هفتهی فیلم مستند 57
هفتهی فیلم مستند 57 هم مثل همهی هفتهی فیلمهای قبلی (در سالهای دور و نزدیک) به پایان رسید و به یک خاطره تبدیل شد. پیش از این و در یادداشتی که به سفارش دوست عزیزم فرامرز روشنایی برای انتشار در سایت پیام نو نوشته بودم تاکید کرده بودم که سینمای داستانی امروز ما با تمام یال و کوپال، چرخهی ظاهراً اقتصادی و گسترهی توزیعی که دارد، در بسیاری از موارد (از جمله کیفیت فنی و هنری) حتی به گرد پای فیلمهای مستند هم نمیرسد. حالا و پس از تماشای نزدیک به نیمی از فیلمهای هفتهی فیلم 57 دریافتهام که اگر مسئولان و متولیان مربوطه به جای بها دادن بیش از حد به سینمای داستانگو (سینمایی که متاسفانه در بعضی موارد حتی در روایت یک داستان نیمخطی هم الکن و ناتوان است) به سینمای مستند بها داده بودند دیگر نیازی نبود برای بیدار کردن فیلمسازان سینمای بدنه و ستون و پنجره (یا هر اسم دیگری که دوست دارید روی آن بگذارید!) منتظر اکران– گیرم نیمبند– فیلمهای خارجی باشیم تا تواناییهای سینماگران آنسوی آب را به رخ آنها بکشیم! قضیه خیلی ساده است. درست مثل سرمایهگذاری بیهدف و شکستخورده (اما حیثیتی) بر فوتبال و بازیکنان کهکشانیاش؛ بهجای توجه به والیبال، کُشتی و سایر رشتههای ورزشی که متاسفانه در سایهی مستطیل سبز قرار گرفتهاند.
در هفتهیی که گذشت بعضی فیلمها را دوباره و بعضی دیگر را سهباره دیدم و از آنجا که به سفارش انجمن مستندسازان سینمای ایران سرگرم تهیهی گزارش دیدار و گفتوگو با سازندگان فیلمهای شرکتکننده بودم تماشای بقیهی فیلمها را موکول کردم به شاید وقتی دیگر. به غیر از روز اول و آخر هفتهی فیلم که به دلیل عدم حضور و بیرغبتی سازندگان برخی فیلمها جلسهی دیدار با آنها برگزار نشد خوشبختانه در سایر روزها برنامهی رویارویی مستندسازان و مخاطبان خود– باز هم باید بگویم نصفه و نیمه!– برقرار بود. به این ترتیب گزارش دومین روز هفتهی فیلم را میتوانید از اینجا، گزارش روز سوم را از اینجا، گزارش روز چهارم را از اینجا، گزارش روز پنجم را از اینجا و گزارش ششمین و آخرین جلسه را میتوانید از اینجا بخوانید. باقی بقایتان.
این وبلاگ تلاش ناچیزیست برای انتشار نوشتههایی دربارهي سینما، تلویزیون و ادبیات.