانمندی را در بر می‌گیرند، همیشه در طول تاریخْ جذاب، نظرگیر و درخشان بوده‌اند. حالا می‌خواهد این داستان‌ها فراز هیجان‌انگیزی از یک کتاب‌ روان‌شناسی، برشی از یک رُمان عامه‌پسند یا حتی مثل زندگی چارلی چاپلین، تصویری باورنکردنی از آن‌روی سکه‌ی شانس باشد. مهم، عبور خیال‌انگیز اما دشوار و رازآلودِ قهرمانِ ماجرا از پیچ و خم‌های سرنوشت، و رسیدن و قدم گذاشتن به سرزمینِ رستگاری است. مسیر پُرسنگلاخی که حتی اگر وجه عمیقاً فانتزیِ زندگی را هم نادیده بگیریم، در برخی موارد، بیش‌تر شبیه رویاست تا واقعیت!رویایی که در مستند پنبه تا آتش (بهرام عظیم‌پور) همشاگردیِ مصطفی چمران در مدرسه‌ی انتصاریه‌ی عودلاجان را از دستفروشی در شهرستان‌ها و لحاف‌دوزی در راسته‌ی بازار تا پیوستن به خانواده‌ی صنعت آهن و فولاد کشور همراهی می‌کند. یا به عبارتی دیگر، از انبار کردن پنبه‌ها و عرضه‌ی مستقیم لحاف‌ها در مغازه‌ی شخصیِ خود تا تصمیم به تغییر شغل و سپس چرخشی ناگهانی به سوی فروش آهن. متن کامل این یادداشت را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته