سینما در آتش/ نقد کتاب «سینماسوزی در ایران» نوشتهی عباس بهارلو

سینماسوزی در ایران واپسین اثر مکتوبِ عباس بهارلو، محقق و تاریخنگار پرسابقهی ادبیات سینمایی، مثل سایر کتابهای او سرشار از کنکاش در تاریخ، وسواس در تدوین اطلاعات و البته دقت به جزییاتی است که از دههها قبل در حافظهی سینمای ایران جا مانده اما به مدد کوششهای نویسنده (یا به قول خود او: در برابر جستوجو و شکیبایی) «تاب مقاوت» را از دست داده و از ورای دالانهای تودرتوی فراموشی و عمق تاریکی، بهسوی روشنایی و حال حاضر قدم برداشته است. یک تحقیق نسبتاً کامل که از دلِ پژوهش سترگ و طولانیمدت او (تحت عنوان سالنهای سینما در تهران) بیرون آمده و شامل اسناد، منابع و در حال حاضر تنها مستندات به جا مانده از «رویدادهای ناخوشایند سینماسوزی» است. رویدادهایی که بهارلو، خود در مقدمهی کتاب نوشته: «بیش از مواردی است که در این کتاب به آنها اشاره شده» و «چهبسا نمونهها و حوادثِ مورد اشاره بهمراتب کمتر از نمونهها و حوادثِ پیشآمده باشد.» نکتهای که به «کمبود منابع و پراکندگی اطلاعات» در این زمینه اشاره دارد و از همه مهمتر «اخبار و گزارشهای نامطمئن و ضد و نقیضی» که به گفتهی او «ادعای روایت تمام و کمال را ناممکن میسازد؛ بهویژه که در مواردی پای منافع و مقاصد آشکار و پنهان نهادها و مقامهای خاصی نیز در میان بوده باشد.» با این همه، کتاب سینماسوزی در ایران میکوشد راویِ حسرتآلودِ رخنههای آتش به تالارهای کوچک و بزرگِ رویا باشد. حادثههایی که متاسفانه گاهی (نظیر آتشسوزی سینما «رکس» آبادان) با مرگ دلخراش جمعی از تماشاگران در کام آتش همراه بوده و البته در این کتاب از سوختن چراغ «سینوماتوگراف» (در «تماشاخانهی ناصریه» به عنوان نخستین سالن نمایش فیلم در ایران) تا آخرین موردِ گزارش و ثبت شده در این زمینه (که به افتادن جرقهی آتش در سینما «جمهوری» تهران اشاره دارد) را نیز در بر گرفته است. متن کامل را در ادامهی مطلب بخوانید.
این وبلاگ تلاش ناچیزیست برای انتشار نوشتههایی دربارهي سینما، تلویزیون و ادبیات.