محیط‌بانی در قالب مستندسازی/ گزارش نمایش «عروس بوکان» و «محیط‌بان و پلنگ»

پوستر فیلم‌های عروس بوکان و محیط‌بان و پلنگ

در تازه‌ترین برنامه‌ی کانون فیلم خانه سینما که بعدازظهر شنبه شانزدهم آذرماه و با مشارکت انجمن کارگردانان سینمای مستند برگزار شد، ابتدا فیلم‌های «عروس بوکان» (ساخته‌ی نیما عسگری) و «محیط‌بان و پلنگ» (ساخته‌ی مشترک فتح‌الله امیری و نیما عسگری) به نمایش درآمد و سپس جلسه‌ی بررسی این دو مستند با حضور آیدا اژدری، از کارشناسان محیط زیست برگزار شد.
در ابتدای این برنامه که مصطفی شیری اجرای آن را برعهده داشت، نیما عسگری درباره‌ی نحوه‌ی شکل‌گیری ایده‌ی «عروس بوکان» گفت: «این ایده زمانی به ذهنم رسید که دانشجو بودم و سر کلاس پرنده‌شناسی نشسته بودم. وقتی استادم درباره‌ی پرنده‌ای به نام میش‌مرغ صحبت کرد، از چنین موضوعی خوشم آمد؛ خصوصاً وقتی فهمیدم از این گونه‌ی جانوری فقط حدود سی و پنج پرنده باقی مانده.»
وی افزود: «وقتی برای ساخته شدن فیلمی درباره‌ی میش‌مرغ‌ها با دوستم فتح‌الله امیری مشورت کردم او هم از این موضوع استقبال کرد. به همین دلیل با هم‌دیگر به استان کردستان سفر و از منطقه بازدید کردیم و به این ترتیب تولید «عروس بوکان» به جریان افتاد.» متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

بغض فروخفته/ گزارشی از نمایش فیلم «در گرداب انقراض»

پوستر فیلم در گرداب انقراضشامگاه یک‌شنبه 14 مردادماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، شاهد استقبال قابل توجه علاقه‌مندان از نمایش و سپس نقد و بررسی «در گرداب انقراض» به کارگردانی فتح‌الله امیری بود.
در ابتدای این جلسه که با حضور محمدرضا مقدسیان به عنوان منتقد مهمان برگزار شد، امیری در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان، مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم درباره‌ی نحوه‌ی ساخت این فیلم گفت: «همیشه آرزو داشتم درباره‌ی وضعیت یوزپلنگ ایرانی فیلم بسازم اما به دلیل زمان‌بر و پر هزینه بودن چنین پروژه‌ای موفق نمی‌شدم بودجه‌ی ساخت آن را تامین کنم. تا این که دکتر نظامی (پژوهشگر فیلم) سرانجام موفق شد نظر مدیران شرکت هواپیمایی معراج را برای سرمایه‌گذاری روی این پروژه جلب کند؛ و کار به جریان افتاد.»
امیری که در فیلم خود به خطر انقراض یوزپلنگ ایرانی پرداخته افزود: «وجود زیستگاه‌های حیات وحش در وسعتی نزدیک به هفت میلیون هکتار و در هشت استان کشور، اطلاعات نسبتاً ناقص درباره‌ی سوژه‌ی اصلی و نصب ده‌ها دوربین برای ضبط تصویر حیوانات این زیستگاه‌ها، تنها بخشی از دشواری‌های تولید این فیلم بود.» متن کامل گزارش را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

پژواک سیاه و درد مذاب/نگاهی به فیلم «در گرداب انقراض» ساخته‌ی فتح‌الله امیری

نمایی از مستند درگرداب انقراض درباره‌ی یوزپلنگ ایرانیفتح‌الله امیری، چهره‌ی شناخته‌‌شده‌ی مستندهای حیات وحش که پیش از این، در فیلم «اشک سیاه» به وضعیت اسفناک یوزپلنگ ایرانی در پارک ملی کویر پرداخته بود اینک در تازه‌ترین ساخته‌اش «گرداب انقراض» بار دیگر خطر انقراض این یوزپلنگ را در سطحی گسترده‌تر دنبال کرده است. یکی از نادرترین گربه‌سانانِ حیات وحش جهان که کم‌تر از پنجاه سال پیش در چهارمحال بختیاری، داراب، مسجد سلیمان، جنوب ایلام، دوشان تپه‌ی تهران و بسیاری دیگر از بخش‌های کشور ما وجود داشت و متاسفانه امروز تعداد بسیار محدودی از آن، در پهنه‌ای گسترده و دور از هم باقی مانده است. متن کامل را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

گفت‌وگو با فتح‌الله امیری، کارگردان مستند «حیات در رگ‌های سرد»

فتح‌الله امیری، کارگردان مستند «حیات در رگ‌های سرد»فتحالله امیری از سال 83 و پس از کارگردانی فیلم آب را گل نكنيم به ساخت مستندهایی با موضوع محیط زیست و حیات وحش علاقه نشان داد اما حيات وحش ايلام و سپس مستند مهجور زندگي در كسوف (درباره‌ی زندگی خفاشها) نام او را سر زبانها انداخت. امیری تا پیش از حیات در رگهای سرد که آن را میتوان برآیند کارهای قبلی این فیلمساز و نتیجه‌ی درخشش فردی او در توجه به محیط زیستِ زادگاه خود دانست چند فیلم دیگر (از جمله غروب خجير و در جستوجوي پلنگ ايراني) را کارگردانی کرده و تهيهكنندگي مجموعه‌ی مستند خزندگان ايران (به کارگردانی فرخ راستكار و فاطمه اميری) را نیز بر عهده داشته است. امیری این روزها دو مستند دیگر اشک سیاه و در قلمرو دُمعنکبوتی را آماده‌ی نمایش دارد؛ دو فیلمی که حکایت از نگاه نگران او به محیط زیست اطراف خود دارد. گفت‌وگو با او را می‌توانید در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

ادامه نوشته

روایت خاموش دنیای وحش/ نگاهی به مستند «حیات در رگ‌های سرد» ساخته‌ی فتح‌الله امیری

حیات در رگ‌های سرد را می‌توان برآیند و نتیجه‌ی درخشش فردیِ یک مستندساز در توجه به محیط زیستِ زادگاه خود دانست. فیلم‌سازی که در وضعیت فعلیِ تولید و نمایش مستندهای تلویزیونی، موفق شده رخوت و سستی حاکم بر این بخش از صنعت سرگرمی را کنار بزند و به‌جای عافیت‌طلبی (البته در کنار عاقبت‌اندیشی و توجه به عقلِ معاش)‌ با دوربین کنجکاو خود به قلب بیابان ابوغبیر بزند! منطقه‌‌ای در عمق استان محروم و مستضعف ایلام که با وجود منابع طبیعی سرشار و غنی، به‌ندرت تولیدکننده‌ی خبر خاصی بوده اما اینک و پس از تجربه‌های درخشان فتح‌الله امیری به کانونی برای پژوهش‌گران و محققان علوم زیستی تبدیل شده تا هر دَم از آن توقع شگفتی داشته باشند. البته تماشای فیلم‌های غافلگیرکننده‌‌ای نظیر کسوف و حیات وحش ایلام کافی بود تا به درخشش این مستندساز ایلامی ایمان بیاوریم اما حیات در رگ‌های سرد و پس از آن، در جست‌وجوی پلنگ ایرانی نشان می‌دهد نه‌ تنها موفقیت این مستندسازِ هم‌وطن و برابری ساخته‌های او با محصولات جهانی، اتفاقی و از سر ذوق‌زدگی منتقدان (کاشفان واقعی او) نبوده بلکه می‌تواند به جریان خاصی در مستندسازی تبدیل شود که ضمن ارائه‌ی آموزش به علاقه‌مندان این حیطه و ایجاد تغییر در نحوه‌ی نگاه مدیران تلویزیون به مستندسازیِ حیات وحش، عامل تخصیص بودجه‌ی مناسب و کافی برای این نوع فیلم‌ها نیز باشد. نوع جذابی از سینمای مستند که در صورت عرضه به بازارهای جهانی، ضمن رقابت با استانداردهای موجود، قابلیت آن را دارد که آوازه‌ی حیات وحش بی‌نظیر ایران را به طبیعت‌گردهای آن‌سوی مرز رسانده و ضمن عرضه در شبکه‌های تلویزیونی، هزینه‌ی تولید خود را نیز برگرداند.
حیات در رگ‌های سرد زندگی طبیعی جانوارانی را به نمایش می‌گذارد‌ که تصویر بخش عمده‌ای از آن‌ها شاید برای نخستین‌بار در حافظه‌ی دنیای دیجیتال و حتی سینمای مستند به ثبت رسیده باشد. جانورانی که کویرکوه، تنگه‌ی بهرام چوبین، رودخانه‌ی ضیمره و در راس تمام آن‌ها بیابان ابوغبیر را به جولانگاهی برای رفع موانع حیات خود تبدیل کرده‌اند. در میان جانورانِ به‌ظاهر آرام و خون‌سرد این منطقه‌ی پهناور، خزندگانی وجود دارند که به شخصیت‌های مرموز و ترسناک این مستند تبدیل شده‌اند و با نماهای بسته و عمدتاً حیرت‌انگیزی که فیلم‌ساز از چشم و نگاه عمیق آن‌ها گرفته توانایی آن را دارند که به زیر پوست تماشاگران نفوذ کرده و در موقعیت مناسب، حتی آن‌ها را بترسانند! شخصیت‌هایی نظیر افعی شاخ‌دار، دُم‌عنکبوتی، طلحه‌مار، کبرای سیاه، افعی گُرزه و دُم‌جعفری، مار پلنگی و مهم‌تر از همه افعی دُم‌عنکبوتی که اصلاً نقطه‌ی اتکا و محور اطلاعات فیلم به حساب می‌آید. باید پذیرفت تجربه‌های موفق و قبلی سازنده‌ی این فیلم به اضافه‌ی اطلاعات مشهود او از رفتار خزندگان و جانوران ریز و درشت جلوی دوربین باعث شده در حیات در رگ‌های سرد با پخته‌ترین و قابل‌توجه‌ترین ساخته‌ی این فیلم‌ساز جوان روبه‌رو باشیم. فیلمی که در آن، جای‌گیری و موقعیت دوربین مشاهده‌گر، در مناسب‌ترین و شاید حتی بتوان گفت بهترین وضعیت خود قرار دارد (به‌ندرت با نمایی روبه‌رو می‌شویم که با جای‌گیری نامناسب دوربین به هدر رفته باشد) و در این زمینه پردازش صدا و ساخت موسیقیِ افکتیو (در کنار موسیقی ملودیک) بسیار به آن یاری رسانده است.
شاید بتوان گفت تنها نکته‌ای که به مستند حیات... ضربه زده، عدم تمرکز کافی بر سوژه‌ی اصلی (گونه‌ی بوم‌زاد و منحصر به فردِ افعیِ دُم‌عنکبوتی) است که می‌توانست از طریق حذف یا کم‌رنگ کردن حضور سایر خزندگان و جوندگان و حشره‌خواران موجود در فیلم به آن برسد. طیفی از موجودات آب‌زی، خشکی‌زی و دوزیسته که از آگامای ایرانی و سروَزَغی تا وَزَغ سبز و خاردُم و دِکوی پلنگی و دیگران را در بر می‌گیرد اما با تاکید فیلم بر زندگیِ خزندگانِ خون‌سرد این منطقه چندان هماهنگ نیست. البته به تمام این‌ها باید اضافه کرد که غیبت یک طرح دقیق در انسجام بخشیدن به تدوین اثر (به گونه‌ای که بتواند ایده‌ی اصلی آن را به هدف برساند) باعث شده شخصیت مرموز و تاثیرگذار فیلم (افعی دُم‌عنکبوتی) جز در ابتدا و انتهای کار حضور نداشته باشد. خزنده‌‌ی تازه‌کشف‌شده‌ای که تصویر او برای نخستین‌بار در تاریخ طبیعت جهان، در این فیلم ثبت شده تا نشان بدهد با توجه به محدوده‌ی پراکنشِ کم و تقاضای زیاد از سوی باغ‌وحش‌های جهان به حفاظتی جدی و اقدامی عملی از سوی سازمان حفاظت از محیط زیست نیاز دارد.
مواجهه‌ی فیلم مورد بحث و سایر ساخته‌های فتح‌الله امیری با تماشاگران اصیل سینمای مستند احتمالاً باید این نکته را به سازنده‌ی این فیلم‌ها نشان داده باشد که مستندهای حیات وحش با وجود برخورداری از تصویرهای جادویی و غریبی که گاهی می‌تواند حیرت مخاطب را نیز دوچندان کند نیازمند روایتی‌ است که بتواند برشی از داستان زندگی موجودات عمدتاً خاموش و جذاب دنیای وحش را به نمایش بگذارد. روایتی که تجربه‌های پیشین فیلم‌ساز نشان می‌دهد او به خوبی با زیر و بم آن آشناست و شاید بهتر باشد در فیلم بعدی خود دست‌کم با ادبیات جذاب‌تری به استقبال آن برود؛ ادبیاتی از جنس جادوی محیط زیست.


پی‌نوشت: این نوشته یکی از دو نقدی‌ست که به بهانه‌ی برگزاری جشنواره‌ی سینماحقیقت نوشته‌ شده و شما پیوند مستقیم آن را می‌توانید در این‌جا هم بخوانید.