در آغوش پلكها
1

2

3

4

5

زماني كه اين شماره به دستم رسيد يكي از اولين دفعههايي بود كه براي مرخصي به خانه برگشته بودم. وقتي آن شماره را از توي پاكت درآوردم متوجه شدم گوشه جلد آن پاره شده؛ و براي من كه در تمام اين سالها حفظ جلد مجله، همپاي آرشيو ماهانه و سالانه آن اهميت داشته، اين يك «ضد حال» تمام عيار بود. مطمئنم و حاضرم شرط ببندم اين تنها شماره 100 با جلد پاره است كه براي يكي از مشتركان مجله ارسال شده! ميگوييد نه؟ از خوانندهها بپرسيد.
6

7

8

9


10– اي كاش ميشد تقدم و تاخر اين نوشته را ناديده گرفت و انتخاب دهم را در صدر فهرست گذاشت. به نظرم عكسي كه روي جلد شماره 433 به چاپ رسيده يكي از بهترين طرحهاي ماهنامه «فيلم» در سي سال گذشته، و انتخاب اول من در اين نظرخواهيست. آميزهاي از سادگي، جذابيت و قدرت اجرا كه در كنار ايده ناب، انتخاب هوشمندانه رنگها و نحوه جايگيري تيترها آن را به بهترين گزينه براي بازخواني سه دهه مجله «فيلم» تبديل كرده است. به راحتي ميتوان اين شمارة مجله را در دست گرفت، توي حياط، كنار حوض، زير سايه نشست و اين شعر منسوب به سهراب سپهري را زمزمه كرد: «زندگي جيره مختصريست... مثل يك فنجان چاي... و كنارش عشق است... مثل يك حبه قند.»
+ نوشته شده در یکشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۱ ساعت توسط امید نجوان
|