كيشلوفسكي در كادر: فيلم‌سازي حرفه مزخرفي‌ است

 

مقبره كيشلوفسكي در لهستانچند روزي‌ مي‌شود كه سايت كادر به سردبيري سياوش سرمدي آغاز به كار كرده. مطالب اين سايت كه در حقيقت يك پايگاه اطلاع‌رساني مجازي با رويكرد آموزشي‌ست به چند شاخه اصلي (شامل فيلم‌نامه‌نويسي، كارگرداني، تدوين، فيلم‌برداري، جلوه‌هاي ويژه و تجهيزات فني) تقسيم شده كه شامل اخبار، مقاله، گفت‌وگو، فيلم كوتاه و عكس نيز هست. قرار است مطالب و فيلم‌هايي كه هر چند روز يك‌بار روي اين سايت گذاشته مي‌شود با وجود برخورداري از نكات فني، كوتاه و همه‌فهم باشد تا هم براي مخاطب خسته‌كننده نباشد و هم جذابيت عمومي خود را حفظ كند.

چند ماه پيش كه از سوي سردبير سايت دعوت به كار شدم قرار شد براي دست‌گرمي، بخش‌هايي از كتاب كيشلوفسكي به روايت كيشلوفسكي (ويرايش دانوشا استوك) را ترجمه كنم. كتابي كه درباره زندگي و آثار فيلم‌ساز فقيد لهستاني، كريستوف كيشلوفسكي‌ست. آن زمان يادم نبود كه اين كتاب سال‌ها قبل به كوشش حشمت كامراني به فارسي ترجمه شده اما وقتي وسط‌هاي فصل اول بودم كتاب مورد اشاره را (پس از سال‌ها!) در كتابخانه شخصي‌ام پيدا كردم و راستش از شما چه پنهان با خودم فكر كردم ترجمه متني كه سال‌ها قبل به فارسي برگردانده شده ديگر بي معني‌ست! اما كمي كه گذشت مقايسه صفحه‌هاي ترجمه شده‌‌ با متن كتاب مرا به اين فكر انداخت كه چه ايرادي دارد دو ترجمه كم‌وبيش متفاوت از يك متن وجود داشته باشد؟ البته ترجمه استاد كامراني با گذشت بيش از چهارده سال از چاپ نخست كتاب، هنوز هم جذاب و خواندني‌ست. در حقيقت، معدود اشكالاتي هم كه وجود دارد شامل برگردان نامانوس اسم برخي فيلم‌هاست و جا ماندن برخي اطلاعات اشتباه در متن چاپ شده كه جدا از تغيير ناخواسته در زمان وقوع برخي ماجراها، مشخص است كه از حجم زياد متن و فشار كار روزنامه‌نگاري ناشي شده.

در اين‌جا براي ترجمه كيشلوفسكي به روايت كيشلوفسكي از مقدمه مفصل و جامع ويراستار كتاب (خانم دانوشا استوك كه لحن كلي متن و تنظيم فصل‌ها بي‌شك مديون اوست) صرف‌نظر شده و همان‌طور كه گفتم قرار است فصل‌هاي مختلف اين كتاب به صورت بخش‌هاي كوتاه و جذاب و خواندني در سايت گذاشته شود. فعلاً مي‌توانيد پيش‌گفتار كتاب را از اين‌جا و بخشي از فصل اول را از اين‌جا بخوانيد و حالش را ببريد تا... بعد.

عروس، بيست و دو سال بعد

صد و بيست و دومين شماره ماهنامه صنعت سينما كه در نيمه شهريورماه منتشر شده اختصاص دارد به يك پرونده جذاب و خواندني درباره نخستين فيلم‌هاي بلند و سينمايي كارگردان‌هاي كشورمان. در اين پرونده، جدا از مرور هفتصد فيلم اول تاريخ سينماي ايران و ديدگاه صد نفر از كارگردان‌ها درباره فيلم‌هاي اول‌شان، برترين‌ فيلم‌هاي اول نيز به انتخاب يك‌صد و پنجاه منتقد و نويسنده سينمايي كشور معرفي شده است. در اين نظرخواهي، انتخاب‌هاي من (البته بدون ترتيب) عبارت بود از: خشت و آينه (ابراهيم گلستان)، آرامش در حضور ديگران (ناصر تقوايي)، حسن كچل (مرحوم علي حاتمي)، رگبار (بهرام بيضايي)، طلسم (داريوش فرهنگ)، پرده آخر (واروژ كريم مسيحي)، عروس (بهروز افخمي)، آدم برفي (داود ميرباقري)، كودك و سرباز (سيدرضا ميركريمي) و رقص در غبار (اصغر فرهادي).
 و ده فيلم برگزيده‌اي كه سرانجام به صدر اين فهرست راه يافت عبارت بودند از: آرامش در حضور ديگران (ناصر تقوايي)، پرده آخر (واروژ كريم‌مسيحي)، رگبار (بهرام بيضايي)، خشت و آينه (ابراهيم گلستان)، بوتيك (حميد نعمت‌الله)، بادكنك سفيد (جعفر پناهي)، ماديان (علي ژكان)، تنها دو بار زندگي مي‌كنيم (بهنام بهزادي)، يك اتفاق ساده (سهراب شهيدثالث) و مسافر (عباس كيارستمي).
در اين فهرست،‌ عروس (يكي از فيلم‌هاي مورد انتخاب من) به همراه خداحافظ رفيق (امير نادري) و رقص در غبار (اصغر فرهادي) رتبه سيزدهم جدول را به خود اختصاص داد و با وجود آن‌كه خودم دوست داشتم درباره رقص در غبار مطلب بنويسم، به خواست سردبير مجله قرار شد نقد عروس را جايگزين آن نوشته كنم. فيلمي كه به نظر مي‌رسد در گذر بيش از دو دهه، هنوز هم عنوان‌هايي نظير محبوب، پرفروش و جنجالي را براي خود حفظ كرده و شما مي‌توانيد بازخواني و مرور مجدد بر آن را در ادامه مطلب بخوانيد.

ادامه نوشته