ادموند لمپکز در نمایی از فیلم مادر زمین

«زمین، حرف نمی‌زند؛ ولی اگر می‌شد صدایش را شنید، تا حالا فریادش به آسمان رسیده بود!» این، چکیده‌ی تمام حرف‌های هایده شیرزادی، شخصیت اصلی مادر زمین تازه‌ترین فیلم مهناز افضلی‌ست. شیرزنی از خطه‌ی کرمانشاه که می‌گوید خود را از موهبتِ مادر شدن محروم کرده تا دست‌کم در زادگاهش، مادر زمین باشد؛ جلوی آلوده و بیمار شدن‌ او را بگیرد، از فلج شدن نجاتش بدهد و کاری کند تا نفرین‌اش دامن‌‌ ما– ساکنان بی‌رحم و بی‌خیال این کُره‌ی در حال نابودی– را نگیرد. اهمیت کار او زمانی مشخص می‌شود که بدانیم در پایتخت و سایر شهرهای بزرگ کشور، در هر دقیقه بیش از پنج تُن، و روزانه بیش از پنجاه هزار تُن زباله تولید می‌شود! چیزی نزدیک به دو برابر سرانه‌ی جهانی که با وضعیت بغرنج ایران (از نظر خشک‌سالی و مشکلات زیست‌محیطی)‌ می‌توان گفت این خبر، هشداری بر آغاز یک بحران کاملاً جدی‌ست. بحرانی که بی‌توجهی به آن می‌تواند واکنش خشم‌آلود زمین نسبت به ساکنان این بخش از کُره‌ی خاکی را به همراه داشته باشد. متن کامل این نوشته که در سایت ماهنامه‌ی سینمایی فیلم منتشر شده را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.