شمایل و خالق «فیلمفارسی»؛ اینبار رو در روی هم

اینها بخشی از گفتههای زندهیاد محمدعلی فردین دربارهی فیلم سلطان قلبهاست. یکی از بهترین ساختههایش در مقام کارگردان و یکی از ماندگارترین حضورهای او به عنوان بازیگر فیلمهای قدیمی سینمای ایران. منبع این گفتهها، کتاب [اینک نایاب] «سینمای فردین به روایت محمدعلی فردین» حاصل گفتوگوی مفصل و طولانی دوست عزیزم عباس بهارلو با این بازیگر بسیار مشهور و قدیمیست. کتابی که در سال 1379 و درست چند ماه بعد از درگذشت تلخ و غمبار فردین، مجوز چاپ گرفت. به این ترتیب او که به تعبیر خودش (در مقدمهی کتاب) زمانی تقریباً برابر با مدت زمان بازی در سه چهار فیلم، صرف انجام این گفتوگو کرده بود موفق نشد حاصل دیدگاههای عمدتاً انتقادی خود دربارهی فیلمفارسی و سینمای پیش از انقلاب را به چشم خود ببیند! یکی از نکتههای جالب در این کتاب، حرفهای صادقانهی فردین دربارهی احساسش پس از تماشای دوبارهی فیلمهاییست که بازی کرده. او در بخشی از این گفتوگوی طولانی، حساب سلطان قلبها و بر فراز آسمانها را از سایر فیلمهای خود جدا کرده و میگوید: تماشای این فیلمها که خودم برای کار انتخاب کردم آزارم نمیدهد. اما در مورد بقیهی آثار، اولین نکته، تکراری بودن قصههاست. هرکدام از این فیلمها را که میدیدم، ده دقیقه که از فیلم میگذشت مثل این بود که همهی فیلم را دیدهام؛ یعنی علاقهمند نمیشدم فیلم را دنبال کنم. این فیلمها را نمیتوانم تا آخر ببینم؛ خیلی شبیه به هم و یکنواخت هستند.
روحش شاد و یادش گرامی.
نکته: عکسی که بر تارک این یادداشت میبینید چندی پیش، سوار بر بال مهربان یک نامهی الکترونیک به دست من رسید و از آنجا که به عقیدهی نگارنده، یکی از جالبترين عکسهای بهجا مانده از پشتصحنه سینمای کلاسیک ایران به حساب میآید تصمیم گرفتم هر وقت فرصت مناسبی بود آن را به خوانندگان این وبلاگ تقدیم کنم؛ و چه فرصتی بهتر و مناسبتر از سیزدهمین سالمرگ سلطان قلبِ سینماروها و فیلمفارسیدوستان ایرانی؟ البته به شکل عجیبی، مراسم سالگرد درگذشت زندهیاد محمدعلي فردین (هجدهم فروردین 1379) امسال در حالی برگزار شد که اینبار شمایل «فیلمفارسی» میزبان خالق این عبارت نُه حرفی بود. عبارتی که بهطور حتم موثرترین و شاید بتوان گفت مهمترین عبارت تولید شده در ادبیات سینمایی کشور ماست. این عبارت البته از متن و بطن سینمای آسانگیر و خیالپرداز چند دهه پیش سر برآورده؛ اما امروزه کاربردی فرامرزی پیدا کرده و اغراق نیست اگر بگوییم اشارهي آن به فرهنگ خاصی در زمینهی فیلمسازی در سراسر دنیاست.
بگذريم... در دنیای فانیِ ما که جدال دکتر کاوسی با سردمداران سینمای فیلمفارسی، جز تهمت و دشنامپراکنی نتیجهی خاصی نداشت (متاسفانه در بر همان پاشنه میچرخد و فیلمفارسی، در حالی که تغییر رنگ و تغییر هویت داده، همچنان به راه خود ادامه میدهد!) امیدوارم حالا که شمایل و خالق «فیلمفارسی» روی در نقاب خاک کشیدهاند دستکم در آن دنیا مشکلاتشان را حل کنند و اگر به نتیجه رسیدند با یک پیامک از دیار باقی به ما هم اطلاع دهند!
روحش شاد و یادش گرامی.
نکته: عکسی که بر تارک این یادداشت میبینید چندی پیش، سوار بر بال مهربان یک نامهی الکترونیک به دست من رسید و از آنجا که به عقیدهی نگارنده، یکی از جالبترين عکسهای بهجا مانده از پشتصحنه سینمای کلاسیک ایران به حساب میآید تصمیم گرفتم هر وقت فرصت مناسبی بود آن را به خوانندگان این وبلاگ تقدیم کنم؛ و چه فرصتی بهتر و مناسبتر از سیزدهمین سالمرگ سلطان قلبِ سینماروها و فیلمفارسیدوستان ایرانی؟ البته به شکل عجیبی، مراسم سالگرد درگذشت زندهیاد محمدعلي فردین (هجدهم فروردین 1379) امسال در حالی برگزار شد که اینبار شمایل «فیلمفارسی» میزبان خالق این عبارت نُه حرفی بود. عبارتی که بهطور حتم موثرترین و شاید بتوان گفت مهمترین عبارت تولید شده در ادبیات سینمایی کشور ماست. این عبارت البته از متن و بطن سینمای آسانگیر و خیالپرداز چند دهه پیش سر برآورده؛ اما امروزه کاربردی فرامرزی پیدا کرده و اغراق نیست اگر بگوییم اشارهي آن به فرهنگ خاصی در زمینهی فیلمسازی در سراسر دنیاست.
بگذريم... در دنیای فانیِ ما که جدال دکتر کاوسی با سردمداران سینمای فیلمفارسی، جز تهمت و دشنامپراکنی نتیجهی خاصی نداشت (متاسفانه در بر همان پاشنه میچرخد و فیلمفارسی، در حالی که تغییر رنگ و تغییر هویت داده، همچنان به راه خود ادامه میدهد!) امیدوارم حالا که شمایل و خالق «فیلمفارسی» روی در نقاب خاک کشیدهاند دستکم در آن دنیا مشکلاتشان را حل کنند و اگر به نتیجه رسیدند با یک پیامک از دیار باقی به ما هم اطلاع دهند!
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۲ ساعت توسط امید نجوان
|