مدت‌هاست به اين نتيجه رسيده‌ام كه در كشور ما و درباره‌ی كيفيت تصويری فيلم‌ها تعريف واحدی وجود ندارد و اين كلمه می‌تواند به تعداد آدم‌ها از معنی متفاوتی برخوردار باشد. بعضی‌ها همين كه تصوير، صاف و شفاف (يا به‌عبارتی من‌درآوردی، آينه!) باشد برای‌شان كافی است. بعضی ديگر پای وی‌سی‌دی‌های چهارخانه‌دار و تصاوير فشرده‌‌‌شده می‌نشينند (تازه‌ترين نمونه‌اش همين نسخه‌هايی است كه به‌تازگی از فيلم دعوت توزيع شده) و مي‌گويند: «عجب كيفيتی!» و بعضی ديگر وقتی تصوير نسبتاً قابل‌قبول اين فيلم‌ها را با كانال‌های تنظيم‌نشده‌ و خراب تلويزيون‌های خود مقايسه می‌كنند دل‌شان غنج می‌زند و حتماً از خوش‌حالی بال هم در می‌آورند. در بعضی از اين موارد، سايه‌‌ی آدم‌های توی تصوير از خود آن‌ها پررنگ‌تر است و حدقه‌‌ي چشم‌هايشان به سفيدی می‌زند. و تازه اين‌ها مال تلويزيون‌هايی است كه در مركز، موفق به دريافت تصوير می‌شوند. در شهرستان‌ها كه وضع از اين‌هم بدتر است. عيد امسال كه برای سفر به يكي از شهر‌های اطراف اصفهان رفته بودم متوجه شدم سيگنال‌های برخی شبكه‌ها با همان كيفيتی كه در تهران قابل دسترسند قابل دريافت و تنظيم نيست و هر وقت بارندگی می‌شود، دريافت تصاوير، ساعت‌ها ناممكن می‌شود!
در چنين وضعيتی مقايسه‌ نسخه‌های ويدئويی فيلم‌های ايرانی (كه به‌صورت رسمی در كشور ما توزيع شده و مي‌شود) با دی‌وی‌دی‌های اروپايی و آمريكايی كه به همه‌جای دنيا قاچاق می‌شود بيهوده و اتلاف وقت است. درست در زمانی كه سردمداران كمپانی‌هاي مهم و معتبر توزيع دی‌وی‌دی در سراسر دنيا برای رقابت با هم‌ديگر به طراحی «منو»‌های متنوع و پربار و افزايش كيفيت بصری فيلم‌ها و طراحی باندهای شفاف و تاثيرگذار صدا (برای توزيع در سينماهای خانگی) روی آورده‌اند، تنها هنر موسسات ويدئورسانه در كشور ما توزيع دوباره‌ فيلم‌هايی است كه پيش از اين توسط موسسه‌های ديگر منتشر شده‌اند؛ آن‌هم بدون ارتقای كيفيت، اضافه‌كردن ضمايم و چيزهايی از اين قبيل. برای آسيب‌شناسی چنين موضوعی می‌توان مقاله‌ها نوشت و از اشتباهات فاحش در ترجمه و تلفظ اسامی خارجی روی فيلم‌ها گرفته تا اشكلات نرم‌افزاری كه در اجرا با آن روبه‌رو هستند صفحه‌ها قلمي كرد (اين اواخر كه داشتم دی وی‌دی فيلم سگ‌كشی را مي‌ديدم وقتي به بخش «قسمت‌های ويژه» رسيدم با اين پيام مواجه شدم كه: برای تماشای قسمت‌های ويژه لطفاً ديسك 2 را داخل دستگاه بگذاريد!) و تازه، كيفيت خود فيلم‌ها و صدايشان كه از اين هم بدتر است. برای دی‌وی‌دی همين سگ‌كشی مثل دی‌وی‌دی‌ خانه‌خلوت و هنرپيشه و آژانس شيشه‌ای و...خيلی فيلم‌های ديگر كه می‌توان اسم‌شان را پشت سر هم رديف كرد، از ضعيف‌ترين و خش‌دارترين كپی موجود استفاده شده و صداها متاسفانه اغلب غيرقابل شنيدن‌اند. و اين در حالی است كه با اضافه‌كردن مرحله بازسازي فیلم‌ها (كه خوش‌بختانه نمايي از فيلم اقليما به كارگرداني محمدمهدي عسگرپورامكاناتش در كشور ما موجود است) و طراحی واجرای دقيق دی‌وی‌دی (به مفهوم دقيق كلمه) می‌توان صدها فرصت شغلی ايجاد كرد كه خود به خود در كاهش نرخ تورم نيز موثر خواهد بود.
برای جمع‌بندی موضوع بد نيست به گفت‌وگويی كه چندی پيش ميان يكی از توزيع‌كنندگان همين فيلم‌ها و مشتری‌اش در گرفته بود اشاره كنم. خريدار در حالی كه داشت به عكس‌های روی جلد فيلم نگاه می‌كرد پرسيد: «كيفيتش چطوره؟» و پاسخ شنيد كه: «از خود فيلم هم بهتره!»


اول اين‌ كه: يادداشت فوق در شماره 393 ماهنامه‌ سينمايی فيلم به چاپ رسيده است.
دوم اين كه: عكسی كه همراه با اين نوشته می‌بینید تصوير يكی از فيلم‌های ايرانی است كه از روی نسخه‌ وی‌سی‌دی آن ضبط شده. همان‌طور كه می‌بينيد از بس كيفيت اين فيلم «آينه» است اسم كارگردان آن ديده نمی‌شود!
يك راهنمايی می‌كنم: اسم فيلم اقليماست؛ اسم كارگردانش را خودتان حدس بزنيد!