چند هفته ای از آخرین پست این وبلاگ می گذرد. مهم ترین دلیل این غیبت چند هفته ای، کار فشرده و طولانی مدت بود و ... کمی هم دل زدگی از وب نویسی؛ یعنی همان چیزی که باعث شد دوستان عزیزم مهرزاد دانش و رامتین شهبازی کافه هایشان را تعطیل کنند و نیما حسنی نسب مثل خیلی دیگر از دوستان ، پرچم وبلاگش را به حالت نیمه تعطیل درآورد!
و این فقط مختص این دوستان نبود [ و نیست] چنان که در طول این مدت خیلی دیگر از بلاگرها هم حال و روز خوشی برای وب نویسی نداشتند که من هم مثل خیلی از شما دلیلش را نمی دانم.
به هر حال همه این ها را گفتم که بگویم دوباره برگشته ام. برگشته ام تا گرد و غبار چند هفته ای این صفحات دلی – و بهتر بگویم ؛ حسی – را از فضای این وبلاگ پاک کنم. بنابراین اگر بگویم دیدگاه ها و انتقادهای شما مرا دلگرم خواهد کرد سخن به گزافه نگفته ام. بفرمایید تو... دم در بد است!