تا پایان، روی صحنه/ واپسین گفتوگو با جعفر والی

با زندهیاد جعفر والی در اوج گرما قرار داشتم؛ در میانهی مردادماه سال 94 و در چشماندازی از عمارت باغ فردوس که حتی برگهای نیمسوختهی درختان خسته هم توان کوچکترین حرکتی نداشتند. اولینبار بود که او را میدیدم اما خوشبختانه آخرینبار نشد. آخرین ملاقاتم با این مرد نحیف و سالخورده زمانی بود که حدود دو ماه بعد به منزلش دعوتم کرد تا به قول خودش دیداری تازه کنیم و من به این بهانه متنی که از گفتوگویمان منتشر شده بود را برایش ببرم. جایی که تمرینهای اولیهی تازهترین نمایش خود را آغاز کرده و با اشتیاق، نظارهگر حرکتهای بازیگرانش بود. متن کامل را در ادامهی مطلب بخوانید.
در مرور و بازخوانی سینمای تاریخ ایران، بی هیچ تردیدی، عنوان «تاثیرگذارترین و جریانسازترین» فیلم، بیش از هر عنوان دیگری، تنها به یک نام گره خورده است: «گاو» به کارگردانی داریوش مهرجویی. فیلمی که اندکی پیش از تولد دوران تازه، مورد حمایت بنیانگذار انقلاب اسلامی قرار گرفت و از آن به یکی از فیلمهای خوب دوران گذشته یاد شد که به تعبیر امام خمینی (ره) آموزنده بود و میانهای با فساد و فحشا نداشت. فیلمی که در گذر از چهار دهه اخیر بارها و بارها مورد تحسین قرار گرفت، بر صدر فهرست برگزیدهها جا خوش کرد، حتی پس از سالها دوباره به پرده سینما راه یافت و مهمتر از همه این که نسخه دیجیتالی و بازسازی شدهاش در بهار گذشته (و در حاشیه جشنواره بینالمللی فیلم فجر) به نمایش درآمد تا تاکیدی باشد بر چرخه کامل و تدوام حیات یک اثر هنری؛ و این، بهانه گفتوگو با استاد جعفر والی است. گفتوگویی که در آستانه روز ملی سینما انجام شد و استاد در آن به تشریح گوشههایی از زندگی هنری خود پرداخت. متن کامل این گفتوگو را میتوانید در ادامه مطلب بخوانید.
این وبلاگ تلاش ناچیزیست برای انتشار نوشتههایی دربارهي سینما، تلویزیون و ادبیات.