در حاشيهي درخشش «آواز گنجشكها» ي مجيد مجيدي در جشنوارهي فيلم برلين
اكسير سينما
ديروز كه عكس خوشحال و فاتح رضا ناجي را در صفحهي اول اغلب روزنامهها ديدم ياد حرف ابوالفضل جليلي افتادم كه به درستي ميگفت: «سينما هر روز به كام يك نفر است.» (راستي جليلي كجاست و چرا جشنوارهها ديگر او را تحويل نميگيرند؟!)
تصوير ناجي با آن بوسهي آرتيستيكي كه به خرس نقرهيي جشنوارهي فيلم برلين زده بود هيچ شباهتي به اولين عكسهاي او كه حدود ده سال پيش در مطبوعات منتشر شده بود نداشت. رضا ناجي ؛ بازيگر آذري زبان و خوش قلب فيلم بچههايآسمان (مجيد مجيدي) با آن چهرهي آفتاب سوخته و نتراشيده – كه مشخصهي او در آن فيلم بود – در اغلب عكسها بيشتر شبيه يك كارگر ساختماني بود تا هنرپيشهيي كه به راحتي بتواند قلب تماشاگران سينما را تسخير كند. اما گذر زمان نشان داد انتخاب مجيدي براي چنين نقشي آن قدر درست بوده كه هنوز و پس از گذشت ده سال از ساخته شدن تنها فيلم ايراني نامزد تنديس اسكار ، تجسم پدر فقير - اما به شدت شريف و پاك - آن فيلم يكي از اولين چيزهايي است كه به طور حتم ، ذهن هشيار علاقمندان سينما را به خود مشغول ميكند. من كه خودم هر وقت ياد صحنهي خرد كردن كله قند توسط رضا ناجي ميافتم عقرب بغض به گلويم خراش مياندازد ؛ جايي كه او به راحتي يك آب خوردن ميتوانست قندان خانهي خود را از قندهاي خرد شده براي مسجد محل پر كند ، اما اين كار را نكرد.
همين چند وقت پيش - وسطهاي جشنوارهي فيلم فجر - بود كه يك روز اتفاقي رضا ناجي را ديدم. با حسين عابديني (ديگر بازيگر آذريزبان كشف مجيد مجيدي) به سينما استقلال آمده بود تا پس از فيلم باران (مجيدي) تازهترين همكاري خود با حسين را روي پرده ببيند ؛ در فيلم باد در علفزار ميپيچد ساختهي خسرو معصومي و در نقش شيرين و جذاب خياط دورهگردي كه براي شاگردش به خواستگاري ميرود. وقتي خوب به خطوط چهرهاش دقت كردم متوجه شدم اكسير سينما (همان چيزي كه سميرا مخملباف را يك شبه از نوجواني ساده و معمولي به چهرهي مورد علاقهي عكاسان خبري دنيا تبديل كرد) در مورد او هم كارگر افتاده و اين رضا ناجي كه ما ميشناختيم كمترين شباهتي با آن بازيگر گمنام ديروز ندارد ؛ نابازيگري كه سوار بر باد به جلوي دوربين بچههاي آسمان راه يافت و امروز به لطف بيطرفي داوران آلماني – كه درخشش او در آواز گنجشكهاي مجيد مجيدي را قدر دانستند – جزو معدود بازيگران مطرح سينماي ايران در عرصهي بينالمللي به حساب ميآيد.
شك نكنيد كه با شهرت فرامرزي رضا ناجي از اين پس او را در فيلمها و نقشهاي متعدد و بيشتري خواهيم و خواهيد ديد (خدا را چه ديديد؟ شايد سال آينده ؛ نامزد اسكار هم شد!) فقط خدا به روياي ما رحم كند كه دوست نداريم مصرف شدن ، تمام شدن و تكرار كردن و به پايان رسيدنش را در تله فيلمهاي سينما – ويدئويي (چه تركيب نامانوسي!) و سريالهاي آبكي و شبه خانوادگي ببينيم. همين!