نفرینشدهها/نگاهی به فیلم مستند «خیلی خیلی محرمانه» (محمدرضا مقدسیان)
چند سال پیش مجلهی [اینک تعطیل شدهی] «صنعت سینما» ویژهنامهای منتشر کرد که سوژهی محوری آن، آخرین ساختهی فیلمسازان سرشناس سینما، و به نوعی میتوان گفت نقطهی مقابل یک پژوهش دربارهی نخستین ساختههای آنها بود. موضوعی که جدا از ناب بودن سوژهاش (هیچ نشریهای تا آن زمان چنین پروندهای منتشر نکرده بود) درسها و پندهای عبرتآموز فراوانی داشت. یکی از آن نکتهها این بود که نشان میداد تقریباً هیچکدام از فیلمسازها آخرین فیلم خود را به قصد «ضرب شست نشان دادن» به همکاران خود یا نمایش «نشانهای از مرگآگاهی» نساخته بود؛ و به همین خاطر واپسین ساخته و به عبارتی دیگر آخرین یادگار به جا مانده از آن فیلمسازان، کمترین تناسبی با بهترین و درخشانترین ساختهشان نداشت و نشان میداد آن فیلمها در زمان و زمانهای تولید شدهاند که سازندگانشان هنوز هم انگیزه و رمقی برای فیلمسازی، و امید و آرزوهای دور و درازی برای زندگی داشتهاند. مصداق بارز چنین ادعایی را میتوان زندهیاد محمدرضا مقدسیان دانست که تازه پس از مدتها بایکوت و بیکاری، فرصت پیدا کرده بود تا انبوهی از ایدهها و سوژههای خود را به زبان تصویر روایت کند. متن کامل را در ادامهی مطلب بخوانید.