زندگی زیر سایهی جنگ/گزارشی از نمایش فیلم «زنانی با گوشوارههای باروتی»
بعدازظهر روز یکشنبه سی و یکم تیرماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، شاهد نمایش و سپس نقد و بررسی مستند «زنانی با گوشوارههای باروتی» به کارگردانی رضا فرهمند بود.
گفتنی است استقبال تماشاگران و مخاطبان سینمای مستند از این اثر تحسین شده به حدی بود که هر دو سالن با ظرفیت کامل اقدام به نمایش این فیلم کردند.
در ابتدای جلسهی نقد و بررسی، رضا فرهمند در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان، مجری برنامه و مسئول جلسههای نمایش فیلم دربارهی نحوهی ساخته شدن این فیلم گفت: «این نخستینبار بود که تصمیم گرفته بودم در عراق فیلم بسازم و با هماهنگی تهیهکنندهی فیلم (مرتضی شعبانی) قرار بود اگر به سوژهای برخورد کردم که جذاب بود آن را بسازم.»
وی که در این فیلم به برشهایی از فعالیت یک زن خبرنگار در جریان نبرد سربازان عراقی با نیروهای داعش پرداخته گفت: «با توجه به این که تعدادی از فیلمهای قبلیام را دربارهی موضوعهای مربوط به زنان ساخته بودم تصمیم داشتم همین مسیر را ادامه دهم و در این فیلم هم به چنین موضوعهایی بپردازم. البته میدانستم که در عراق، صحبت کردن با زنها مشکلات و دشواریهای خاص خود را دارد. با این وجود وقتی برای تحقیقات اولیه به این کشور رفته بودم با خبرنگاری بهنام «نور الحلی» برخورد کردم و تصمیم گرفتم در این فیلم به عملکرد او در بطن جنگ با داعش بپردازم.»
فرهمند افزود: «زمانی که ایشان را ملاقات کردم، تابوی صحبت کردن با زنهای عراقی شکسته شد و ما خیلی زود موفق شدیم برای همکاری در ساخت این فیلم به نتیجه برسیم.»
بخش بعدی جلسه به صحبتهای منتقد مهمان برنامه اختصاص داشت. در این بخش امید نجوان با اشاره به برخی تفاوتهای موجود در نسخههایی از این فیلم که سال گذشته پیش و پس از جشنوارهی سینماحقیقت به نمایش درآمد گفت: «فیلم «زنانی با گوشوارههای باروتی» مخاطب را با تصویرهای کمتر دیده شدهای از جنگ آشنا میسازد. تصویرهایی که به طور حتم برای تماشاگران ناآشنا با مقولهی جنگ، مهیب و هولناک به نظر خواهد رسید.»
وی در پاسخ به نکتهی مطرح شده از سوی ناصر صفاریان مبنی بر پراکندگی موجود در روایت فیلم از آدمهای حاضر در جنگ و همچنین شخصیت محوری فیلم گفت: «اساس این مستند بر مبنای مشاهدهگری بنا شده و طبعاً قرار نبوده ابتدا داعش یا خصوصیات آن معرفی و سپس ماجرای فیلم روایت شود. در حقیقت مخاطب از طریق خبرنگاری که شخصیت اصلی فیلم به حساب میآید به میانه نبرد نیروهای نظامی عراق و داعش پرتاب میشود؛ و از این طریق بیواسطه با جنگ روبهرو میشود.»
نجوان سپس گفت: «متاسفانه در این فیلم، شخصیت خبرنگار به خوبی مورد پرداخت قرار نگرفته و فیلمساز برای پاسخ به پرسشهای ذهنی تماشاگر دربارهی او کمترین تلاشی نکرده است. به عنوان مثال معلوم نیست او برای کدام شبکهی تلویزیونی کار میکند و اصلاً به چه بهایی حاضر شده در یکقدمی خط مقدم نبرد با داعش حاضر شود. البته این نکته در سطحی وسیعتر به سازندگان فیلم هم تعمیمپذیر است و همین پرسش (دربارهی بهای حضور در مرز خطر) را از آنها نیز میتوان پرسید. به شکلی که به نظر میرسد در طول ساخت فیلم، شخصیت محوری و گروه سازندهی این فیلم، سرنوشت مشابهی پیدا کرده و وجوه یکسانی یافتهاند.»
رضا فرهمند در پاسخ به این نکته گفت: «پرداختن به زندگی شخصی و حرفهای این خبرنگار میتوانست فیلم را به یک مستند پرتره دربارهی او تبدیل کند؛ و این در حالی است که من اصلاً دلم نمیخواست چنین کاری انجام دهم. بنابراین تصمیم گرفتم از ساخت یک مستند پرتره دربارهی خانم «نور الحلی» صرفنظر کنم و به جایش او را در قالب دریچهای برای رسیدن به دنیای ذهنی زنهای دیگر به نمایش بگذارم. زنهایی که شاید فیلم به عمق زندگی آنها وارد نشود اما تماشاگر را با چهرهی نسبتاً مشخصی از زنان و خانوادههای داعشی آشنا میسازد.»
وی در پاسخ به پرسشی دربارهی دلیل استفاده نکردن از جذابیتهای حرفهی روزنامهنگاری در فیلم خود گفت: «دشواریهای کار شخصیت اصلی این فیلم به عنوان یک خبرنگار چندان برایم اهمیت نداشت. آنچه برایم اهمیت داشت وجوه انسانی این شخصیت و واکنش عاطفی او نسبت به بستگان و وابستگان دشمنانی بود که عمو و برادرش را با بیرحمی به شهادت رسانده بودند.»
وی طرح دیدگاههای همسو با نیروهای داعش را یکی از دستاوردهای فیلم خود دانست و افزود: «در «زنانی با گوشوارههای باروتی» مخاطب فرصت پیدا میکند تا برای نخستینبار با همسران و همچنین برخی قربانیان سربازان داعشی مواجه شود. زنانی که البته فیلم بدون جهتگیری و یکسویهنگری به آنها نزدیک شده است.»
فرهمند سپس در پاسخ به پرسش یکی از تماشاگران دربارهی تناقض موجود در برخی رفتارهای شخصیت محوری فیلم گفت: «قبول دارم که او در برخی لحظات فیلم، رفتارهای متناقضی از خود بروز میدهد. اما برای او به عنوان یک آدم معمولی این حق را قائل هستم. به همین دلیل تا آخرین مراحل آمادهسازی فیلم، برای استفاده از نمایی که او در مواجهه با برخی زنان داعشی به برخورد خشونتآمیز و فیزیکی روی میآورد تردید داشتم.»
فرهمند سپس در پاسخ به نکتهی مطرح شده از سوی منتقد مهمان جلسه دربارهی غیبت شخصیت محوری فیلم در سکانس گفتوگو با زنان ایزدی گفت: «در این بخش بعد از نماهای معرف، وارد روایت زنها و پسر نوجوانی میشویم که طرف گفتوگوی او قرار دارند. در زمان تصویربرداری به نظرم رسید این روش برگزاری برای انجام گفتوگو در فیلم میتواند شکل بهتری داشته باشد اما شاید این احساس من اشتباه بوده است. بههرحال هیچ فیلمی بیعیب و نقص و «زنانی با گوشوارههای باروتی» هم از این نکته مستثنی نیست.»
وی همچنین در پاسخ به پرسش یکی از تماشاگران حاضر در سالن دربارهی خطرپذیری حضور در خط مقدم نبرد با داعش
«محافظت از جان» را «یک امر غریزی» دانست و افزود: «وقتی در خطر و یک قدمی مرگ باشی نمیتوانی کسی را پیدا کنی که بگوید جان برایش عزیز نیست. اما نکته اینجاست که ترجیح میدادم به جای فکر کردن به خطرات احتمالی حضور در منطقهی جنگی به چیز دیگری فکر نکنم؛ و جالب این که سایر اعضای سازندهی فیلم هم مخالفتی با این دیدگاه نداشتند و شجاعانه از خطر استقبال میکردند.»
بخش پایانی این جلسهی نقد و بررسی به صحبتهای منتقد مهمان اختصاص داشت. امید نجوان در این بخش، مستند «زنانی با گوشوارههای باروتی» را «تصویر و برشی از زندگی در زیر سایهی جنگ» توصیف کرد و افزود: «این فیلم را میتوان سند تصویری مهم و ارزندهای به حساب آورد که تصویر گوشههایی از نبرد سربازان عراقی و نیروهای داعش در آن به ثبت رسیده است.»
وی «حضور به موقع دوربین در ثبت و ضبط این وقایع تکرارنشدنی» را مهمترین ویژگی مستند مورد بحث برشمرد و گفت: «قدرت سینمای مستند امروز ایران که متاسفانه در بسیاری موارد نادیده گرفته میشود در همین نکته نهفته است. نکتهی به ظاهر سادهای که بار دیگر ثابت میکند سینمای داستانی به هیچ وجه توان و یارای رقابت با سینمای مستند را ندارد.»
نجوان گفت: «گواه این ادعا هم مقایسهی تصویرهای تاثیرگذار و تکاندهندهی این مستند با برخی فیلمهای سینمایی است که به موضوع مقاومت پرداختهاند. فیلمهایی که متاسفانه در بعضی از آنها تصویرهای غیرواقعی و حتی مضحکی از نیروهای داعش ارائه شده است.»