این روزها (يا شايد بهتر باشد بگوييم اين شب‌ها) مجموعه طنزآميز چارخونه بيشترين آمار جذب مخاطب را به خود اختصاص داده و اين برای سروش صحت ــ که برای اولين‌بار در جايگاه کارگردانی قرار گرفته ــ امتياز کم و کوچک و بي‌اهميتی نيست. به همين دليل و به سفارش دوست عزیزم شهرام جعفری نژاد ، گفت‌وگوی تلويزيونی تازه ترین شماره مجله صنعت سینما را به اين برنامه‌ساز موفق اختصاص داده‌ايم. کسي که با اشراف به مشکلات و ضعف‌ها از خود قهرمان نمی‌سازد و برخلاف خيلی‌ها ــ که با شنيدن نظر منفی اطرافيان، رو ترش می‌کنند و ديگر جواب سلام آن‌ها را هم نمی‌دهند! ــ با روی باز به نقدهای منفی گوش مي‌دهد؛ ويژگی خاصی که در روزگار ما امتياز کم و کوچک و بی اهميتی نيست.
وقتی داشتم برای انجام مصاحبه به اين‌جا می‌آمدم توی ترافيک گير کرده بودم و داشتم راديو گوش می‌کردم. در يکی از برنامه‌ها جمله‌ای خوانده شد که شايد اشاره به آن در ابتدای اين گفت‌وگو خالی از لطف نباشد. اين جمله را جاناتان سويفت گفته: «طنز، آينه‌اي است که مردم در آن چهره همه ــ به‌جز خودشان ــ را می‌بينند.»
البته فکر کنم گاهی وقت‌ها آدم چهره خودش را هم در اين آينه می‌بيند.
پس با اين تعبير چندان موافق نيستيد.
نه خيلی. چون همان‌طور که گفتم آدم گاهی وقت‌ها چهره خودش را هم در طنز می یبيند. البته به خود طنز هم ارتباط دارد؛ گاهی وقت‌ها آدم چهره خودش را در آن می‌بيند و گاهی وقت‌ها هم چهره هيچ‌کس ديگری را نمی‌بيند.
اصلاً اين‌نوع تعابير، موقع برنامه ساختن به کارتان می‌آيد؟
اين‌گونه تعابير برايم جالب است، اما آن‌ها را به کار نمی‌گيرم.
به‌هرحال در سال‌های اخير، تجربه‌های متفاوتی در زمينه طنز از تلويزيون پخش شده که همين نکته، فيلمسازی را که می خواهد برای اولين‌بار يک مجموعه نودقسمتی شبانه را کارگردانی کند دچار تشويش و اضطراب می‌کند.
دلواپسی و اضطرابی را که به آن اشاره می‌کنيد من هم داشتم، چون به‌هرحال اولين‌بار بود که داشتم کارگردانی می‌کردم و همين نکته اضطرابم را چندبرابر می‌کرد، اما زمانی که با همفکری دوستانم تصميم گرفتم ساخت اين مجموعه را بپذيرم، چندان در انديشه «در انداختن طرحی نو» نبودم. به‌هرحال در سال‌های اخير من به عنوان نويسنده و بازيگر در مجموعه‌های طنزآميز حضور داشتم و از معضلات و محدوديت‌های چنين برنامه‌هايی آگاه بودم. می‌دانستم چهل دقيقه برنامه ضبط کردن براي هر روز يعنی چه و می‌دانستم اين فشارِ کاری ضمن اين‌که شايد خيلی از موقعيت‌ها را از آدم بگيرد ممکن است خيلی موقعيت‌های ديگر را هم به آدم بدهد و البته در برخی موارد خاص، ممکن است يک اتفاق پر از خلاقيت و نوآوری هم به وجود بيايد. من به اين فکر کردم که اگر چنين کاری بتواند با مخاطب عام تلويزيون (يعني مخاطبی که شب‌ها خسته به خانه برمی‌گردد تا تلويزيون تماشا کرده و استراحت کند) ارتباط برقرار کند، تا همين جايش براي من خيلی شيرين و دلچسب خواهد بود که به نظرم به مرور اين اتفاق افتاده و هرچه برنامه بيشتر جلو می‌رود بهتر توانسته با مردم ارتباط برقرار کند. 


برای مطالعه باقی مانده گفت و گو می توانید روی ادامه مطلب کلیک کنید.